جهانی ¬شدن، فرصت یا تهدید برای محیط ¬زیست

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

چکیده

جهانی ‌شدن روندی رو به رشد و غیر قابل توقف است که با رویکرد یکپارچه‌ سازی اقتصاد جهانی و تجارت آزاد آغاز شد؛ اما حوزه ‌های مختلف به جز اقتصاد را نیز تحت تأثیر قرار داده و یکی از مهم‌ ترین بخش ‌های متأثر از آن محیط زیست است. برخی این باورند که فعالیت ‌های اقتصادی ممکن است محیط ‌زیست را با خطر جدی مواجه کند. در مقابل گروهی عقیده دارند رشد اقتصادی برای رسیدن به محیط ‌زیست سالم تر با آلودگی کم تر لازم است. هدف از این مقاله بررسی برخی فرصت‌ ها و تهدید های جهانی ‌شدن برای محیط‌ زیست و اثرات احتمالی مثبت یا منفی رشد اقتصادی ناشی از اقتصاد جهانی ‌شده، بر آن است. همچنین راهکارهای لازم برای کاهش اثرات منفی فرآیند جهانی شدن بر محیط زیست مانند توجه ویژه به توسعۀ پایدار، حمایت از فن‌آوری های دوست دار محیط زیست، اصلاح الگوی مصرف انرژی و تشویق به استفاده از انرژی ‌های تجدید ‌شونده و پاک، وضع مالیات کربن و برچسبهای زیست محیطی پیشنهاد شده است.

کلیدواژه‌ها


جهانی ­شدن، فرصت یا تهدید برای محیط ­زیست

محمدرضا توکل نیا1،  محمدعلی اکبریان2

چکیده:

جهانی ­شدن روندی رو به رشد و غیر قابل توقف است که با رویکرد یکپارچه­ سازی اقتصاد جهانی و تجارت آزاد آغاز شد؛ اما حوزه ­های مختلف به جز اقتصاد را نیز تحت تأثیر قرار داده و یکی از مهم­ ترین بخش ­های متأثر از آن محیط زیست است. برخی این باورند که فعالیت ­های اقتصادی ممکن است محیط ­زیست را با خطر جدی مواجه کند. در مقابل گروهی عقیده دارند رشد اقتصادی برای رسیدن به محیط ­زیست سالم تر با آلودگی کم تر لازم است. هدف از این مقاله بررسی برخی فرصت­ ها و تهدید های جهانی ­شدن برای محیط­ زیست و اثرات احتمالی مثبت یا منفی رشد اقتصادی ناشی از اقتصاد جهانی ­شده، بر آن است. همچنین راهکارهای لازم برای کاهش اثرات منفی فرآیند جهانی شدن بر محیط زیست مانند توجه ویژه به توسعۀ پایدار، حمایت از فن­آوری های دوست دار محیط زیست، اصلاح الگوی مصرف انرژی و تشویق به استفاده از انرژی ­های تجدید ­شونده و پاک، وضع مالیات کربن و برچسبهای زیست محیطی پیشنهاد شده است.

واژه­ های کلیدی: فرآیند جهانی ­شدن، رشد اقتصادی، آلودگی، محیط­زیست

 

 

  1. دانشجوی دکترای اقتصاد، دانشگاه امام صادق(ع)
  2. کارشناس ارشد زیست شناسی و پژوهشگر مرکز ملی جهانی شدن

مقدّمه و کلیات

امروزه جهانی ­شدن به ­عنوان یکی از مهم ­ترین مسایل پیش روی بشر درآمده و اگرچه از سالیان پیش، روند رو به رشد خود را در زندگی انسان آغاز کرده، به دنبال صنعتی شدن جهان و پس از آن گسترش ارتباطات و فن­آوری ­های همراه آن، سرعتی چشمگیر پیدا­ کرده­ است. در واقع از زمانی که سرمایه ­داری به ­عنوان یک شکل قابل دوام جامعۀ انسانی، پا به عرصۀ جهان گذارده، یعنی از چهار یا پنج سدۀ پیش تاکنون، جهانی ­شدن هم جریان داشته است (زرافشان، 1383).

برای جهانی ­شدن تعاریف مختلفی آورده شده است که به برخی از آنها اشاره­ می شود. لارسن، جهانی­ شدن را نوعی کوچک ­شدن دنیا و کوتاه­ شدن فاصله ­ها می ­داند. پدیده ای که مناسب گسترش رفاه است؛ زیرا باعث می­شود یک نفر در این سوی دنیا با دیگری در آن سوی دنیا تعامل منفعتیِ دو سویه داشته باشد (Larsson, 2001). 

