نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
مرکز ملی مطالعات جهانی شدن
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
قرآن کریم در مورد خلقت انسان میفرماید: لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ فىِ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ (والتین4) و یا در فراز دیگری میفرماید: وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنىِ ءَادَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فىِ الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلىَ کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا (اسراء70) همچنین آیه مبارکه فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِینَ (مؤمنون14) مدّنظر است که همگی نشاندهنده جایگاه رفیع و منیع انسان کامل در قرآن میباشند و در مورد همین انسان کاملاستکه ایزدمنان، فلسفهخلقت آدم را ایجادمنصبوالای خلیفهاللهی ذکرمیفرمایند.
گرچه هدفگذاری از خلقت آدمی و فلسفه وجودی انسان بسیار متعالی و ارزشمند قلمداد شده ولی نگاه اجمالی به گذشته تاریخ بشر بهجز نقاط بسیار نادر، سراسر سیاه و غیرقابل قبول مینماید و گویای فاصلة فاحش بین بشریت موجود و انسان کامل است با این وجود در تحلیل تاریخ گذشتگان باید اذعان داشت که سیر تحولات انسانی یک منحنی رو به رشد و رو به کمالی را پیموده است. بهعبارت دیگر مقایسه انسانهای هر عصر و دوره با اعصار و دورههای ما قبل از آن (منحیثالمجموع) بیانگر رشد و کمال نسبی و حرکت در جهت تعالی و بالغ شدن است. هر چند فاصله با نقطه مطلوب و مفروض فوقالعاده زیاد و عمیق میباشد ولی در عین حال رونـد رو بــه رشد و ارتقاء در یکی، دو قرن گذشته و بهخصوص در دهههای اخیر شتاب فوقالعادهای یافتــه و بهصورت جهشی در حال حرکت و گام برداشتن است. اینکه آیا حرکتهای پرشتاب فعلی جهت و هدف خاصی دارد و نقطه معینی را هدف قرار داده یاخیر مستلزم بررسی، غور وتتبع در موضوع است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
موضوع دیگری که در جریان تحولات اخیر کاملاً بارز و مشهود است، انقلاب عظیم فناوری ارتباطات و اطلاعات است که پهنه گیتی را بهشدت کوچک و فاصلهها را از بین برده و تمامی کشورها، اقوام و ملتها را بههم نزدیک نموده است. توسعه فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی و روند جهانی شدن اقتصاد، علم و فناوری، زمینههای دستیابی ملتهای مستقل و کشورهای در حال توسعه را به فناوریهای راهبردی بسیار پیشرفته ارتقا بخشیده و این مسئله موجب شده تا بخش اعظم جامعه جهانی از علوم و فناوریهای جدید بهویژه در زمینه ارتباطات و اطلاعات بهرهمند شوند که طبعا این امر موجب گردیده تا تفرقها و پراکندگیها در سراسر جهان در حال تبدیل شدن به وحدت و اجتماع واحد انسانی گردد و وجهتمایزها رنگ باخته و از بین بروند. حاصل و نتیجه این فرایند طبیعی که از آن بهعنوان "جهانی شدن" نام برده میشود، همانند یک چشمانداز حرکت آفرین و مشعشع فراروی اقوام، ملتها و دولتها قرار دارد و تمامی متغیرها بهسرعت در حال همسو و هماهنگ شدن باآن میباشند. البته در این راستا قطبهای بزرگ ثروت و قدرت در تلاشاند تا ضمن جلوگیری از دستیابی کشورها و ملتهای مستقل و آزاده به این علـوم و فناوریها بهمنظور حفظ فاصله ابرقدرتی و تثبیت سلطه و هژمونی، آینده را آنطوری که خودشان میخواهند تصویر کرده و همانند چند قرن اخیر، سلطه و سیطرة خود را بر منابع و امکانات جهانی تحکیم بخشیده و استمرار آنرا تضمین نمایند.
از سوی دیگر حرکتهای ضدسلطه و استعمارستیز در بخش عظیمی از تودههای مستضعف در نقاط مختلف دنیا در قالب نوعی خیزش و بیداری علیه نظام حاکم مشاهده میشود که در جهت مقابله و منازعه با ایادی سلطه و استکبار در حال رشد و فراگیر شدن است و این معرکه و تقابل، محل تعارض و چالش اساسی دوران معاصر است.
جمهوری اسلامی ایران در مناسبات جهانی خود، یکی از مهمترین اولویتهای خود را آگاهیبخشی به ملل و تودههای مستضعف و تحت ستم و نیز کشورهایی قرار داده که تاکنون محلی از اعراب نداشته و در مناسبات بینالمللی روی آنان هیچ حسابی باز نشده است. سرمایهگذاری در این عرصه که شاکلة اصلی آنرا فرهنگ البته نه فقط یک فرهنگ خاصّ محلی یا منطقهای بلکه فرهنگ مشترک جهانی و یا بهعبارت بهتر فطرت پاک انسانی تشکیل میدهد، بسیار پرهزینه و مخاطرهآمیز است لیکن حزم و دوراندیشی و درایت توأم با تدبیر و شجاعت میتواند با موفقیت و کامیابی نهایی قرین گردد.
