نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه آزاد اسلامی واحد قیام دشت
2 دانشگاه ازاد اسلامی واحد گرمسار
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
توسعه چه درتعریف و تشخیص و چه درعمل همواره یکیاز بحث برانگیزترین موضوعات اقتصادی بوده است. از بین بردن فقر و نابرابری که گریبانگیر بسیاری از جوامــع دهــههای 50 و 60 میلادی شده بود، روزبه روز مورد توجه بیشـتری قـرار میگرفت و در این دوران بود که زمینه ظهور اقتصاددانان توسعه برای ارائه نظرات و الگوهای گوناگون برای رهایی از این مشکلات فراهم میشد. اولین گروه از اقتصاددانان در تعریف توسعه بیشتر بر رشد اقتصادی تأکید می کردند.
رویکرد رفاه اقتصادی به توسعه سبب شد تا میزان مصرف کالاها وخدمات به عنوان اساس رفاه اقتصادی درنظرگرفته شود ازاین رو، برای سنجش میزان رفاه و توسعه (و یا اندازه مصرف کالاها و خدمات)، درآمد ملی بهعنوان یک معیارکلی مورد توجه قرار گرفت. دراین رویکرد از مسئله فقر و نحوه توزیع درآمد با این فرض که با افزایش تولید ناخالص ملی همه بهرهمند خواهند شد و منافع این افزایش درآمد ملی به همه مردم میرسد، چشمپوشی شد.
مخالفتها با این تلقی از توسعه دراواسط دهه 1970 به اوج خود رسید چرا که بسیاری از کشورها اگرچه اهداف رشد اقتصادی خود را تحقق بخشیدند اما، شرایط زندگی توده مردم و بخشهای زیادی از آنها تغییر نکرد. به این ترتیب بود که بعضی از وظایف جدید توسعه مانند «رشد همراه با عدالت» و «توزیع مجدد رشد» مورد توجه اقتصاددانان توسعه قرارگرفت و مفاهیم اجتماعی و انسانی جایگاه ویژه خود را در تعاریف توسعه پیدا کردند. در گزارش توسعه انسانی سال 1996 که به بحث رابطه رشد اقتصادی و توسعه انسانی می پردازد، آمده است: «علیرغم رشد سریع اقتصادی در پانزده کشور طی سه دهه گذشته، تعداد 6/1 میلیارد نفر از مردم جهان فقیرتر شده و وضع زندگیشان بدتر از پانزده سال پیش شده است.» در واقع این گزارش تأکید میکند که اگر سیاست های پیشگیرانهای جهت توزیع مناسب رشد اتخاد نشود، رشد مناسبی برای مردم بهدست نخواهد آمد. «پیام محوری گزارش توسعه انسانی 1996 بیان میدارد که هیچ پیوند خودکاری میان رشد اقتصادی و توسعه انسانی وجود ندارد. اما هنگامی که این پیوندها از طریق سیاست گذاری وتصمیم آگاهانه برقرار شد، این دو متقابلا بر هم تأثیر می گذارند ورشد اقتصادی به نحو مؤثر و سریعی به بهبود توسعه انسانی کمک خواهد کرد.» (سپهری، 1378 :156)
بهمرور زمان جایگاه انسان و توجه به شأن واقعی او جزء اصلی تعاریف توسعه واقع شد وتوسعه به یک حرکت همه جانبه شامل تغییرات عمده در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و نهادهای ملی برای رسیدن به رفاه گسترده انسانی تبدیل گردد. امروزه جزء اصلی رفاه انسان ها را گسترش انتخاب های فردی تشکیل می دهد. جوامعی که درآنها افراد قدرت انتخاب بیشتری در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و آزادی بیان آرا و عقاید شخصی دارند، در فراهم کردن رفاه انسانی، که علاوه بر مصرف کالا و خدمات، سایر نیازهای ذهنی را نیز در بردارد، موفقتر بوده و توسعه یافتهتر هستند، بنابراین مشاهده میشود که در تکامل مفهوم توسعه از رشد اقتصادی به توسعه انسانی، اهداف توسعه بسیارگسترده تر شده است.
مفهوم شناسی جهانی شدن
روند تحولات در قرن بیستم در دهه 1970 میلادی وارد مرحله جدیدی شد و در اواسط دهه 1980 تقریباً در تمامی زمینهها آثار خود را بر جای گذاشت. در دهه 1980 برای اشاره به این دگرگونی ها مفاهیمی چون جامعه صنعتی و فرامدرن (پست مدرن) به کار میرفت، اما در دهه 1990 میلادی مفهوم جهانی شدن رایج گردید و به مفهوم مسلط در دوران معاصر تبدیل شد. بهگونهای که امروزه همه چیز با رجوع به این مفهوم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. در ظاهر امر، جهانی شدن یعنی ره سپردن تمامی جوامع بهسوی جهانی وحدتیافته که در آن همه چیز در سطح جهانی مطرح و نگریسته میشود. اما در واقع، جهانی شدن به معنای آزادی مطلق کسب و کار، برداشته شدن تمامی موانع برای جریان یافتن سهل و آسان سرمایه و نفوذ آن در تمامی عرصهها و حرکت روان اطلاعات، امور مالیه، خدمات و بالاخره تداخل فرهنگها آنهم بهسوی یکسان شدگی و یکدستی است که تمامی این امور در مقیاسی جهانی رخ میدهد. (ایران زاده ، 1380:16)
جهانی شدن، مرزها و هویتها را کمرنگتر میکند، به مردم، کالاها، اطلاعات، عادتها، هنجارها و نهادها توجه میکند و به مرزها اجازه جابهجایی میدهد. از آنجا که نمیتوان مرزهای نفوذناپذیری در مقابل اشاعه اندیشهها و کالاها ایجاد کرد، بنابر این جهانی شدن در بلند مدت به هر حال استیلا خواهد یافت، پویشهای مرزگشای جهانی شدن دقیقا به این دلیل بارزتر میشود که طی دهههای گذشته گسترش فراوان امکانات، منافع و بازارها زمینه بالقوه رواج عالمگیر آنها را فراهم ساخته است. انقلاب کشاورزی و بعد از آن دگرگونیهای عصر صنعتی و فرا صنعتی در شمار منابع اصلی تقویت کننده فرایند جهانیشدن هستند. شکی نیست که وجه اصلی جهانی شدن و آنچه مایه موافقت ومخالفتها است وجه اقتصادی آن است و از این رو بهجاست که ابتدا با سرچشمههای اقتصادی آن آشنا شویم. جهانی شدن در واقع بخشی از فرایند تاریخی تکامل اجتماعی است و بهزعم عدهای ناشی از ماهیت و ذات رشد سرمایه، تلاش برای بقاء و کسب بازارهای جدید و سودآور و نیاز به صدور سرمایه از بازارهای اشباع شده به بازارهای بکر و بالقوه میباشد که این انتقال سرمایه تبعات مثبت و منفی بسیاری برای کشورهای عقب مانده و در حال توسعه دارد، بهطور کلی میتوان گفت مبنای اقتصادی جهانی شدن نئولیبرالیسم اقتصادی است.(قاسمی، 1380: 53)
جهانی شدن جنبههای واضح سیاسی هم دارد. جهانی شدن در بعد سیاسی باعث رشد عملکردهای فرا ملی، رشد محلات و شهرهای جهانی که عملکردهای جهانی را ایجاد میکند، کاهش اثر ابزارهای سیاسی حکومت، کاهش اقتدار حکومت و بهطور کلی پیدایش فضای سیاسی جدید است. در بعد فرهنگی و اجتماعی که عمدهترین وجه تعارض و تقابل در فرایند جهانی شدن است، مهاجرت و فرار مغزها افزایش مییابد که این امر باعث تغییر شکل جمعیت شناختی کشورهای جهان میشود. البته جهانی شدن فرهنگ اصطلاح تأویلپذیری است که از آن تعبیرات متفاوتی ارائه شدهاست. یعنی میان کسانی که به مسئله جهانی شدن فرهنگ پرداختهاند، اتفاق نظری وجود ندارد. عدهای آنرا پدیدهای محتوم دانسته و نظر دادهاند که دیر یا زود باید در برابر آن سر تسلیم فرود آورد و پذیرای آن شد. برخی دیگر گفتهاند که جوامع در قبول یا رد آن آزادند واختیار دارند که درباره آن تصمیم بگیرند.