بنا به تعریف گیدنز، جهانی ­شدن، بسط و تقویت روابط جهانی است؛ به نحوی که باعث خواهد شد حوادث داخلی یک منطقه بر وضعیت سایر مناطق اثر داشته­ باشد و بالعکس (Giddens, 1990).

صائمیان در تحقیق خود به سه تعریف دیگر اشاره می کند: واترز جهانی­شدن را فرآیندی اجتماعی می­ داند که در آن قید و بند های جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده، از بین می ­رود و مردم به ­طور فزاینده، از کاهش این قید و بند ها آگاه می ­شوند؛ هاروی، جهانی ­شدن را همان تراکم زمان و مکان می­ داند، بدین ترتیب که هر اتفاق در هر گوشۀ دنیا به سرعت به اطلاع همگان می ­رسد و عملاً زمان و مکان، معنای خود را از دست داده است. هندرسون، جهانی ­شدن را به عنوان یکپارچه  سازی بازارها می ­داند و شرایطی ازجمله جابجایی آزاد کالاها، خدمات، نیروی کار، سرمایه و ایجاد بازار واحد را برای آن تعریف می ­کند. به لحاظ اقتصادی، کسی خارجی نیست و در بازار همه مساوی هستند (صائمیان و ارغنده، 1386).

جهانی ­شدن، درهم ­فشرده ­شدن جهان و تشدید آگاهی نسبت به جهان به عنوان یک واحد است (رابرتسون،1382). جهانی­ شدن را می­توان به مفاهیمی چون  بین المللی شدن[1]، آزاد سازی - به مفهوم برداشتن محدویت­ های اعمال ­شده از­سوی دولتها برای فعالیت بین کشورها با هدف به وجود آوردن اقتصاد جهانیِ آزاد و بدون مرز، جهان­ گستری[2] - به مفهوم انتشار تجربیات و هدف ­های گوناگون برای مردم چهار گوشۀ دنیا، نوگرایی از نوع غربی به بیانی غربی کردن به ویژه به شکل آمریکایی آن (Americanization) و نیز قلمروزدایی[3] تعبیر کرد (Scholte, 2000). در واقع جهانی ­شدن پدیده ­ای چند وجهی است، به گونه ­ای که به ساخت ­های گوناگون کنش اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی، فن­آوری و محیط­ زیست راه پیدا کرده است (نیاکویی، 1385).

مراحل تاریخی جهانی ­شدن، حرکت از بزرگ به کوچک بوده است. در اوّلین مرحلۀ جهانی ­شدن، کشورها برای شکوفایی یا حداقل بقای خود باید جهانی فکر­ می­ کردند.   در مرحلۀ دوم جهانی ­شدن، این شرکت ­ها بودند که برای شکوفایی یا حداقل برای بقا می­ بایست جهانی فکر می­ کردند. در جهانی ­شدن مرحلۀ سه، افراد برای شکوفا شدن یا حداقل برای ماندن، باید جهانی فکر­ کنند. به بیانی جهانی ­شدن از مرحلۀ جهانی سازی صنعت، به جهانی ­سازی فرد رسیده ­است  (فریدمن، 1386).

یکی از حوزه­ های مهم تأثیر پذیر در فرآیند جهانی ­شدن، حوزۀ محیط­ زیست است.     محیط­ زیست به مجموعۀ عناصر زنده و غیر زندۀ در برگیرندۀ یک موجود یا گروهی از موجودات اطلاق ­می ­شود و محیط ­زیست درواقع همۀ شرایط، اجزا و عواملی که در رشد و نمو یک موجود تأثیر ­می ­گذارند – اعم از عوامل زنده یا غیر ­زنده مانند نور، دما، آب و هوا را در ­بر­ می گیرد.

فرآیند جهانی­ شدن با هدف افزایش تجارت بین­ المللی و با ابزار کاهش تعرفه ­های تجاری شروع شد. مطالعات جهانی نشان ­می­ دهد که تجارت­ جهانی در این دوره، افزایش قابل ­توجهی داشته ­است این در حالی است که به دنبال این رشد، میزان انتشار گاز دی اکسید کربن که در بین گازهای گلخانه ای نقش مهمی در گرم شدن زمین و تغییرات اقلیمی ناشی از آن داشته نیز به میزان قابل توجهی افزایش یافته است (نمودار1).

