دنیای مدرن برای انسانها حق انتخاب از میان بدیلهای مختلف و گزینههای متعدد را فراهم آورده است. دنیای سنت مملو از اجبارهایی است که از آغاز تولد سرنوشت را تعیین میکند. اجبارهایی که تا اندازۀ زیاد زندگی را در یک مسیر از پیش معین جلومیبرد؛ اجبارهایی که میتواند برآمده از ویژگیهای طبیعی فرد مانند محل تولد، قبیله و تبار فرد یا جنسیت و ویژگیهای ظاهری فرد باشد. اگر تاریخ بشر را مرور کنیم، این جبر به شیوههایی مختلف، وجود داشته است. سلسلههای پادشاهی طولانیمدت در اروپا شاید بیش از هر عاملی برآمده از مشروعیتی بوده است، که جامعه آن را به هر صورتی پذیرفته بود. سلاطین مشروعیت سلطنت را داشتند و به دنبال آنان فرزند ارشد ذکور (یا نزدیکترین فرد با سلطان حاکم مانند جیمز اول در انگلستان) همان مشروعیت را کسب میکرده است. این مشروعیت فارغ از توانمندیهای افراد به آنان اعطا میشد.