آنهایی که جهانی شدن را امری جبری دانستهاند، اظهار میدارند که جهانی شدن به اقتضای تحولات اقتصادی، سیاسی، علمی و گسترش ارتباطات در عصر حاضر رخ نموده و کشورها لاجرم باید خود را با آن هماهنگ سازند. براساس چنین برداشتی باید پذیرفت که فرهنگی خاص، سلطه خود را بر اخلاق، هنر، اقتصاد، سیاست و نیز رفتارهای فردی و جمعی انسانها اعمال خواهد کرد و جهان سرانجام صاحب فرهنگی یکسان خواهد شد. اما کسانی که از جهانی شدن تفسیری سلطهجویانه ندارند، براین باورند که جهانی شدن بهمعنی سیطره یک فرهنگ خاص بر جهان نیست بلکه چون انسانها همگی عضو جامعه جهانی هستند، باید به مسائلی که جامعه جهانی با آن دست به گریبان است، بیاندیشند و برای رفع تنگناها و دشورایهایی که بشریت با آن روبهرو است، همکاری کنند. اینان ضمن قبول کثرتگرایی فرهنگی بهعنوان یک واقعـیت، گفتوگوی میان تمدنها، تفاهم فرهنگی، دستیابی به ارزشهای مشترک، احترام متقابل، مشارکت بینالمللی و نیز شکیبایی را تجویز میکنند. در همین زمینه عدهای گفتهاند که شکلگیری فرهنگ جهانی به افول اضمحلال فرهنگهای ملی و منطقهای نمیانجامد. زیرا فرهنگهای بومی دارای نظام ارزشی قدرتمندی هستند و فرهنگ جهانی نمیتواند این فرهنگها را در خود هضم کند. اگر فرهنگی درحال افول است علت آن به ضعف درونی آن فرهنگ مربوط میشود نه به ظهور یک فرهنگ جهانی. (محسن پور، 49:1379)
تعریف و مفهوم توسعه منابع انسانی
نیروی انسانی امروزه، به عنوان یک سرمایه ارزشمند و بالنده مطرح میشود که قدرت باز تولید دارد. در حقیقت کیفیت کار نیروی انسانی، در تمام کشورهای پیشرفته و در حال توسعه سیستم تجهیز و بهسازی نیروی انسانی و حفظ و نگهداری آن به شکل جامع و پویا عمل می شود.
در نخستین گزارش برنامه توسعه سازمان ملل در سال 1990 توسعه منابع انسانی بهعنوان «فرایند گسترش دامنه گزینشهای انسان» تعریف شده است. در سال 1997 این تعریف اصلاح و عنوان شد که «توسعه منابـع انسانی فراینـدی است که بر توان بهزیستی انسانها میافزاید، در نتیجه امکان برخورداری از گزینشهای بهتـر را فراهم میسازد.(مشایخ، 1381: 76)
والتون منابع انسانی را به منزله "مجموعه فعالیتهای سازمانی که در مدت زمان معینی صورت می گیرد و برای ایجاد تغییرات رفتاری در کارکنان طراحی می شود"، تعریف می کند.(صائبی، 1382: 136)
عمدهترین منبع استراتژیک هر سازمان و یا هر جامعه، منابع انسانی آن است. جوامعی در بلندمدت قرین موفقیت خواهند شد که بتوانند منابع انسانی خود را به طور صحیح و اصولی توسعه و پرورش داده و همراه با تقویت دانش و معرفت و مهارتهای فنی لازم، افرادی پر کار و معتقد و مؤمن بسازند. (میرسپاسی، 1378: 47)
دانشگاه مرکز گردآمدن انسانهای مشتاق دانش و فن، جایگاه پرورش سرمایه انسانی، عامل نوسازی مناسبات اجتماعی و انتقال تکنولوژی، مغز متفکر جامعه و در یک کلام، دانشگاه مهد نوسازی اجتماعی و توسعه بهطور کلی است.
اساسیترین عامل برقرار نمودن ارتباط نظام آموزش عالی (دانشگاه) با جامعه، تربیت و آماده ساختن نیروی انسانی کارآمد، شایسته و دارای مهارت، بهمنظور پاسخگویی به نیازهای واقعی جامعه در زمینههای مختلف میباشد. همچنین تولید و ارائه دانش بومی برای حل مسائل جاری و حیاتی جوامعی که دانشگاهها در آن قرار دارند از عمدهترین نقشهای نظام آموزش عالی به حساب میآید.