در اینجا اولین نکتهای که به ذهن متبادر میگردد، این است که آیا واقعا این تغییرات، نشانه و علامت وقوع پارادایم جدیدی است؟ و آیا میتوان آنرا پارادایم «جهانی شدن» نامید؟ بهعبارت دیگر سؤال اصلی این پژوهش اینست که ویژگیهای پارادایم «جهانی شدن» کدام است و علائم آن چیست؟
مفهوم پارادایم
"کوهن" (1978) برای اولین بار بحث پارادایم را مطرح و این واژه را در مورد تاریخ علم در رشته فیزیک اینطور تعریف نمود: پارادایم یک پرتو و لایهای از حقیقت است که محدودهای از عالم هستی و قواعد آنرا برای ما باز میکند و پیشفرضها و باورها و برداشتهای ما را نسبت به موضوعات تعیین میکند.(کوهن،1387 : ۱۳- ۱۸)
پارادایم مثل نقشهای است که راه را به ما نشان میدهد ولی خودش واقعیت راه نیست. با ظهور هر پارادایم و حاکمیت آن، قواعد و قوانینی بر محیط کسبوکار و زندگی حاکم میشود که قواعد قبلی را از بین میبرد و یا خیلی محدود میکند. البته تا زمانیکه پارادایمی حاکم است، قواعد خاص خودش را دارد و بایستی به آن عمل شود.
با شروع هر پارادایم همه به نقطه صفر میرسند و اگر یک کشور و یا یک شرکت بتواند یک پارادایم نوظهور را قبل از دیگران کشف و ضوابط و روابط آنرا درک کند، خواهد توانست کشورها یا شرکتهای رقیب را از صحنه رقابت حذف و یا بهکلی از بین ببرد.
"ژول بارکر[1]" (1992) در کتاب خود تحت عنوان "پارادایمها" مینویسد: «پارادایم مجموعهای از قواعد است، مدلی است برای چگونگی حل مسائل؛ فرصتهایی است که باید آنها را شناخت». (آشتیانی،1389: 91)
هنگامی که پارادایم جدیدی از راه میرسد، پایبندی به قواعد و ضابطههای پارادایم قبلی، مسیری شکننده و نابودکننده است و تنها کشورها و شرکتهایی در فضای جدید موفق و پیشتاز خواهند بود که قبل از دیگران علائم و نشانههای نزدیک شدن پارادایم را تشخیص داده و خود را با مقررات و قواعد پارادایم جدید وفق داده و از فرصتهای موجود در بطن آن حداکثر استفاده را کرده و با آیندهنگری و آیندهنگاری مطلوب، حتیالامکان مسیر حوادث و تحولات پیشِرو را در جهت دلخواه خود سوق داده و یا با آن همسو و هماهنگ شوند.
"یان ترنر"[2] استاد کالج مدیریت هنلی میگوید: «استراتژیستها، باید با پارادایم جدید حرکت کنند. استراتژی اثربخش، تنها بر پایة تغییر قواعد و منطق موجود میسر خواهد بود. پارادایمهای آیندهساز استراتژیهای بدیع خلق میکنند، قواعد جدیدی از هستی را رمزگشایی کرده و انسانرا به سطح بالاتری ازمعارف هستی رهنمون میسازند.
در اینجا به حدیث بسیار راهــگشا و ارزشمندی از امیر کلام حضرت علی (علیه السلام) اشاره میشـود کـه حضرت فـرمـودند: "من استقبل الامور ابصر، من استدبر الامور تحیر" یعنی هر کس به استقبال امور و حوادث در حال وقوع برود، بینش و بصیرت خواهد یافت. همچنین هرکس به امور و حوادث پیشِرو پشت کرده و بی اعتنایی کند، دچار حیرت و سرگردانی خواهد شد.
مراحل شکلگیری پارادایم
معمولاً در هر برهه زمانی ما در یک پارادایم با ویژگیها و مختصات خاص خودش قرار داریم و بهطور طبیعی از قواعد و ضوابط ناشی از آن پیروی و تبعیت میکنیم. بنابراین زمانی که پارادایم جدیدی در حال تکوین و شکلگیری است، در اینجا بحث انتقال پارادایم و عبور از فضای فعلی حاکم بر قضایا و تحولات به فضای جدید مطرح میشود. یعنی پذیرفتن قوانین و مقررات جدید مرتبط با پارادایم در حال تولد. فرانک مونالدو[3] در مورد تکوین پارادایمها مینویسد: «پارادایمها، ادراک ما از هستی هستند و هنگامیکه پایبندی به دیدگاههای یک پارادایم مرتباً به نتایج غلطی منجر میشود، زمان بازنگری وتغییر فرا رسیدهاست. فرایند انتقال پارادایم با دو نشانة همزمان شکلمیگیرد: بروز پدیدههایی که پارادایم جاری در پاسخگویی به آنها ناتوان است و طرح نظریههای جدید برای پاسخگویی بهاین پدیدهها». این تغییر وتحولات معمولا از یک نقطه آغاز و پس از طی مراحلی وعبور از فراز و نشیـبهایی در نقطه دیگری فرود میآید. این فرایند درنمودار شماره(1) بهخوبی ترسیم شده و موقعیتهای مختلفی را نشان میدهد
همانطوریکه گفته شد، کشورها، شرکتها و سازمانها در حالت طبیعی در وضعیت a قرار دارند که در این نمودار به آن دوران اطمینـان گفته میشود. یعنی همه چیز طبق روال جاری و معمول انجام میگیرد. در حـالــت a هیـچکس نمیتواند علائم و نشانههای پارادایم جدید را تشخیص دهد. وقتی زمان میگذرد، به دوران b میرسیم که وقوع پارادایم جدید کمی نزدیک شده است. در این مقطع فقط متفکران، آیندهشناسان و نظریهپردازان علائم و پالسهای بسیار کمسو و غیرقابل درک عمومی را دریافت کرده و با تحلیل آن، قواعد پارادایم جدید را پیشبینی و برآورد میکنند.