 

 

نمودار 1، رشد تجارت(چپ) و انتشار گاز دی اکسید کربن (راست) در 50 سال گذشته (WB, 2011)

از نگاه اقتصادی، این فرآیند می­ تواند از چند طریق به  محیط ­زیست ضرر وارد نماید:

  1. حذف تعرفه ­ها امکان تجارت کالا با هزینۀ کمتر را فراهم­ نموده و تقاضا برای کالای تولیدی کشوری که در تولید آن کالا، مزیت نسبی بیشتری دارد افزایش ­می ­یابد. در این حالت، کشور تولید­کننده، با افزایش تولید خود سعی در صادرات حد­اکثری محصول فوق در بازار رقابتی خواهد کرد. تولید بالا، فشار مضاعفی بر مواد­اولیۀ کشور وارد کرده و در مواردی برداشت ناصحیح از جنگل، دریا، زمین ­های کشاورزی، رودخانه­ها و منابع معدنی، اثرات غیر­قابل جبرانی بر محیط ­زیست ­خواهد ­گذاشت.
  2. سود اغوا­کنندۀ ناشی از تولید بیشتر و تجارت آزاد در فضای جهانی ­شده­، تولیدکنندگان را به تولید بیشتر با به کار گیری هر نوع تکنولوژی تشویق­ می ­کند. رویکرد کاملاً اقتصادی و لاغیر، منجر به استفاده از روشها و تکنولوژی ­های ساتع کنندۀ گازهای گلخانه ای و آلوده­کنندۀ هوا، تخلیۀ پسابهای صنعتی در رودخانه­ها، عدم توجّه به اثرات سوء سلامت انسانی در تولید کالا، آلودگی صوتی و مواردی از این دست خواهد شد.

اگر نگوییم اجماع جهانی، دست­کم اجماع نسبی وجود دارد که جهانی­شدن بر اقتصاد تأثیر مستقیم مثبت دارد. نگرانی ­ها وقتی بروز ­می ­کند که بحث "اثرات غیر­اقتصادی" مطرح ­می ­شود (Frankel, 2003). محیط­زیست یکی از آنهاست.

همۀ ساکنان زمین در بهره ­مندی از سیارۀ آبی، سهم یکسان دارند و در آن شریکند.      در واقع زمین و هرآنچه در آن وجود ­دارد به نوعی جزو دارایی ­های بشر                 به­ حساب­ می­ آیند.  با این وجود برخی معتقدند تا وقتی هریک از ما شخصاً با هزینه هایی که نوع عملکردمان به بار می ­آورد مواجه نشود، همچنان به آلوده­ساختن منابع مشترک آب و هوا و مصرف بی­حد و حصر منابع طبیعی ادامه می­دهد (Frankel, 2003).

سؤال اینجاست که آیا جهانی ­شدن در رسیدن به نوعی تعادل بین اهداف اقتصادی و زیست­ محیطی مؤثر است؟ آیا به این روند آسیب ­می­ زند یا آن را بهبود می­ بخشد؟      آیا تجارت بین­المللی و سرمایه­ گذاری این امکان را به کشورها می ­دهد تا بتوانند در عین حفظ وضعیت زیست ­محیطی در سطح مناسب مدّنظرشان به رشد اقتصادی بالاتری دست ­یابند و یا ­اینکه برای دست ­یابی به سطحی از رشد­ اقتصادی ناگزیر به تخریب محیط­ زیست خواهند ­بود (Frankel, 2003).

در تحقیق حاضر ابتدا به بیان مسأله پرداخته ­شده­ است. در ادامه، منحنی زیست­ محیطی کوزنتس[4] و بحث در مورد آن ارائه­ شده­ است. سپس به اثرات جهانی ­شدن بر محیط­زیست و در پایان به برخی از راهکارهای مناسب در اتخاذ سیاست­­های مناسب در مورد محیط­زیست و جهانی شدن اشاره ­شده ­است.

بیان مسأله

چنانچه سابقۀ نیروهای مخالف با جهانی­ شدن را مرور ­کنیم، فعالان محیط­زیست[5] به بیانی طرفداران آن همواره نقشی پررنگ داشته ­اند (فریدمن، 1386). طرفداران محیط زیست مدت­ها تصور ­می ­کرده­اند که جهانی ­شدن اقتصاد، تهدیدی برای محیط­ زیست است. در­مقابل اقتصاددانان از آن دفاع­ کرده ­اند. این اختلافِ نظر عمدتاً از نوع نگاه و شیوه ­های کاملاً متفاوت زندگی اقتصاددانان و فعالان محیط ­زیست ناشی ­می ­شود. به زبان دیگر، اقتصاددانان عمدتاً اعتقاد ­دارند طبیعت در خدمت نوع بشر است؛ حال­آنکه اگر نه همۀ طرفداران محیط ­زیست، دست کم بخش قابل ملاحظه­ای از آنان این دیدگاه را رد ­کرده و بر استقلال طبیعت تأکید ­دارند (بهاگاواتی، 1384).