در مفهوم جدید توسعه منابع انسانی، انسانهای سازمانی باید به کیفیتهایی مجهز شوند که هیچگونه تعارضی با سازمان نداشته باشند و با دلسوزی و تعهد و بینشی علمی، تمام توانمندیها، انرژی، تخصص و فکر خود را در راستای تحقق مأموریتهای سازمانی قرار دهند و دائماً برای سازمان ارزشهای فکری و کیفی جدیدی تولید کنند. به طور کلی توسعه منابع انسانی دارای مؤلفههای زیر است:
1- ایجاد آگاهی علمی و ارتقای دانش کارکنان؛
2- تولید رفتارهای علمی و متعادل در کارکنان؛
3- ایجاد ارزش افزوده به عنوان کیفیت در کارکنان؛
4- ارتقای قابلیتهای کارکنان؛
5- توسعه مهارتهای انجام کار،
6- به روز کردن اطلاعات کارکنان؛
7- توانایی حل مسائل به شکل علمی؛
8- درست انجام دادن کارها؛
9- تصمیم گیری عقلایی؛
10- رشد شخصیت هماهنگ در کارکنان؛
11- توانایی ترکیب اطلاعات و ساختن مجموعههای جدید. (مبارکآبادی، 1385: 183)
تحقق مؤلفههای فوق مستلزم تغییر در آگاهی، نگرش و رفتار منابع انسانی است که این تغییرات در سایه آموزش و بهسازی نیروی انسانی امکانپذیر میشود، چون آموزش یکی از محوریترین روشها در ایجاد و افزایش دانش و مهارت و بهبود نگرش و عملکرد نیروی انسانی تلقی میشود و محور اصلی توسعه منابع انسانی است، بنابراین آموزشهای دانشگاهی در تحقق اهداف توسعه حائز اهمیت ویژهای است و از این طریق شاخص توسعه منابع انسانی بهبود مییابد و در نتیجه کشور به سمت توسعه پایدار مبتنی بر محور دانایی(توسعه دانایی محور) و شاخصهای آن حرکت می کند.
نیروی انسانی کارآمد در یک مملکت جزو سرمایههای ارزشمند آن کشور بهشمار میآید. اساسا "سرمایة دانش" از "سرمایة تولید" بسیار مهمتر است. کشورهای درحال توسعه از سرمایه انسانی، بیش از سرمایه فیزیکی بهره دارند. بر اساس آمار، سرمایه انسانی، نقش اول ثروت آفرینی در کشورهای توسعه یافته را با 67 درصد به خود اختصاص داده، در حالی که سهم منابع طبیعی و فیزیکی صرفاً 33 درصد است. این سرمایه نیروی انسانی است که میتواند به عنوان پشتوانه حرکت های بزرگ اجتماعی قرن بیست و یکم قرار گیرد.
"توسعه پایدار"، انسان محور است و با توجه به گستردگی مباحث و قابلیتهای بسیار آن بهسرعت به مهمترین مناظره کنونی و نیز یکی از مهمترین چالشهای دهههای اخیر تبدیل شده است. در توسعه پایدار، "انسان" محور توسعه و سزاوار بهداشت، امنیت، فرهنگ، آموزش، دانش و توسعه ارتباطات و اطلاعات است. (نعمتاللهی، 1387: 68)
توسعه انسانی مفهومی است که میکوشد تا انسان را در بطن توسعه قرار دهد و به عبارت دیگر، توسعه انسانی درنهایت فرایندی است که گسترش گزینههای مردم را در کانون توجه قرار میدهد. در اولین گزارش جهانی توسعه انسانی1990، «فرایند گسترش انتخابهای انسانی» به عنوان تعریف توسعه ارائه شده است. در رویکرد توسعه انسانی تنها مصرف کالا و خدمات موجبات رفاه را فراهم نمیکند بلکه گسترش امکانات لازم ازقبیل آموزش و بهداشت برای استفاده از قابلیتها و استعدادها و نیز پیشرفت قابلیتها اجزای اصلی توسعه در نظر گرفته میشوند. «توسعه انسانی اگرچه بر رشد ظرفیتهای مادی در کنار پرورش ذهنی تأکید میورزد، اما رشد اقتصادی را به عنوان ابزاری در خدمت زندگی بهتر انسان بهشمار میآورد.» (اولین گزارش ملی توسعه انسانی: 35)
بنابراین شکل دادن به قابلیتهای انسانی از قبیل آزادیهای سیاسی و مدنی، وضعیت آموزش، بهداشت و قدرت اقتصادی باید بهعنوان هدف اصلی جوامع توسعه نیافته مورد توجه قرارگیرد.
مردم، ثروت اصلی جوامع خواهند بود و هدف توسعه، فراهم کردن شرایط زندگی بهتر، همراه با امنیت بیشتر میباشد. توجه به چالشهای پیش روی انسانها، مستلزم این است که مردم، در کانون توسعه قرار گیرند. ازاین رو رشد اقتصادی نه بهعنوان هدف بلکه وسیلهای برای افزایش فرصتهای زندگی مورد توجه قرار میگیرد. رهایی ازفقر، گرسنگی، بیماری، جنگ، نابرابری، بی سوادی، و... از جمله راههای گسترش قابلیتها و انتخابهای انسانی میباشند و به همین خاطر است که در سنجش توسعه انسانی بر سه معیار آموزش، درآمد و بهداشت تأکید شده است. در این تعریف انساندوستانه از توسعه، انسانها، هم هدف توسعه هستند و هم ابزار توسعه. و در یک کلام تلاش برای دستیابی به توسعه از طریق انسانهای توسعهیافته با یک گرایش ملایم و انساننگر و تأکید بر قابلیتهای مردم شالوده و اساس توسعه انسانی را تشکیل میدهد. اهداف توسعه هزاره بهعنوان یک گام جدی دراین زمینه مورد توجه قرار گرفته است.
شاخص توسعه انسانی و روش محاسبه آن
شاخص توسعه انسانی بهعنوان محوراصلی گزارشهای توسعه انسانی در واقع، آخرین تلاش بین المللی برای یافتن یک واحد سنجش توسعه یافتگی کشورها میباشد که ازسه معیار: آموزش، امید به زندگی و تولید ناخالص سرانه داخلی تشکیل شده است. استفاده از معیارهای فوق به علت نقش مهم و انکارناپذیر آنها در افزایش قابلیت انسانها می باشد.
شاخص توسعه انسانی با هدف افزایش دامنه قدرت انتخاب وگسترش قابلیت های انسان، معیار موفقیت در فرایند توسعه انسانی است. این شاخص، نماگری از روند توسعه انسانی در جهان خواهد بود که جایگاه کشورها را نسبت به هم نشان میدهد.
امروزه هر چند شاخص توسعه انسانی از انتقاداتی که نسبت به آن وجود دارد، رهایی پیدا نکرده (انتقاد نسبت به چگونگی انتخاب وزنها در محاسبه شاخص و همچنین تعداد معیارهای منتخب) اما هنوز مقبولیت عامه خود را حفظ کرده است. از آنجا که شناخت بیشتر شاخص مذکور و تحلیل آن، وضعیت توسعه انسانی و جایگاه جهانی فرایند توسعه در کشور را ملموستر خواهد کرد، آخرین تلاشهای بینالمللی در زمینه اندازهگیری درجه توسعه یافتگی و مقایسه بینالمللی کشورها به خلق شاخص توسعه انسانی[1] (HDI) توسط برنامه توسعه سازمان ملل متحد درسال 1990 انجامید. این شاخص از زمان اولین انتشار آن درسال 1990 همواره به صورت سالانه در قالب گزارشهایی از روند پیشرفت شاخصهای توسعه انسانی توسط سازمان ملل منتشر شده و مورد استفاده کشورها و سازمانهای بینالمللی مختلف قرار میگیرد.