نمودارشماره (1): فرایند شکلگیری و تحکیم عناصر و قواعد پارادایم
منبع: (حسنبیگی، 1386: 110)
در حالت c پارادایم جدید توسط سازمانها و شرکتهای پیشتاز و ریسکپذیر (خطرجو) درک شده و آنها به استقبال قواعد و ضوابط آن میروند.
وضعیت d شرایطی است که در آن مقطع، سازمانها و شرکتهای یادگیرنده (و حساس به محیط) پارادایم و ویژگیهای آنرا درک کرده و به استقبال آن میشتابند.
در موقعیت e سازمانها و شرکتهای دنبالهرو و هوشیار ضمن درک پارادایم جدید، خود را با آن وفق میدهند.
در وضعیت f که پارادایم کاملاً اتفاق افتاده و فضای جدیدی را بر محیط زندگی و کسب و کار حاکم کرده، همه نهادها و سازمانها و ... پارادایم جدید را درک و با آن هماهنگ شده و خود را در وضعیت جدیدی مییابند و بر اساس قوانین و مقررات جدید به رقابت و یا تعامل با هم میپردازند. بالاخره موقعیت g وضعیتی است که دو مرتبه حالت اطمینان و پایداری در پارادایم بهوجود میآید و کلیة سازمانها و شرکتها و یا کشورهایی که پارادایم را بههر دلیلی درک نکرده و خود را با آن وفق نداده باشند، از میدان رقابت کنار رفته و یا بهکلی از صحنه حذف خواهند شد.
فرایند پارادایم از منظر دیگری نیز قابل تفکیک و فازبندی میباشد بهاین نحو که پدیدههای زیادی در صحنه مشاهده میشوند و این پدیدهها ممکن است حامل پیامهای خام و مبهم مربوط به یک پارادایم جدید باشند لذا هر سازمان و یا شرکتی (همینطور کشور و یا واحد سیاسی) برای اینکه بتواند پیامها و پالسهای مربوط به پارادایم جدید را دریافت و پس از رفع ابهام و رمزشکنی، آنرا مورد بهرهبرداری قرار دهد، لازم است که گامهای زیر را بردارد:
نمودار شماره (2): گامهای شکلگیری پارادایم
منبع: (همان)
شبهپارادایم
در تعریف پارادایم آنچه عمدتاً مورد نظر و مورد مداقّه است، قواعد و ضوابط ناشی از آن میباشد که فضای جدیدی را بر محیط کسب و کار و تعاملات بینالمللی حاکم میکند. بنابر این چنانچه این قواعد و ضوابط بهصورت قراردادی و توافقی در محدودهای اعم از کوچک یا بزرگ نیز حاکم گردد، شبهپارادایم بهوجود میآید و دقیقاًّ هر عنصر غیرتابع مقررات را از صحنه خارج و یا حذف میکند. مثال روشن آن سازمان تجارت جهانی است که با برداشتن تعرفهها، قاعده قدرت تولید را بهجای آن حاکم کرده و کلیة کشورها و سازمانهای کوچک و بزرگ را در تنگنا و فشار خردکنندهای قرار داده و آنها را وادار به پذیرش مقررات تعریفشده در تجارت جهانی و تبادلات بینالمللی میکند.
گرچه بین پارادایم و شبهپارادایم در بسیاری از موارد منجمله نتایج حاصله و طرد و یا حذف عناصر ناهمگون و غیرمنطبق با مقررات موضوعه مشابهت و تطابق زیادی فیما بین آنها وجود دارد، ولی در عین حال وجوه تمایز و اختلافاتی نیز با هم دارند که برخی از این وجوه به شرح جدول شماره 1 قابل ارایه و دستهبندی میباشند.