در این بین برخی منتقدان جهانی ­شدن اقتصاد بر این باورند سازمان­ تجارت­ جهانی به نام تجارت آزاد، مانع از اقدامات محافظتی کشورها شده و از این طریق همزمان به   محیط ­زیستِ ­جهانی و نیز حق حاکمیت کشورها ضربه ­می­زند (Frankel, 2003). امروزه بشر در بهترین شرایط هم در هجومی جهانی برای دست­یابی به منابع طبیعی، سریع­تر از هر زمانی در تاریخ، سیارۀ کوچک خود را با زبالۀ بیشتر، گرمای بیشتر و دود بیشتر به نابودی می­ کشاند. در اینجا موضوع مهم نه تنها تعداد ساکنان کرۀ زمین، بلکه تأثیر شیوۀ خاص زندگی آنان بر محیط ­زیست است (فریدمن، 1386). واضح است اگر همچنان جمعیت انسان، تنها چند میلیون نفر بود که کوچ ­می ­کردند و کارشان جز شکار و ماهی ­گیری نبود و هنوز از کشاورزی چیزی نمی ­دانستند، میزان آلودگی­های با منشاء انسانی، حداقل یا با کمی اغماض، هیچ بود (Frankel, 2003). حال آنکه اینطور نیست. امروزه بشر با مشکلات زیادی در حوزۀ محیط ­زیست مواجه است. در برخی موارد - مثلاً گرم ­شدن کرۀ ­زمین - این احتمال وجود­ دارد زمانی فرا­ برسد که برای هرگونه اقدام جبران ­کننده، بسیار دیر ­شده­ باشد (ویگلر، 1380).

جوامع انسانی در آغاز هزارۀ سوم میلادی، در برابر چالش ­های بدیع و بی ­بدیل دیگری غیر از جهانی ­شدن قرار­ گرفته­ اند؛ برای نمونه هیچکس نمی­تواند با قاطعیت اثر گلخانه­ای را انکار ­کند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم بزرگ­ ترین چالش بشر در قرن حاضر - دست­کم در حوزۀ محیط ­زیست- گرمایش­ِ جهانی است. روند گرم ­شدن زمین همچنان ادامه­ خواهد ­یافت و دگرگونی­ عظیمی در آب و هوای جهان، شاهد ­خواهیم بود (تاجیک، 1385). سطح مصرف انرژی در جهان افزایش یافته و چنانچه تلاشی برای کاهش وابستگی به سوخت ­های فسیلی به ­عمل­ نیاید و بر کارایی انرژی افزوده نشود انتشار گازهای­ گلخانه­ای از این که هست هم بیشتر خواهد ­شد که نتیجه­ای جز گرم­ شدن جهان و پیامدهای ویرانگری که به­ دنبال آن اتفاق خواهد افتاد نخواهد ­داشت      (ل‍وگ‍رن‌، 1382). در این بین هر بخش از فعالیت­های انسان سهم متفاوتی در انتشار گازهای گلخانه­ای را به خود اختصاص می ­دهد. نمودار2، میزان گازهای گلخانه­ای انتشار یافته توسط هریک از پنج بخش اصلی اقتصاد ایالات متحده طی سال­های 1990 تا 2009 میلادی را نشان­ می­دهد.

 

 

نمودار 2، میزان گازهای ­گلخانه­ای انتشار یافته توسط هریک از پنج بخش اصلی اقتصاد ایالات متحده طی سال­های 1990 تا 2009 (EPA, 2011)

 

افزایش میزان باران ­های اسیدی ناشی از ­دی ­اکسید سولفور و ­اکسید نیتروژن از دیگر مشکلاتی است که سلامت محیط ­زیستِ ­جهانی را تهدید ­می­ کند؛ چنانچه              پیش ­بینی می­شود تا سال 2020 میزان انتشار گازهایی که منشاء این باران ­ها هستند در قارۀ آسیا دو برابر خواهد ­شد (ل‍وگ‍رن‌، 1382).

افزایش میزان نیتروژن ناشی از کودها و فاضلاب­ها که می­تواند چرخۀ نیتروژن را  برهم­ زده و زمین­های حاصلخیز، دریاچه ­ها، رودخانه­ ها و آب ­های ساحلی را تحت تأثیر قرار ­دهد از دیگر چالش ­های زیست ­محیطی فراروی بشر امروز است (ل‍وگ‍رن‌، 1382).