شاخص توسعه انسانی ترکیبی از چهار معیار متفاوت است که در سه مؤلفه: امید به زندگی، آموزش و تولید ناخالص سرانه داخلی قرار میگیرند. شاخص توسعه انسانی یک میانگین ساده از سه مؤلفه فوق است.
امید به زندگی، آموزش و درآمد واقعی همگی از عوامل اساسی افزایشدهنده قدرت انتخاب انسانها میباشند. طول عمر بیشتر بهعنوان معیار امید به زندگی علاوه بر آنکه نشان دهنده تغذیه مناسبتر و برخورداری از امکانات بهداشتی است، فرصت بیشتری را برای زندگی و انتخاب به انسانها میدهد.
آموزش نیز به همین ترتیب قدرت تصمیمگیری و قدرت استفاده از فرصتهای بهتر را برای مردم به ارمغان میآورد. امروزه جدای از نقش آموزش در توسعه انسانی، بر تأثیر سرمایه انسانی و آموزش در رشد اقتصادی نیز تأکید فراوانی می شود و در نهایت تأثیر افزایش درآمد واقعی در گسترش انتخابهای آزادانه افراد و بهرهبرداری از منابع مادی بر هیچ کس پوشیده نیست. لذا بههمین دلیل UNDP برای سنجش شاخص توسعه انسانی از سه شاخص فوق استفاده می کند. ارزش هر شاخص بر طبق فرمول زیر محاسبه میشود:
(حداقل مقدار شاخص– مقدار شاخص برای کشور مورد نظر) = ارزش شاخص
(حداقل مقدار شاخص – حداکثر مقدار شاخص)
حداقل و حداکثر هر شاخـص بر پایه فروض مورد نـظر سازمان ملل محـاسبـه میشوند.
الف) امید به زندگی
سازمان بهداشت جهانی سلامت را اینگونه تعریف کرده است: «وضع مطلوب و خوب جسمی، روحی و روانی و اجتماعی یک فرد». (عباس پور، 1383: 252)
حالت سلامتی کامل، فیزیکی، روانی و اجتماعی است نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی. از تعریف مذکور چنین استنباط می شود که انسان و سلامتی وی از جنبههای سهگانه: "جسم، روان و روابط اجتماعی" تأمین یا تهدید میشود. هدف هر جامعه این است که شرایطی را که سلامتی اعضای جامعه را تضمین می کند، آماده نماید و سلامتی روان قسمتی از سلامتی کلی است. منظور از سلامتی روان، سلامتی ابعاد خاصی از انسان مثل هوش، ذهن، حالت و فکر او میباشد. (فصلنامه علمی بهداشتی، 1378) آنچه سلامتی را به خطر میاندازد، صرفاً یک عامل نیست بلکه همسویی عوامل متعدد با یکدیگر است که موجب رفتار غیرسالم میگردد. لذا بررسی واقعیتها و نیازهای جامعه، عوامل مستعدکننده[2]، قادرسازنده و سایر عوامل اجتماعی برای ارائه موارد آموزشی و نحوه ارزشیابی آﻧﻬا بسیار ضروری است. (کومبس، 1995: 48)
حداقل وحداکثر محدوده امید به زندگی به ترتیب برابر 25 و 85 سال است. مقدار این شاخص برای ایران بر پایه آخرین گزارش توسعه انسانی (2003) که برای سال 2001 محاسبه شده، رقم 746/0 می باشد.
از آنجایی که در محاسبه این شاخص، تنها معیار امید به زندگی لحاظ میشود، بنابراین ارزش آن برابر است با مقدار شاخص امید به زندگی.
ب) آموزش
آموزش همواره به عنوان وسیله ای مطمئن در جهت بهبود کیفیت عملکرد و حل مشکلات مدیریت مدنظر واقع و فقدان آن نیز یکی از مسائل اساسی و حاد هر سازمان را تشکیل میدهد. بدینجهت برای تجهیز نیروی انسانی سازمان و بهسازی و بهرهگیری هرچه مؤثرتر از این نیرو، بی شک آموزش یکی از مهمترین و مؤثرترین تدابیر و عوامل برای بهبود امور سازمان بهشمار میرود. لازم به تذکر است که آموزش یک وظیفه اساسی در سازمانها و یک فرایند مداوم و همیشگی است و موقت و تمام شدنی نمی باشد. کارکنان در هر سطحی از سطوح سازمان، اعم از مشاغل ساده یا پیچیده، مدیر یا زیردست محتاج آموزش و یادگیری و کسب دانش و مهارتهای جدید هستند و باید همواره برای انجام بهتر کار خود از هر نوعی که باشد، روش ها و اطلاعات جدیدی کسب نمایند و مضافاً اینکه هر وقت شغل کارکنان تغییر پیدا کند، لازم است اطلاعات و مهارتهای جدیدی را برای تداوم موفقیت آمیز وظایف شغل مربوطه فرا بگیرد. (شریعتمداری، 1383: 122)
درمورد آموزش این شاخص، دو معیار: نرخ با سوادی بزرگسالان و نرخ ناخالص ثبت نام به صورت ترکیبی از نرخ ثبت نام در آموزش ابتدایی، متوسطه و تحصیلات عالی را در بر میگیرد.
بزرگسالان با سواد، افراد بالای 15 سال را که قادر به خواندن و نوشتن بیانات کوتاه وساده خود هستند دربرمی گیرد. نسبت ثبت نام ناخالص آموزش ابتدایی، متوسطه وآموزش عالی برابر است با میانگینی از نسبتهای ثبت نام دانش آموزان درهرمقطع آموزشی مورد نظر به عنوان درصدی از جمعیت موجود درهرگروه سنی.
چون سازمان ملل معتقد است که سواد اولین گام برای یادگیری وپایه ریزی دانش است لذا درمحاسبه شاخص آموزش به نرخ با سوادی بزرگسالان وزن بیشتری داده شده است، یعنی درمحاسبه شاخص آموزش، نرخ باسوادی بزرگسالان با نرخ ترکیبی ثبت نام ناخالص با ضریب دوسوم درنظرگرفته میشود. با توجه به اینکه مقدار حداقل و حداکثر هر دو معیار آموزش به ترتیب برابر صفر و 100 می باشد، مقدار شاخص آموزش ایران برای سال 2001 ، رقم 727/0 محاسبه شده است.
ج) تولید ناخالص سرانه داخلی
محاسبه شاخص تولید ناخالص سرانه داخلی، پیچیدهتر از سایر شاخصها است. چون این شاخص با استفاده از یک فرمول لگاریتمی محاسبه میشود، لذا از اهمیت افزایش GDP (شاخص سرانه) در مقادیر بالاتر آن کاسته می شود.