جدول شماره (1): مقایسهای پارادایم و شبهپارادایم
ردیف |
خصوصیت و ویژگی |
پارادایم |
شبهپارادایم |
1 |
چگونگیظهورپارادایم یا شبهپارادایم |
کشف و پذیرش جامعه |
وضع و پذیرش جامعه |
2 |
اضمحلال " " " " |
ظهور پارادایم جدید |
توافق جامعه (باجایگزینی و یا بدون جایگزینی) |
3 |
منظور " " " " |
راهنمای حقیقت |
رفع تنازع |
4 |
نفی قواعد " " " " |
در درازمدت امکانناپذیر است |
در هر زمان امکانپذیر است |
5 |
منشأ " " " " |
قواعد هستی |
توافق و پذیرش جامعه |
6 |
حیطه شمول " " " " |
جهانی |
ملی، منطقهای تا جهانی |
7 |
همگنی با سایر موارد مشابه " " " " |
حذف و جایگزینی |
تقابل و تعارض تا همکاری |
8 |
علائم ظهور " " " " |
بسیار کمسو وغیرقابلدرک برایعموم |
روشن و واضح برای عموم |
فرایند آیندهنگری[4]
در بسیاری از نوشتارها، کتب و نشریاتی که در مورد آیندهنگری منتشر شده، تعریف خاص و دقیقی از این واژه ارائه نشده و عمدتا با ذکر مصادیق، اهداف، روشها و اصول آیندهنگری، سعی در تبیین آن بهعمل آمده است. در برخی منابع، آیندهنگری معادل و مترادف آیندهنگاری و در بعضی نیز آنرا با واژه آینـدهپژوهی یکسان فرض کـردهاند در صورتی که بهطور قطع هریک از این واژهها دارای بار معنایی خاص خود بوده و بایستی در مفهوم خود مورد استفاده قرار گیرند.
در هر حال تعریف لغوی واژه آینـدهنگری طبق فرهنگ لغت وبستر، مطالعة دقیق و موشکافانه در مورد شرایط محتمل و یا مفـروض آینده از طریق مقایسـه شواهد و روندهای شناختهشده. همچنین طـبق تعریف یکی از مؤسسـات تحقیقـاتــی در امـریکا آینده نگری، تلاشی نظاممند برای بررسی آیندة بلندمدت علوم، فناوری، اقتصاد و ... بهمنظور شناسایی حوزههای نوظهور است. (ندری و همکاران،1382 :20)
البته همانطور که ملاحظه میشود، تعاریف فوق صرفا با نگاه مادی و متأثر از فرهنگ سکولار به موضوع معطوف است در حالیکه بایستی واژه آیندهنگری، «توانایی تصور آینده از طریق مطالعه، تحقیق و یا تصویرپردازی با بهرهمندی از روشهای علمی، آموزههای دینی و یا کشف و شهود غیرمادی» تعریف شود تا کلیة جنبهها بهخصوص ابعاد متکی به وحی نیز در آن لحاظ گردد.
با توجه به این تعریف جدید، در فرایند آیندهنگری بایستی به پنج عامل اساسی و تعیینکننده توجه داشت. بدیهی است بدون نگاه عالمانه و تحلیل دقیق جزء به جزء این پنج عامل نمیتوان مسیر تحولات و حوادث در حال شکلگیری را رصد کرده و دورنمایی از آنها را ترسیم نمود:
در اینکه آیندهنگر کیست و چه ویژگیهایی دارد، اختلافنظر چندانی وجود ندارد و میتوان گفت او فردی است که ساعتها فکر میکند و با استفاده از ابزارهای فهم و درکِ بهتر، مسائل را رصد میکند تا بفهمد در آینده چه وقایع و اتفاقاتی رخ میدهد و بهخصوص بیشتر بهدنبال شناسایی عوامل، ریشهها، اثرات و تحولات است و بهبیان بهتر آیندهنگر یک برنامهریز و یک استراتژیست است و نه یک ساحر و یا یک پیشگو، فلذا ویژگیهای زیر با برجستگی شایان توجهی در آنها ملاحظه میشود:
ü آیندهنگران از افق دید وسیع و بلندمدتی برخوردارند؛
ü دارای قدرت استنتاج، تعمیم و خلاقیت هستند؛
ü مسائل روزمره زندگی برای آنها جذابیت کمتری داشته و از تحول و دگرگونی استقبال میکنند؛
ü قدرت خیالپردازی (بهمعنای مثبت آن) در این گروه بیش از سایر افراد است؛
ü کمتر در چارچوب قواعد و روابط جاری میگنجند؛
ü در نگاه به وقایع اتفاقیه بسیار کنجکاو، در ابراز عقیده، جسور و در تشریح مسائل موجود، کلینگر هستند؛
ü در مطالعات خود از غور و تعمق بیشتری در نقاط تاریک و مبهم برخوردار و دریافتشان بیش از دیگران است؛
ü در تنگناها و بنبستها افکار و ایدههای بدیع و بکری را ارایه میدهند.
مهمترین اهداف و مقاصد تلاشها و فعالیتهای آیندهنگران حول محورهای زیر میباشد:
آنچه در این بحث مدّنظر است اینکه صاحبنظران و اندیشمندان ایرانی با استفاده از منابع غنی دینی و تجزیه و تحلیل مسائل جاری بهخوبی این توانایی وشایستگی را دارند که درتحلیل و شناخت افقهای آینده، به آیندهنگری (برپایة اصول و مبانی اسلامی) پرداخته و پیش از دیگران و بیش از آنها درک و فهم روشن و دقیقتری از آنچه در فراروی بشریت قرار گرفته بهدست آورند.