بین سال­های 1960 تا 1990 میلادی، تقریباً یک پنجم جنگل­های استوایی جهان تخریب شده­اند؛ اگرچه در کشورهای ثروتمند، سطح پوشش جنگلی ثابت مانده یا در حال افزایش است، در کشورهای توسعه نیافته، همچنان روند تخریب جنگل­ها با هدف ایجاد زمین ­های کشاورزی ادامه ­دارد. توجه به این نکته حایز اهمیت است که قطع درختان و از­بین­ رفتن جنگل ­ها در­کنار آلودگی­ ها می ­تواند تنوعِ ­زیستی را در بسیاری مناطق تهدید کند (ل‍وگ‍رن‌، 1382).

روند رو به رشد تخریب صخره ­های مرجانی و تهدید گونه­های آبزی دریایی به دنبال رواج شیوه­ های صید گسترده، دریاها را تهدید می ­کند (ل‍وگ‍رن‌، 1382).

از دیگر بحران­ های پیش روی بشر، بحران آب است. استفاده از منابع آب ­شیرین در جهان به شدت رو به افزایش است. تا جایی که برخی پیش ­بینی ­می ­کنند رقابت برای دسترسی به منابع آبی حتّی منشاء جنگ­ هایی در قرن بیست و یکم شود. هم­اکنون به طور متوسط در جهان از هر سه نفر یک نفر با کمبود آب زندگی می­کند که این رقم ظرف بیست سال آینده به رقم دو نفر از هر سه نفر تغییر­ می یابد (ل‍وگ‍رن‌، 1382).

در اینجا این بحث مطرح­ می ­شود که تا چه اندازه جهانی ­شدن در تنزل وضعیت      محیط ­زیست نقش دارد. اینکه چه میزان از مشکلات محیط ­زیست، داخلی و محلی هستند و چه سطحی از این مشکلات، ناشی از جهانی ­شدن است (ل‍وگ‍رن‌، 1382).

تخریب محیط زیست صرفاً پدیده­ای محلی، درون مرزی یا حتّی منطقه­ای نیست، بلکه در مقیاسی جهانی رخ­ می­دهد (ویگلر، 1380). برخی مشکلات زیست ­محیطی به ­ویژه در حوزۀ آلاینده ­ها و پیامدهای آنها همچون افزایش دمای زمین، تخریب لایۀ اُزن و بارانهای­اسیدی، برای برخی کشورها تأثیر خارجی محسوب می ­شوند (بهاگاواتی، 1384)؛ اگرچه این تأثیرات ناشی از اقدامات یک کشور در حیطۀ حاکمیت خود است و یا اینکه در مشترکات جهانی جایی که در حیطۀ حاکمیت هیچ کشوری نیست رخ می­دهد، در مقیاسی وسیع، چندین کشور و در مواردی کل جهان را درگیر ­می ­کند. بدیهی است که در جریان آلودگی ­های فرامرزی، آثار زیان ­بار این آلودگی­ ها و هزینه های کنترل آن مربوط به شهروندان یک ناحیۀ خاص یا بر عهدۀ یک دولت معین نمی باشد (بی­ نام، ۱۳۸۶).

همچنین قوانین بین­المللی، بروز یک سری مناقشات را در سطح بین­المللی نمایان ساخته ­است. یکی از بزرگ ترین مناقشات مربوط به مدیریت منابع مشترک جهانی همچون اقیانوس ­ها، اتمسفر، لایۀ اَُزن، آب و هوا و مواردی از این دست می ­باشد. مناقشات مذکور در مسایلی همچون مدیریت صید آبزیان در آب ­های آزاد، مهاجرت و جابجایی جمعیت، کنترل آفات و بهره ­برداری از سایر منابع­ طبیعی نمود­ پیدا ­می­کنند    (بی­­نام، ۱۳۸۶).

مصرف بالای ناشی از افزایش درآمد، خود تهدید بالقوه­ای برای محیط­ زیست است. تشدید رقابت نیز به "مسابقه­ای که تا مرز نابودی" ادامه می ­یابد منجر شده و "پناهگاه امنی" برای آلودگی­ها به­ وجود ­می ­آورد. حتّی ممکن است حکومت­ها برای دست ­یابی به مزیّت ­های نسبی، استاندارد های زیست ­محیطی خود را کاهش ­دهند. لذا در فضایی که به ­دنبال جهانی ­شدن ایجاد ­شده، جایی ­که صنعتی­ شدن، بسیار سریع اما درآمدها همچنان پایین است احتمال تخریب محیط ­زیست وجود­ دارد (کالیر و دالر، 1383).