بهعنوان مثال، یک افزایش 100 دلاری در تولید ناخالص سرانه داخلی ایران، شاخص توسعه انسانی ایران را بیشتر از شاخص توسعه انسانی کانادا با GDP (شاخص سرانه) بیشتر به ازای همان مقدار افزایش در تولید ناخالص داخلی افزایش میدهد. روش محاسبه GDP (شاخص سرانه) بهصورت زیراست:
GDP = شاخص سرانه؛ GDPX = تولید ناخالص سرانه داخلی کشور مورد نظر؛
GDPmin =حداقلمقدارتولیدناخالص سرانهداخلی کهبرابر100دلار(ppp) 1است؛
GDPmax=حداکثرمقدارتولید ناخالص سرانهداخلی برابر40000 دلار(PPP) است؛
مقدارشاخص GDP سرانه ایران برای سال 2001 که درآخرین گزارش توسعه انسانی آمده، 684/0 می باشد.
د) محاسبه نهایی شاخص توسعه انسانی
برای محاسبه شاخص توسعه انسانی از سه شاخص امید به زندگی، آموزش وتولید ناخالص سرانه داخلی میانگین ساده گرفته میشود. مقدار این شاخص برای ایران در سال 2001، عدد 719 /0 بهدست آمده است.
توسعه منابع انسانی و بهرهوری
امروزه توسعه منابع انسانی و رابطه آن با بهرهوری، یکی ازبحثهای مطرح در مدیریت منابع انسانی است. توسعه منابع انسانی به نحوگستردهای به آموزش و توسعه توجه دارد و مبتنی بر این مفروضات است:
- افراد (نیروی انسانی) با ارزشترین منبع سازمان هستند.
- توسعه (منابع انسانی) یک فعالیت دراز مدت است و در این باره نقش آموزش بسیار مهم است.
- وظیفههرمدیر، توسعه منابع انسانی است چرا که مدیران، مسئولمحلکارخود هستند.
- مدیران، کانون معنادارترین و بادوامترین تجارت کاری همکاران خویش هستند.
- بهرهوری به بهترین شکل استفاده از تمام منابع برای بهدست آوردن حداکثر ارزش افزوده از آنها، مربوط میشود. بنابراین توسعه منابع انسانی به معنای ذخیرهسازی از نظر مهارت، سازماندهی و تجربههای یادگیری به منظورتحقق اهداف کسب و کار است. ازاین رو، ازطریق ارتقای مهارتها، دانش، شایستگی، قدرت یادگیری و علاقه افراد در تمام سطوح، رشد مستمر سازمانی به رشد افراد منجر می شود.
بنابراین، ازدیدگاه سیستمی، بهرهوری ازطریق توسعه منابع انسانی (بهعنوان یک راهبرد واستراتژی) بدین معنا است که مدیران باید از تمامی زوایا و جوانب سازمان آگاه بوده بر این اساس، برنامههای کارکردی و مؤثر توسعه منابع انسانی را برای سازمان خود با توجه به قابلیت اثر بر بهرهوری تنظیم کنند.
علاوه بر توسعه منابع انسانی، مدیران باید تلاش زیادی برای ایجاد فضای روانی مناسب فراهم آورند. عامل انسانی بهعنوان مهمترین عامل بهرهوری هنگامی ازبهرهوری بهینه برخوردار خواهد شد که برای کار، انگیزش لازم را داشته باشد. برای تقویت انگیزه افراد باید به محیط کاری، نیازهای فردی و مشکلات اقتصادی آنان توجه کرد. فضای روانی مناسب، یا محیط مساعد برای انجام مطلوب کار، متناسب با سطح مهارت، علاقه و آموزش، موجب رضایت افراد از کار شده، در نتیجه بسیاری از عوامل مؤثر در بهرهوری فراهم میآید که مهمترین این عوامل عبارتند از:
- تلقی کارکنان از کار و سازمان خود؛
- ماهیت کار؛
- دانش و اطلاعات تخصصی متصدیان؛
- فرهنگ کار؛
- تعادل روانی و جسمانی کارکنان؛
- انگیزه افراد برای انجام بهینه کار خود؛
- روحیه کارکنان و خشنودی از کار؛
- میزان همکاری افراد در سازمان؛
- نظم و انضباط در کار و اعمال مدیریت زمان؛
- مشارکت کارکنان در تصمیمگیری؛
- اعمال مدیریت اثربخش و کارآمد؛
- فراهم بودن امکانات آموزش؛
- نوآوری، خلاقیت و فراهم بودن محیط برای رشد خلاقیتها؛
- تجربه و سوابق مناسب برای ایفای وظایف شغلی.
جدول شماره 1: رتبه بندی برخی از کشورها از لحاظ امکانات ارتباطی
کشور |
رتبه توسعه انسانی |
خطوط تلفن ثابت |
مشترکینتلفن همراه |
کاربران اینترنت |
کامپیوترهایشخصی |
||||
1990 |
2001 |
1990 |
2001 |
1990 |
2001 |
1990 |
2001 |
||
نروژ |
1 |
502 |
732 |
46 |
815 |
1/7 |
463/8 |
5/14 |
8/50 |
آمریکا |
7 |
547 |
667 |
21 |
451 |
0/8 |
5/501 |
8/21 |
5/62 |
ژاپن |
9 |
441 |
586 |
7 |
588 |
2/0 |
2/3840 |
0/6 |
8/35 |
هنگکنگ |
26 |
450 |
580 |
24 |
859 |
3/1 |
8/386 |
7/4 |
7/38 |
امارات |
48 |
206 |
340 |
17 |
616 |
- |
8/314 |
9/2 |
5/13 |
مالزی |
58 |
89 |
198 |
5 |
314 |
- |
1/273 |
8/0 |
6/12 |
ترکیه |
96 |
121 |
285 |
1 |
295 |
- |
4/60 |
5/0 |
1/4 |
چین |
104 |
6 |
137 |
-- |
110 |
- |
7/25 |
- |
9/1 |
ایران |
106 |
40 |
169 |
0 |
32 |
- |
6/15 |
- |
0/7 |
مصر |
120 |
30 |
104 |
- |
43 |
- |
3/9 |
- |
5/1 |
هند |
127 |
6 |
38 |
0 |
6 |
- |
8/6 |
- |
6/0 |
سودان |
138 |
3 |
14 |
0 |
3 |
- |
8/1 |
- |
4/0 |
پاکستان |
144 |
8 |
23 |
- |
6 |
- |
4/3 |
1/0 |
4/0 |
نیجریه |
152 |
3 |
5 |
0 |
3 |
- |
0/1 |
- |
0/7 |
سنگال |
156 |
6 |
25 |
0 |
31 |
- |
3/10 |
2/0 |
9/1 |
انگولا |
164 |
8 |
6 |
0 |
6 |
- |
5/1 |
- |
1/0 |
سیرالئون |
175 |
3 |
5 |
0 |
5 |
- |
4/1 |
- |
- |
(منبع: گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحدUN، 2003)
تمام عوامل فوق به ایجاد فضای مناسب روانی کمک کرده و زمینه لازم را برای افزایش بهرهوری فراهم می آورند. (الوانی و احمدی 1381 : 10و11)
برخورداری از امکانات ارتباطی یکی ازشاخصهای مهم در میزان توسعه انسانی به حساب میآید، بخشی از گزارش توسعه انسانی سال 2003 سازمان ملل متحد به مقایسه شاخصهای مخابراتی کشورها پرداخته است. (جدول شماره 1)
در این زمینه، شاخصهای مخابراتی و ارتباطی 175 کشور جهان مورد ارزیابی و رتبهبندی قرار گرفتهاند. در این مقایسه، کشور لوکزامبورگ بالاترین تعداد خطوط تلفن را به خود اختصاص داده است. در سال 2001 در این کشور به ازای هر 1000 نفر 780 خط تلفن ثابت و 920 مشترک تلفن همراه وجود داشته است. ایسلند نیز بیشترین درصد کاربران اینترنت را داشته است. دراین کشور در سال 2001 به ازای هر 1000 نفر 3/599 نفر از اینترنت استفاده کردهاند و کشورمان با رتبه توسعه انسانی 106، در گروه کشورهای با توسعه انسانی متوسط قرار دارد. در کشور ما در سال 2001 به ازای هر هزار نفر، تنها 169 خط تلفن ثابت و 32 مشترک تلفن همراه وجود داشته است.