جهانی شدن
گذشته از اینکه مفهوم "جهانیشدن" معانی مختلفی داشته و یا قرائتهای گوناگونی از آن میشود ولی در این مقاله با تجزیه و تحلیل لغوی "جهانیشدن" صرفاً یک معنای عملیاتی و کاربردی از آن ارایه میشود.
معمولاً آنچه از واژة جهان به ذهن متبادر میگردد، همین معنای انتزاعی آن یعنی "کره ارض" است که در سلسهمراتب شهر، استان، کشور، منطقه یا قاره و بالاخره جهان قرار میگیرد. بنابراین اگر «یای» صفتساز به آن اضافه کنیم، واژه "جهانی" به دست میآید که در واقع یک صفت است که مقیاس موصوف خود را بیان میکند. وقتی گفته میشود "امنیت جهانی" یعنی مقیاس امنیت، فراتر از امنیت شهری، امنیت استانی، امنیت کشوری و امنیت منطقهای است. همینطور وقتی حرف از "دغدغههای جهانی"، "تهدیدات جهانی" و... بهمیان میآید، منظور مقیاس این مباحث است. فعل مصدری «شدن» در واقع حاکی از امری است استمراری و فرایندی که اگر آنرا با واژه "جهانی" ترکیب کنیم این معنا از آن استخراج خواهد شد که مقیاس مسائل مختلف در حال تبدیل به مقیاس جهانی است و کلیة اجزای متفرق و پراکنده جهان فعلی در حال رفع تفرق و پراکندگی و نیل به وحدت و یکپارچگی است. سالها است که سازمانها و شرکتهای کوچک و غیرقابل ملاحظه با سازوکارهای پیچیدة مالی و مدیریتی در قالب تراستها و کارتلهای فراملی (جهانی) پا به عرصة "جهانی شدن" گذاشته و مقیاس مسائل و مشکلات مبتلابه خود را "جهانی" تعریف کردهاند.
کشورها و واحدهای سیاسی نیز کم و بیش در حال تشکیل اتحادیهها با قواعد و ویژگیهای فراملی (پول واحد، تردد آزاد در محدوده کشورهای عضو اتحادیه، مجلس واحد و...) بوده و بهنوعی در حال "جهانی شدن" هستند.
نکته بسیار مهم و قابلملاحظه در امر "جهانی شدن" این است که علت رفع تفرّقها و پراکندگیها و رسیدن به وحدت و یکپارچگی، اینرسی یا همافزایی است بهاین معنی که دیگر 2+2 مساوی 4 نیست بلکه میتواند 5 و یا بیشتر باشد. بنابراین وقتی با این دورنما و افق، چندشرکت و سازمان کوچک بهجای رقابت و تضعیف یکدیگر با هم در یک واحد بزرگتر حل شده و در قالب یک شرکت و یا یک سازمان هـمافزا فعالیت میکنند، قدرت و توان شرکت و یا سازمان جدید قطعاً بسیار بیشتر از جمع جبری شرکتها و سازمانهای قبلی سازندة این واحد جدید است.
مسیر "جهانی شدن"یک راه کاملا ضروری و غیرقابل اجتناب است. زیرا در دهههای اخیر در تامین بسیاری از امکانات و مقدورات، تنگنـاهای جدی و خطیری بهوجود آمده و سازمـانهای بینالمللی کراراً نسبت به وخیم و بحرانی شدن مسائل هشدار دادهاند. از یک سو جمعیت کره زمین با نرخ تصاعد هندسی در حال افزایش میباشد، حال آنکه در شرایط موجود درصد بسیار بالایی از جمعیت فعلی دنیا در تأمین نیازهای اولیهشان دچار بحران جدی هستند و بین مرگ و زندگی دست و پا میزنند و از سوی دیگر دغدغههای مشترک جهانی ناشی از تهدیدها در ابعاد گوناگون بهویژه زیست محیطی رو به افزایش است و این در حالی است که مسائل و مشکلات موجود بهدلیل پیچیدگی و ارتباط فوقالعاده زیاد بههم و تأثیرپذیری از عوامل محیطی گوناگون، لاینحل باقیمانده و برطرف کردن مشکلات و حل آنها از عهده دولتها و قدرتها (به صورت منفرد) بر نمیآید و مستلزم عزم و اراده جهانی میباشد.
در یک نگاه کلی به دنیای معاصر، وضعیت بهگونهایست که گویا عرصة زندگی برای بشر امروز هر روز تنگ و تنگتر شده و او را وادار به رویکرد جهانی و جایگزین کردن تعامل و همکاری بهجای رقابت و منازعه میکند و این وضعیت خواه ناخواه و دیر یا زود راهی جز تلاقی و پیوند مشترکِ تلاشها و فعالیتهای جهانی ندارد و چیزی که این مهم را بیش از پیش تسهیل و تسریع میکند، فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) است که با درنوردیدن مرزهای فیزیکی و قراردادی به استقبال و تمهید مقدمات و ملزومات "جهانی شدن" رفته است.