رشد فزایندۀ استفاده از منابع توسط انسان موجب ­خواهد ­شد گونه­ها و اکوسیستم ­ها نتوانند خود را با شتاب متناسب با این شرایط سازگار کنند؛ در­نتیجه بخش عمده­ای از تنوع­زیستیِ زمین از ­دست­ خواهد ­رفت. نتیجۀ آن تبدیل زیست ­بوم ­های ­طبیعی به     زمین­های کشاورزی و شهری و نهایتاً گرم ­تر ­شدن ­زمین خواهد ­بود. حتّی بسیاری ­از  گونه­هایی که هم­اکنون در­معرض تهدید قرار­دارند منقرض خواهند­شد (فریدمن، 1386).

بدون شک رشد اقتصادی ناشی از اقتصاد آزاد و جهانی بر محیط ­زیست اثر می­ گذارد. بین موافقین و مخالفین، دو دیدگاه اصلی حاکم است. گروهی بر این باورند که بر اساس منحنی "سبز" یا "زیست­محیطی" کوزنتس، هرچه سرازیرشدن سرمایه و افزایش رشد ­اقتصادی در کشور­های جنوب بیشتر ­شود نهایتاً نتیجۀ آن به­نفع محیط ­زیست خواهد ­بود. این نمودار نشان ­دهندۀ رابطه­ای بین توسعۀ اقتصادی و شدت آلودگی  زیست­محیطی است؛ به ­این ­معنی­ که اگرچه در کشورهای فقیر، آلودگی ­های         زیست­ محیطی به ­نسبت سطح پایین­ تری دارند، هرچه رشد اقتصادی بیشتر شود میزان آلودگی تا رسیدن به یک میزان ماگزیمم افزایش می­یابد (نمودار3). در مقابل درکشورهای صنعتی، هزینه­های تحمیلی به محیط­زیست کاهش می­یابد (کالیر و دالر، 1383؛ بهاگاواتی، 1384؛ Leonard, 1988؛  Frankel, 2003؛ Mol, 2003). به بیانی اگرچه در ابتدا وضعیت محیط ­زیست وخیم ­تر می­ شود، به مرور و به دنبال رشد­اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی مردم، کیفیت محیط ­زیست هم بهبود ­یافته و تقاضا برای وضعیت مطلوب زیست ­محیطی افزایش ­می ­یابد.

 

تولید ناخالص داخلی سرانه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نمودار3، منحنی زیست محیطی کوزنتس

در مقابل، گروه دیگر - که منتقدان منحنی سبز کوزنتس به ­حساب ­می­آیند - بر این باورند که این نمودار U شکل نهایتاً به یک نمودار N شکل تغییر می ­یابد (نمودار4). به این صورت که به دنبال افزایش رشد ­اقتصادی، هرگونه بهبودِ ایجاد­ شده در وضعیت محیط ­زیست، خنثی می­ شود (Leonard, 1988).

 

تولید ناخالص داخلی سرانه

 

 

 

 

 

 

 

 


نمودار 4، منحنی N شکل

مضاف بر این برخی بر این باورند رژیم­ های سختگیرانۀ زیست­ محیطی در کشورهای صنعتی موجب ­می ­شود صنایعی که آلودگی فزاینده ایجاد­ می ­کنند و به­ویژه صنایع کثیف، تغییر مکان داده (relocation) و از کشورهای صنعتی و ثروتمند به کشورهای اطراف و در حال ­توسعه منتقل ­شوند (LeQuesne, 1996).

این فرضیه چنین بیان ­می­ کند که صنایع تولیدی هرجا که قوانین زیست ­محیطی یا اجرای آنها ضعیف باشد تمرکز بیشتری می­ یابند. به بیانی این مناطق برای آلودگی­ها به صورت یک پناهگاه امن[6] در ­می ­آیند. از منظر دیگر، این مسأله مؤیّد تأثیر استانداردهای     زیست ­محیطی بر انتخاب محل این صنایع است (Ekins and Voituriz, 2009).

 

بحث

آب، زمین، جنگل و تنوع ­زیستی همه جزو دارایی ­های بشر به­ حساب ­می ­آیند که ارزش حیاتی دارند و چنانچه اقدامات محافظتی کافی در سطوح بین ­المللی در مورد آنها صورت ­نپذیرد، خسارات فاجعه ­باری به دنبال خواهد داشت. بخش مهمی از این مصیبت­ ها متوجه کشورهای منطقۀ حارّه خواهد بود. تغییرات آب و هوایی و تخریب محیط ­زیست در کنار خسارات وارده به تولید محصولات کشاورزی به دنبال     گرمایش­ جهانی و نهایتاً گسترش بیماری­ های خاصِ مناطق حارّه، از پیامدهای این    بی­ توجهی خواهد بود (Goldin and Reinert, 2006).