کمترین تعداد خطوط تلفن مربوط به کشور آفریقایی چاد (با رتبه توسعه انسانی 165) است. در این کشور از سال 1990 تا سال 2001 تنها یک خط تلفن ثابت برای هر هزارنفر وجود داشته است. (بهغیر از شاخص توسعهانسانی، بقیهارقام بهازای هر1000 نفرمیباشند.)
توصیف دادهها
الف: توصیف شاخص توسعه انسانی
در گزارش توسعه انسانی سال 2005 سازمان ملل، همانند چند سال گذشته باز هم کشور نروژ رتبه اول را کسب کرده است. مهمترین شاخص گزارش توسعه انسانی سارمان ملل، شاخص توسعه انسانی یا [3]HDI است که ترکیبی از شاخصهای تولید سرانه، شاخصهای امید به زندگی و شاخصهای وضعیت آموزشی و بهداشتی است. بهطور کلی، شاخص توسعه انسانی بر سه عامل، زندگی طولانی، وضعیت آموزش و استانداردهای زندگی شهروندان متمرکز است. به همین دلیل شاخصHDI ابزار بسیار مناسبی برای ارزیابی وضعیت توسعه و رفاه کشورها نسبت به یکدیگر است.
براساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل، کشور نروژ که رتبه اول شاخص HDIسازمان ملل را بهدست آورده، طی سال های 2000 تا 2002 حدود 6/7 درصد تولیدGDP (Gross Domestic Production) خود را در اختیار بخش آموزش و پرورش گذاشته است. این در حالی است که نروژ در سال 1990 حدود 7 درصد محصول ناخالص داخلی خود را به بخش آموزش اختصاص داده بود. در بین کشورهای منتخب جدول شماره 2، بودجه بخش آموزش و پرورش مالزی طی دوره یادشده بیشترین رشد را داشته است. این کشور که در سال 1990 تنها 1/5 درصدGDP خود را به آموزش و پرورش اختصاص داده بود، در سالهای 2000 تا 2002 سهم بخش آموزش و پرورش خود را به 1/8 درصد تولیدش افزایش داده است. کشورمان هم با رتبه توسعه انسانی 99، در سالهای 2000 تا 2002 حدود 9/4 درصدGDP خود را به بخش آموزش و پرورش اختصاص داده است، درحالی که در سال 1990 این بخش 1/4 درصد محصول ناخالـص داخلی را از آن خـود کرده بود. در مقـابل، کشور پاکستان با رتبه توسعـه انسانی 135، از سهم هزینههای بخش آموزش و پرورش در تولید کل خود کاسته و سهم این بخش را از 6/2 درصد درسال 1990 به 8/1 درصد درسالهای 2000 تا 2002 تقلیل داده است.
ازسوی دیگر، براساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل، سهم سطوح مختلف آموزشی (مهد کودک و دبستان، دبیرستان و دانشگاه) از کل هزینههای بخش آموزش و پرورش در کشورهای منتخب متفاوت است. برای مثال، کشور نروژ در سالهای 2000 تا 2002 بودجه آموزش و پرورش خود را به ترتیب به نسبتهای 5/36 ، 33 و 5/27 درصد بین ردههای مختلف آموزشی مهد کودک و دبستان، دبیرستان و دانشگاه تقسیم کرده است. این در حالی است که در کشورمان سهم ردههای تحصیلی یادشده به ترتیب 1/25 ، 36 و1/17 درصد از بودجه بخش آموزش و پرورش میباشد. به نظر میرسد در اکثر کشورها بخش مهد کودک و دبستان سهم بیشتری از هزینههای آموزش و پرورش را به خود اختصاص داده است که این امر بیانگر اهمیت سطوح پایه تحصیلی است.
از سوی دیگر، بررسی نرخ باسوادی زنان 15 سال به بالا بهعنوان یکی از شاخص های گزارش توسعه انسانی سازمان ملل نشان میدهد که در سال 2003 حدود 4/70 درصد زنان 15 سال به بالای کشورمان با سواد بودهاند. این سهم در مقایسه با سهم زنان باسواد 4ـ15 سال به بالا در کشورهایی چون پاکستان با میزان 2/35 درصد و هند با سهم 8/47 درصد، آمار قابل توجهی بهنظر میرسد. اما در مقایسه با کشور آرژانتین با نسبت 2/97 درصدی زنان با سواد 15 سال به بالا، از لزوم توجه بیشتر دولت ایران به این امر حکایت دارد. در کشور ترکیه نیز حدود 1/81 درصد زنان 15 سال به بالا باسوادند.