امروزه تشکیل اتحادیهها و واحدهای سیاسی چندملیتی یک ضروت جامعه بشری است که تاکنون نمونههایی از آن شکل گرفته و مواردی نیز در حال شکلگیری و تکوین است. همچنین شرکتهای معظم، متشکل از دهها شرکت و کمپانی کوچک و بزرگ بهصورت چندملیتی با داشتن شعبه و نمایندگی در چندین کشور بهفعالیت مشغول بوده و کارها را در انحصار خود گرفته و بدون رقیب انجام میدهند.
در این راستا یکپارچهسازی بنگاههای خبرپراکنی، خبرگزاریها و شبکههای ماهوارهای و... در سطح جهان از مهمترین اتفاقاتی است که صحنه جهانی را بسیار به هم نزدیک کرده و از مرزهای فیزیکی، تنوع زبانی و قومیتی و اختلافات فرهنگی و ملیتی عبور نموده و در حال تغییر هویتهای ملی به هویت جهانی است.
توسعه فراگیر دانش و فناوری و پیشرفت روزافزون اختراعات و اکتشافات در صنعت حمل و نقل، هوا-فضا، الکترونیک، مکانیک، بینوتکنولوژی، میکروالکترو مکانیک، نانوتکنولوژی و فناوریهای مرتبط با اتم، کشاورزی، انرژی، اطلاعات و ارتباطات و صنایع نظامی، عامل اصلی تحولات و تغییرات شگفتانگیز کنونی است که نتایج آن عبارتست از :
با توجه به آنچه مورد بحث قرار گرفت مسلما در دههها و بهویژه سالهای اخیر شیوههای مدیریتی حاکمان در روش اداره جوامع تغییر زیادی کرده و پیشبینی میشود در سالها و دهههای آتی این تغییر و دگرگونیها بهصورت جهشی بهوقوع پیوسته و چهره دنیا و مناسبات جهانی با وضعیت امروز آن بهکلی متفاوت خواهد بود و این یعنی یک پارادایم واقعی که در این مقاله از آن بهعنوان "پارادایم جهانی شدن" نام برده شده است.
تصویر مناسبات جهان آینده در منابع و متون دینی
آیات و روایاتی که نویدبخش دوران ظهور آخرین ذخیره الهی برای نجات بشریت است، مأموریت الهی آن حضرت را مأموریتی سترگ، با ابعاد گوناگون و اهدافی بسیار والا توصیف میکنند. این واقعه بزرگ زندگی را در کره ارض دگرگون و با ایجاد سازوکارهای نوین و حاکم نمودن قوانین و مقرراتی متفاوت با آنچه تاکنون تجربه شده، فصل تازهای را بر روی بشریـت میگشاید. اگر مأموریت ذاتی آن حضرت را فقط برچیدن بساط ظلم وستم و نظام پیچیده و مخوف سلطه و استضعاف موجود و زنده کردن دوباره احکام ناب الهی و برپایی تمدن عادلانه و پرتوافشانی آن بر جهان بدانیم، کافی است. لیکن علاوه بر آن، تکامل شگرف در زندگی بشر از نظر مادی نیز با مراحل گذشته (هرچند مترقی و پیشرفته فرض شود) قابل مقایسه نخواهد بود. این تحول عمـیق و سریع بستری برای راهیابی به ژرفای هستی و دستیابی به اسرار آسمانها و ساکنان آن ایجاد میکند و این موضوع مقدمهای خواهد بود برای کشف بزرگترین رازهای عالم یعنی گشودن درهای علوم غیب و با خبر شدن از وقایع جهان پر رمز و راز آخرت. (کورانی، 1385: 323)
در اینجا به اقتضای موضوع مورد بحث (پارادایم)، صرفا به تغییر قوانین و مقررات حاکم بر جهان مورد انتظار که در لسان اخبار و روایات با عباراتی نظیر سنت، دین، حکم، کتاب، فرائض و ... مؤکداً مورد اشاره قرار گرفته، بسنده و اکتفا میشود:
v در دعاییاز امام رضا(ع) که برای روزهای جمعه در مفاتیحالجنان ذکر شده اینطور میخوانیم:
اللّهمّ ادفع عن ولیک و خلیفتک و حجّتک علی خلقک و لسانک المعبّر عنک ...تا آنجا که میگوییم اللّهمّ طهّر منهم بلادک و اشف عنهم عبادک واعزّ به المؤمنین و احی به سنن المرسلین و دارس حکم النبیین وجدّد به ماامتحی من دینک و بدّل من حکمک حتی تعید دینک به وعلی یدیه جدیدا غضّا محضا صحیحا لا عوج فیه و لا بدعه معه.. .
بارخدایا پاک گردان از آنها شهرهایت را و نجات بده از آنان بندگانت را و عزیز گردان به وسیله او مؤمنین را و زنده کن به وسیله او راه و رسمهای رسولان و حکمهای کهنه شده پیامبران(ع) را و تازه گردان به وسیله او آنچه از دینت محو شده و از احکامت دگرگون شده تا اینکه به جای خود برگردد به وسیله او دین تو و با دست او تر وتازه، ناب وصحیح شود به طوری که هیچ کجی و انحراف و بدعتی در آن راه نیابد.
v در فرازهای پایانی دعای افتتاح که ازناحیه امام زمان(ع) واردشده نیز میخوانیم: اللّهمّ اظهر به دینک و سنّه نبیــِّک.