واضح است که هم درآمد در اقتصاد اهمیت دارد و هم کیفیت مطلوب محیط زیست را نمی ­توان نادیده ­گرفت. اگرچه مدافعان هریک از این دو بر سر میزان اهمیت آنها و اینکه سهم هرکدام چقدر است با یکدیگر اختلاف دارند، اما نتیجۀ این اختلاف نباید به یک بن ­بست سیاسی بیانجامد که در آن هم محیط زیست و هم اقتصاد وضعیت بدتری    پیدا کنند (Frankel, 2003). 

طرفداران محیط ­زیست حق دارند استدلال­ کنند که در رشد ­اقتصادی باید میزان  صدمه­ای که به محیط ­زیست وارد­ می­ شود لحاظ ­گردد. اینجاست که اهمیت ارزش گذاری محیط زیست نمود­ پیدا­ می ­کند. نکتۀ قابل ­توجه اینکه در ارزش ­گذاری ­ها بجز موارد معدودی که در آنها ارزش ­قایل­ شدنِ بیش از حدّ متعارف برای حفظ محیط زیست معقول به­نظر می ­رسد باید از ارزش ­گذاری ­های افراطی پرهیز ­نمود. به­بیان دیگر، وضعیت بهینه، حالتی است که در آن برخی منافع تجاری به ­دست می ­آید و برخی آسیب­های محیطی رخ­ می ­دهد (بهاگاواتی، 1384).

همانگونه که پیش ­تر گفته شد- بر اساس منحنی سبز کوزنتس- گروهی بر این باورند که رشد ­اقتصادی در ابتدا به محیط ­زیست در کشورهای فقیر صدمه می ­زند؛ اما به مرور با بهبود وضعیت اقتصادی و پولدارتر­ شدن مردم، خود افراد به پاک­ کردن آلودگی ­هایی که به بار آورده ­اند تمایل پیدا­ می ­کنند (ل‍وگ‍رن‌، 1382). به ­عنوان نمونه می ­توان به لندن اشاره­ نمود. نزدیک به نیم قرن پیش، بر اثر دود ناشی از سوزاندن زغال­ سنگ، هوای لندن بسیار سنگین بود. اما در حال حاضر که این شهر به مراتب نسبت به گذشته ثروتمندتر شده، هوای آن نسبت به گذشته تمیزتر است. با وجود ترافیک سنگین و تعداد بالای خودروهایی که روزانه در سطح این شهر تردد می­ کنند به­ خاطر استفادۀ اتومبیل ­ها از بنزین بدون سرب، هوا به مراتب برای تنفس مناسب­تر است. این وضعیت را می ­توان با منحنی محیط زیستی کوزنتس توجیه نمود. در­واقع با فرض رابطۀ مثبت بین جهانی­ شدن و رشد اقتصادی، بر اساس برخی شاخص ­ها در مراحل اولیۀ رشد اقتصادی، ابتدا وضعیت محیط ­زیست رو به وخامت خواهد نهاد؛ اما در مرحلۀ بعدی، بهبود می یابد.

داسگوپتا پارتا [7]  از دانشگاه کمبریج در تعریفی از فقر می ­گوید: " در مناطق عقب مانده - همچون نپال – تنها سوختی که در­دسترس مردم قرار ­دارد چوب درختان است. استفاده از درختان برای سوخت، باعث نابودی جنگل­ ها شده و زمین ­های زراعی را فرسایش ­می ­دهد و نهایتاً باعث تخریب محیط ­زیست می ­شود که خود باعث افزایش روزافزون فقر خواهد ­شد. به بیانی فقر می­تواند عامل عمدۀ آلودگی محیط ­زیست بوده و از طرفی چنانچه محیط ­زیست تخریب یابد، خود باعث افزایش فقر می­ شود (اس‍ت‍ی‍گ‍ل‍ی‍ت‍س،‌ ۱۳۸۵). به عبارت دیگر، این کاهش درآمد سرانه است که به بدتر شدن محیط­ زیست منجر می ­شود و نه بهبود درآمد سرانه.    

با توجه به این مطالعات شاید بتوان دیدگاه افراطی مبنی بر اینکه آلودگی با افزایش درآمد بیشتر خواهد شد را رد کرد؛ د­رعین­حال نباید چنین تصور شود که رشد ­اقتصادی به خودی خود و بدون اعمال سیاست های زیست ­محیطی، از محیط ­زیست مراقبت خواهد ­کرد (بهاگاواتی، 1384).