جدول شماره 2 :«وضعیت آموزش و پرورش ایران و کشورهای منتخب»
کشور |
رتبه توسعه انسانی |
هزینههای عمومی آموزش و پرورش |
سهمسطوحمختلفآموزشدر هزینههای آموزش و پرورش |
نرخ باسوادی زنان15 سالبه بالا (2003) |
نرخ باسوادی در مقایسه بامردان (2003) |
نسبت زنان پذیرفته شده در دانشگاه (2000تا 2003) |
|||||
بهعنوانبخشی ازمحصول ناخالص داخلی |
بهعنوانبخشی ازهزینههای پرداختی دولت |
مهدکودک ودبستان (2002 2000) |
دبیرستان (2002-2000) |
دانشگاه (2002-2000) |
|||||||
|
|
1990 |
2002-2000 |
1990 |
2002-2000 |
|
|
|
|
|
|
نروژ |
1 |
0/7 |
6/7 |
6/14 |
2/16 |
5/36 |
0/33 |
5/27 |
- |
- |
0/99 |
ژاپن |
11 |
- |
6/3 |
- |
5/10 |
2/38 |
8/39 |
9/14 |
- |
- |
0/47 |
آلمان |
20 |
- |
6/4 |
- |
5/9 |
8/22 |
0/49 |
5/24 |
- |
- |
0/51 |
آرژانتین |
34 |
- |
0/4 |
- |
8/13 |
3/43 |
2/39 |
5/17 |
2/97 |
0/100 |
0/72 |
مالزی |
61 |
1/5 |
1/8 |
3/18 |
3/20 |
0/32 |
5/33 |
3/33 |
4/85 |
0/93 |
0/33 |
عربستان |
77 |
8/5 |
- |
8/17 |
- |
- |
- |
- |
3/69 |
0/80 |
0/30 |
ترکیه |
94 |
2/2 |
7/3 |
- |
- |
7/37 |
1/30 |
2/32 |
1/81 |
0/85 |
0/24 |
ایران |
99 |
1/4 |
9/4 |
4/22 |
7/17 |
1/25 |
0/36 |
1/17 |
4/70 |
0/84 |
0/22 |
آفریقای جنوبی |
120 |
9/5 |
3/5 |
- |
5/18 |
8/47 |
3/31 |
6/14 |
9/80 |
0/96 |
0/16 |
هند |
127 |
7/3 |
1/4 |
2/12 |
7/12 |
4/38 |
1/40 |
3/20 |
8/47 |
0/65 |
0/10 |
پاکستان |
135 |
6/2 |
8/1 |
4/7 |
8/7 |
- |
- |
- |
2/35 |
0/57 |
0/2 |
منبع: 2005 ((Human Development Report
ب: توصیف دادههای شاخص جهانی شدن
توصیف دادهها مربوط به شاخص جهانی شدن از منابع زیر استخراج گردیده با این توضیح که عموماً برای اندازهگیری شاخص جهانی شدن مربوط به سال 2004 از اطلاعات سال 2002 و برای سال 2003 از اطلاعات سال 2001 استفاده شده است:
1- World Development Indicators 2003
2- International Financial statistic Yearbook 2003
3- Telecommunications union Yearbook of statistics 2003
4- ComPenldium of Tourism statistics 2003
5- Balance of Payment statistics 2003
6- World Factbook 2003
شاخص جهانیشدن فقط اقتصادی نیست و عاملهای سیاسی، فنی و فردی را هم شامل میشود اما شامل معیارهای فرهنگی نمیگردد. البته قرار بوده برای سالهای بعد با تلاش دو محقق در دانشگاه سنگاپور عامل فرهنگ برای کشورها از طریق واردات و صادرات، و مطبوعات نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.
طبق شاخص جهانیشدن، اروپا جهانیترین منطقه است بهعلت آنکه به تجارت آزاد، سرمایهگذاری خارجی و مسافرت بدون گذرنامه اهمیت میدهد.
طبق نظر کارشناسان مؤسسه مشاوره بینالمللی کرنی، مهمترین شاخص جهانی شدن، سرمایهگذاری مستقیم خارجی است زیرا با اقتصاد، سیاست و تکنولوژی ترکیب شده است: شاخصهای جهانی شدن تحت چهار عامل به شرح زیر است:
1- عامل اقتصادی: تجارت بینالملل، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، سرمایهگذاری در اوراق قرضه و درآمد از ناحیه سرمایهگذاری.
2- عاملفردی: ترافیک مکالمات خارجی، جهانگردی، نقل و انتقالات پول بینالمللی.
3- عامل فنی: کاربران اینترنت، میزبانان اینترنت، سرورهای اینترنتی مطمئن.
4- عامل سیاسی: عضویت در سازمانهای بینالمللی، مشارکت در سازمان ملل و شورای امنیت و افزایش سفارتخانهها و قراردادها.
جدول شماره 3 : شاخص توسعه انسانی و جهانی شدن
کشورها |
رتبه جهانی شدن * |
رتبه HDI ** |
GDP index |
Life EXpectancy index امیدبه زندگی |
GDP Percapital Annual Growth Rate(%) |
سنگاپور |
1 |
25 |
92/0 |
89/0 |
5/3 9/4 |
ایرلند |
2 |
8 |
99/0 |
88/0 |
7/6 5/4 |
سوئیس |
3 |
7 |
96/0 |
93/0 |
5/0 0/1 |
ایالات متحده |
4 |
10 |
99/0 |
87/0 |
1/2 0/2 |
هلند |
5 |
12 |
95/0 |
89/0 |
1/2 8/1 |
کانادا |
6 |
5 |
96/0 |
92/0 |
3/2 6/1 |
دانمارک |
7 |
14 |
96/0 |
87/0 |
9/1 6/1 |
سوئد |
8 |
6 |
93/0 |
92/0 |
0/2 6/1 |
اتریش |
9 |
17 |
95/0 |
90/0 |
8/1 1/2 |
فنلاند |
10 |
13 |
94/0 |
89/0 |
5/2 0/2 |
نیوزلند |
11 |
19 |
90/0 |
90/0 |
1/2 0/1 |
انگلیس |
12 |
15 |
94/0 |
89/0 |
5/2 1/2 |
استرالیا |
13 |
3 |
95/0 |
92/0 |
6/2 9/1 |
نروژ |
14 |
1 |
99/0 |
91/0 |
9/2 8/2 |
جمهوری چک |
15 |
31 |
85/0 |
84/0 |
5/1 .. |
کرواسی |
16 |
45 |
79/0 |
83/0 |
1/2 .. |
رژیماشغالگرقدس |
17 |
23 |
88/0 |
91/0 |
6/1 9/1 |
فرانسه |
18 |
16 |
94/0 |
91/0 |
6/1 7/1 |
مالزی |
19 |
61 |
76/0 |
80/0 |
4/3 9/3 |
اسلوونی |
20 |
26 |
88/0 |
86/0 |
1/3 .. |
آلمان |
21 |
20 |
94/0 |
90/0 |