خداوندا آشکار کن به وسیله او دینت را و راه روشن پیامبرت(ص) را.
v همچنین در صلواتی که از ناحیه امام زمان(ع) برای روزهای جمعه واردشده میخوانیم: اللّهمّ جدّد به ماامتحی من دینک و احی به ما بدّل من کتابک و اظهر به ما غیر من حکمک حتی یعود دینک به علی یدیه غضّا جدیدا خالصا مخلصا لا شکّ فیه و لا شبهه معه و لا باطل عنده و لا بدعه لدیه... .
خداوندا آنچه از دینت زایل شده را بهوسیله او (امام زمان علیهالسلام) بازسازی و احیا فرما و زنده کن به وسیله او آنچه از کتابت تبدیل شده و آشکار بساز به وسیله او آنچه از دستوراتت تغییر یافته تا اینکه دینت به وسیله او به حال اول بازگردد و با دست او تر و تازه، ناب و بیآلایش شود بهطوری که دیگر شک و شبههای در آن نباشد و انحراف و بدعتی در آن راه نیابد.
v همینطور در دعای ندبه میخوانیم: این المدّخر لتجدید الفرائض و السنن... .
کجاست آن ذخیرهشده برای تجدید واجبات و راهو روش پیامبر(ص).
v در فرازی ازدعای عهد نیز میخوانیم: و مجدّدا لما عطّل من کتابک.
و تجدیدکننده هر آنچه که از احکام کتابت تعطیل شده.
چنانچه که ملاحظه میشود در فرازهای فوق و سایر ادعیه و روایات وارده با الفاظ و واژههای مختلفی بر تغییرات اساسی و قوانین و مقررات حاکم و روابط اجتماعی در تمامی عرصهها اشاره شده بهطوریکه پس از ظهور حضرت و شروع بازسازی قواعد و ضوابط دینی، بعضی از افراد بیبصیرت در مقام اعتراض برآمده و مدعی خدشه به اسلام شده و به امام زمان (ع) ایراد میگیرند. بنابراین در زمان حضرت واقعا یک پارادایم به معنای حقیقی کلمه ایجاد خواهد شد و فضای عمومی و حاکم بر آن دوران در همه سطوح و در تمامی ابعاد بهکلی با زمان قبل از آن متفاوت خواهد بود.
نقش جمهوری اسلامی در فرایند جهانی شدن
از آنجاییکه ماهیت و جنس انقلاب و نهضت اسلامی از بدو شکلگیری و پیدایش آن، بهطور کلی فرهنگی و براساس بازگشت به هویت واقعی بوده و مبتنی بر آموزههای دینی است، لذا در کلیة اسناد بالادستی بهویژه قانون اساسی، این معنای بسیار پررنگ و برجسته مورد عنایت قرار گرفته که هدفگذاریها، باید معطوف به نظام واحد جهانی حول کلمه توحید و برافراشتن پرچم لاالهالاالله بر فراز کره ارض باشد.
در مقدمه قانون اساسی اینطور آمده است: قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود، زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم میکند بهویژه در گسترش روابط با دیگر جنبشهای اسلامی و مردمی میکوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند (انّ هذه امّتکم امّه واحده و انا ربّکم فاعبدون) و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان قوام یابد.
همچنین در اصل 154 آمده است: جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و... .
و یا در بند 16 اصل 3 اینطور آمده است: تنظیم سیاست خارجی کشور براساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان. و نیز در اصل 11 میخوانیم: جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت میکند.
علاوه بر قانون اساسی، منابع و مدارک بسیار غنی و جامعی در متون و منابع دینی ما، آیندهای فوقالعاده روشن و امیدبخش را فراروی بشریت تصویر، و سهم و نقش جمهوری اسلامی ایران را در زمینهسازی و حمایت همهجانبه در نیل به آن بهخوبی ترسیم مینماید. جالب اینکه این قبیل اخبار و روایات در منابع اهل تسنن بسیار بیشتر از سایر فرق اسلامی است. که نمونههایی از این احادیث اشاره میشود:
مسلم از ابوهریره روایت میکند: هنگامیکه سوره جمعه نازل شد، ما نزد رسول خدا(ص) نشسته بودیم، وقتی حضرت این آیه را خواندند"و آخرین منهم لمّا یلحقوا بهم"، «و کسانی که هنوز به ایشان نپیوستهاند»، شخصی پرسید یا رسولالله(ص)! آنان کیانند؟ حضرت پاسخی ندادند تا دوباره و سهباره سؤال کرد. سلمان فارسی هم آنجا بود. حضرت دست بر شانه سلمان گذاشته و فرمودند: اگر ایمان در ثریا هم باشد، مردانی از ایران به آن خواهند رسید. (صحیح مسلم: 7/192)
احمدبن حنبل روایت میکند: پیامبر (ص) فرمودند: نزدیک است که خداوند متعال اطراف شما را از عجم پرکند، آنان چون شیرانی هستند که نمیگریزند. با دشمنان شما میجنگند و از غنائم شما استفاده نمیکنند. (مسند احمد: 5/11)
ابونعیم از ابوهریره روایت میکند: نزد رسول خدا(ص) یادی از عجم شد، حضرت فرمودند: بهخدا قسم اطمینان من به آنها بیش از اطمینان به شما یا بعضی از شما است. (ذکر اصبهان:12 و سنن ترمذی: 5/382)
ابن ابیالحدید روایت میکند: اشعثبن قیس از میان جمعیت خود را به علی(ع) رساند و گفت: یا امیرالمؤمنین(ع)! این سرخ رویان (یعنی ایرانیان) که اطراف شما را گرفتهاند، بر ما عربها غلبه کردهاند. حضرت پس از جملاتی فرمودند: قسم به کسی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، ایرانیان شما را برای بازگشت به دین خواهند کوبید، چنانکه شما آنها را برای دین کوبیدید. (شرح نهجالبلاغه:20/284)
ابونعیم از ابن عباس روایت میکند: نزد رسول خدا(ص) از ایرانیان سخن بهمیان آمد، حضرت فرمودند: ایرانیان پشتوانه ما اهل بیتاند. و در حدیث دیگری از همین شخص است که از طریق حذیفه روایت میکند: رسول خدا(ص) فرمودند: خواب دیدم که گوسفندان سیاه به دنبال من هستند، سپس گوسفندان سفید به آنها اضافه شدند تا جایی که دیگر گوسفندان سیاه را بین آنها ندیدم. ابوبکر گفت: گوسفندان سیاهی که به دنبال شما بودند، عربها هستند و گوسفندان سفید، عجمهایی که از شما پیروی خواهند کرد که آنقدر زیاد میشوند که دیگر عربها در میان آنها به چشم نمیآیند. رسول خدا(ص)فرمودند: فرشتگان نیز همینگونه خواب را تعبیر نمودند. (ذکر اصبهان:8)
علامه علی کورانی اهل عراق، در کتاب عصر ظهور مینویسد: احادیث نبوی در ستایش ایرانیان در منابع اهل تسنن بهقدری زیاد است که یک محقق بهراحتی میتواند کتابی در فضایل و مناقب ایرانیها و برتری آنها بر عربها با استناد به روایات سنیها به رشته تحریر درآورد. (کورانی،1385: 313)
شایانذکراست آنچه که مربوط به نقش ایرانیان در فرایند جهانی شدن در لسان اخبار و احادیث فراوان بهآن اشاره شده، تحتعناوین نهگانة:"عجم، قوم سلمان (ع)، فارس، سرخ رویان، اهل مشرق، اهل خراسان، صاحبان پرچمهای سیاه، اهل قم و اهل طالقان" میباشد.
علاوهبر مباحث آرمانی و دینی در برنامهریزیهای اجرایی کشورمان نیز موضوع "جهانیشدن" برجستگی داشته و به آن توجه خاصی شده است که در این خصوص بایستی با توجه به عمق نگاه و عنایت ویژه متون و منابع اسلامی به مبحث مهدویت، با جدیت و تلاش بیشتری به مسائل درحال تحقق و آیندة پیشرو پرداخت و ضمن رصد کردن آنها و تجزیه و تحلیل تحولات و وقایع اتفاقیه و حدس آگاهانه و برگرفته از منابع مذکور، فرایند آیندهنگری و آیندهنگاری را طی و جزو اولین کسانی باشیم که پارادایم آتی را بهدرستی درک کرده و شرایط خود را با آن وفق داده و مهیای بهرهمندی از فرصتهای بیشمار آن هستند.
در این راستا برداشتن گامهای زیر از اولویتها بهشمار میرود:
10. همکاری با مجامع و مراکز مرتبط با مبحث "جهانیشدن" در کشورهای اسلامی، دوست و در حال توسعه برای ایجاد دیدگاه مشترک نیل به مواضعی هماهنگ در مجامع بینالمللی و در عین حال پرهیز از برخورد انفعالی و خودباخته با پدیده "جهانیشدن" در جهت حفظ هویت و امنیت ملّی.
11. عدم برخورد سلبی و انزواجویانه با پدیده "جهانیشدن" و نادیده نگرفتن کلیه جنبههای فنی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن، بهمنظور مقابله با ناکامی، یأس و تردید در توانمندی هویت و فرهنگ دینی- ملی.
12. برخورد متناسب و در عین حال هماهنگ با ابعاد ناشناخته پدیده جهانیشدن، با توجه به حساسیتهای آرمانی نظام و توان تاریخی فرهنگ اسلامی- ایرانی.
13. گسترش همکاریهای منطقهای و فرامنطقهای جهت مقابله با جهانیسازی تحمیلی استکبار جهانی، از طریق تنشزدایی در روابط بینالملل.
همکاری در زمینة تولید برنامههای رادیو و تلویزیونی به زبانهای زنده دنیا مرتبط با موضوعات "جهانیشدن"و تلاش در جهت معرفی زمینههای قوّت فرهنگ اسلامی- ایرانی در تجربه تاریخی جذب، پالایش و تغییر جهتدهی عناصر مختلف فرهنگی