3/1 0/2 |
پرتقال |
21 |
22 |
87/0 |
87/0 |
2/2 8/2 |
مجارستان |
23 |
35 |
83/0 |
80/0 |
6/2 1/1 |
پاناما |
24 |
56 |
71/0 |
83/0 |
4/2 0/1 |
اسلواکی |
25 |
42 |
82/0 |
82/0 |
4/2 51/0 |
اسپانیا |
26 |
21 |
90/0 |
91/0 |
4/2 2/2 |
ایتالیا |
27 |
18 |
94/0 |
92/0 |
5/1 0/2 |
ژاپن |
28 |
10 |
94/0 |
95/0 |
0/1 4/2 |
یونان |
29 |
24 |
88/0 |
89/0 |
1/2 0/1 |
کره جنوبی |
30 |
28 |
87/0 |
87/0 |
6/4 1/6 |
لهستان |
31 |
36 |
79/0 |
82/0 |
2/4 .. |
فیلیپین |
32 |
84 |
63/0 |
76/0 |
2/1 3/0 |
اوگاندا |
33 |
144 |
45/0 |
37/0 |
9/3 61/2 |
شیلی |
34 |
37 |
77/0 |
88/0 |
1/4 0/4 |
رومانی |
35 |
64 |
72/0 |
77/0 |
6/0 81/0 |
تایوان |
36 |
39 |
|
|
|
تونس |
37 |
89 |
71/0 |
80/0 |
1/3 1/2 |
بتسوانا |
38 |
131 |
75/0 |
19/0 |
7/2 1/5 |
اوکراین |
39 |
78 |
67/0 |
69/0 |
7/4- 71/5- |
مراکش |
40 |
124 |
62/0 |
75/0 |
0/1 3/1 |
سنگال |
41 |
157 |
47/0 |
51/0 |
3/1 (0) |
مکزیک |
42 |
53 |
75/0 |
83/0 |
4/1 9/0 |
سریلانکا |
43 |
93 |
61/0 |
82/0 |
3/3 4/3 |
نیجریه |
44 |
158 |
39/0 |
31/0 |
(0) 5/0- |
عربستان سعودی |
45 |
77 |
82/0 |
78/0 |
6/0- 4/2- |
تایلند |
46 |
73 |
72/0 |
75/0 |
8/2 1/5 |
آرژانتین |
47 |
34 |
80/0 |
82/0 |
3/1 4/0 |
آفریقا جنوبی |
48 |
120 |
77/0 |
39/0 |
1/0 6/0- |
کنیا |
49 |
154 |
39/0 |
37/0 |
6/0- 2/0 |
پاکستان |
50 |
135 |
51/0 |
63/0 |
1/1 5/2 |
کلمبیا |
51 |
69 |
70/0 |
79/0 |
4/0 4/1 |
روسیه |
52 |
62 |
76/0 |
67/0 |
5/1- 11/2- |
پرو |
53 |
79 |
66/0 |
75/0 |
1/2 5/0- |
چین |
54 |
85 |
65/0 |
78/0 |
5/8 2/8 |
ونزوئلا |
55 |
75 |
65/0 |
80/0 |
5/1- 1/1- |
ترکیه |
56 |
94 |
70/0 |
73/0 |
3/1 8/1 |
برزیل |
57 |
63 |
73/0 |
76/0 |
2/1 8/0 |
بنگلادش |
58 |
139 |
48/0 |
63/0 |
1/3 9/1 |
مصر |
59 |
119 |
61/0 |
75/0 |
5/2 7/2 |
اندونزی |
60 |
110 |
59/0 |
-- |
0/2 1/4 |
هند |
61 |
127 |
56/0 |
64/0 |
0/4 3/3 |
ایران |
62 |
99 |
71/0 |
76/0 |
1/2 3/0- |
* شاخص جهانی شدن از بین 62 کشور رتبه بندی شده است.
** شاخص توسعه انسانی از بین 177 کشور رتبه بندی شده است.
منبع:Development Reports.com(2005) www.Human Kearney.com -
رابطه بین شاخص جهانیشدن و شاخص توسعه انسانی
از لحاظ کمی میتوان رابطه بین شاخص جهانی شدن و شاخص توسعه انسانی را مشخص نمود. با توجه به دادههای مربوط به شاخصهای سیزده گانه جهانی شدن و شاخصهای سه گانه توسعه انسانی که درطی سال 2005 توسط مؤسسه بینالمللی کرنی (A.T.Kearney) و بانک جهانی منتشر شدهاند با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن درجه شدت همبستگی بین دو شاخص مذکور برابر با %76R= محاسبه شده که این رقم نشان میدهد ارتباط تنگاتنگی بین شاخص جهانی شدن و شاخص توسعه انسانی وجود دارد. موفقیت دولتها در زمینه شاخصهای جهانی شدن نشانگر توسعه انسانی آن کشورها میباشد. بهعبارت دیگر کشورهایی که دارای رتبه بالا از لحاظ شاخص جهانیشدن میباشنـد، به تبع آن در زمینه شاخـصهای توسعـه انسانی در رتبهبندیها در صدر جدول قرار دارند.
نتیجه گیری
همانطوریکه در متن مقاله توضیح داده شده شاخصهای جهانی شدن همه ساله توسط مؤسسـه بینالمللی کرنی منتشر میشود که دارای چهار مؤلفه: 1- اقتصـادی؛ 2- سیاسی؛3- فنی؛4-فردی است که هر مؤلفه دارای چند شاخص بهشرح زیر میباشد:
مؤلفهاقتصادی دارای شاخصهای: تجارت بینالملل و سرمایهگذاری خارجی است.
مؤلفه سیاسی دارای شاخصهای: عضویت در سازمانهای بینالملل، مشارکت در سازمان مللو شورایامنیت، قراردادهای یکجانبهوچندجانبه وتعداد سفارتخانه میباشد.
مؤلفه فنی دارای شاخصهای: کاربران اینترنت، میزبانان اینترنت و سرورهای مطمئن اینترنت است.
مؤلفه فردی دارای شاخصهای: جهانگردی، نقل وانتقالات پول بینالملل و ترافیک مکالمات خارجی میباشد. همچنین شاخص توسعه انسانی دارای سه مؤلفه: امید به زندگی، آموزش و تولید ناخالص داخلی مردم است که پس از استخراج اطلاعات مربوط به دو شاخص، و پردازش اطلاعات و با استفاده از نرمافزار آماری STATGRAF، ضریب همبستگی بین دو شاخص محاسبه شده است که شدت همبستگی دو شاخص برابر با 76/. R= میباشد که نشان میدهد بین این دو شاخص همبستگی مستقیم وجود دارد و هر قدر کشورها در جهت جهانی شدن موفقتر باشند، در زمینه توسعه انسانی نیز موفقتر خواهند بود. بنابراین لازم است کشورها بهمنظور توسعه شاخص انسانی در زمینه شاخص جهانی شدن اقدامات لازم را بهعمل آورند.
[1]- Human Development Index
[2]- Prediposing
1- purchasing power parity برابری قدرت خرید
[3]- Human Development Index