 در این بین باید به این نکته توجه داشت که دولت ­های مردم­سالار احتمالاً بیشتر از دولتهای خودکامه، آمادگی پذیرش تقاضای سبزها و اعمال سیاست­ های زیست محیطی را خواهند ­داشت (ل‍وگ‍رن‌، 1382). احترام به توافق­نامه ­ها و امضای پیمان­ ها از جانب کشورهایی که نوعاً حکومت مطلقه دارند، غالباً به دشواری انجام می ­پذیرد. از اینرو قوانین بین­المللی باید توجه خود را بیشتر بر روی موافقت ­نامه­ هایی متمرکز نمایند که به­صورت داوطلبانه از جانب دولت­ ها یا مجامع بین­ المللی پذیرفته­ شده یا خواهند ­شد (بی­­نام، ۱۳۸۶).

همچنین توجه به این نکته حایز اهمیت است که در اعمال تصمیم ­ها طوری عمل نشود که اهداف تجاری یا اهداف زیست ­محیطی نادیده گرفته شود. گاهی موانع تجاری که هدفشان کمک به محیط ­زیست است بیش از اینکه سودمند باشند، زیان­ به ­­بار­ می آورند. به عنوان نمونه تحریم تجارت چوب­ های آمازون با انگیزۀ حفاظت از جنگل­ ها ممکن است در نگاه اوّل فکر مناسبی به­ نظر­ آید؛ ولی ضرر تجاری مستقیم و خسارت    زیست ­محیطی غیر مستقیم دارد، زیرا چنانچه قطع­ کنندگان درخت نتوانند چوب   صادر کنند ممکن است برای امرار معاش به مزرعه ­داری روی ­آورند که خود به مراتب نتایج منفی بیشتری به­ دنبال ­خواهد داشت. در کنار آن می ­توان گفت اگر جنگل ­های برزیل می­ توانند با جذب دی ­اکسید ­کربن مانع از گرم­ شدن ­زمین شوند، کشورهای تولیدکنندۀ 2CO به این کشور در مدیریت و حفظ و احیاء جنگل ­هایش در کنار    بهره­ برداری از آن کمک کنند.

کشورهای توسعه­ یافته به عقیدۀ کشورهای درحال توسعه در خلال انقلاب صنعتی و بعد از آن، سهم بالایی در آلودگی­ های جهانی داشته ­اند و از آن تاریخ تاکنون از ثمرات تولیدات خود بهره­ برده ­اند. لذا بر اساس اصل پرداخت خسارت زیست محیطی[8] کشورهای در حال توسعه به دنبال این هستند که سهم پرداخت کشورهای توسعه یافته را برای کنترل دی ­اکسید­ کربن افزایش دهند (بی­نام، ۱۳۸۶)

علیرغم همۀ این مسایل، مدافعان تجارت آزاد و جهانی ­شدن تجارت بر این باورند که امروزه بیشترین قوانین پیشگیرانۀ زیست محیطی در کشورهای توسعه­ یافته برقرارند. درحالیکه همین کشورها به­نسبت تجارت آزادتری دارند. این گروه همچنین         تأکید ­می­ کنند که بسیاری از شرکت ­های مطرح در عرصۀ جهانی علیرغم فقدان قوانین زیست ­محیطی مدوّن در کشور های میزبان، ترجیح می ­دهند همچنان از فن­آوری ­های سازگار با محیط ­زیست استفاده­ کنند تا اینکه بخواهند به­جای آن از حسن شهرت و حیثیت خود هزینه کنند. اگرچه برخی استثناها وجود دارد، اما نگرش غالب به سمت فن­آوری­ های سازگار با محیط­ زیست است (بهاگاواتی، 1384). تا جاییکه امروزه برخی کشورها رشد کمتر را برای حفاظت از محیط زیست پذیرفته­اند (اس‍ت‍ی‍گ‍ل‍ی‍ت‍س،‌ ۱۳۸۵). ضمن اینکه غالباً کشورهایی نوآوری می ­کنند که دارای استانداردهای بالاتری هستند. بسیاری از این نوآوری ­ها منجر به تغییرات فنی اساسی شده­اند که غالباً سازگار با محیط ­زیست و کارآمد هستند. بنابراین استفاده از آنها سودمند است (بهاگاواتی، 1384).

اثرات مثبت و منفی جهانی ­شدن بر محیط ­زیست:

با بررسی نظرات موافقان و مخالفان جهانی شدن، می­ توان تأثیرات مثبت و منفی آن بر محیط زیست را چنین برشمرد:

  •  با گسترش جهانی ­شدن اقتصاد و متخصّص ­شدن کشورها در تولید کالاهایی که در آن مزیّت نسبی دارند موقعیت جغرافیایی صنایع تغییر می­کند. برخی کشورها صنایع کثیف ­تر مانند کارخانه­های فولاد و     مواد شیمیایی و برخی دیگر بخش­ های تمیزتر مانند برنامه­ریزی کامپیوتر یا مراکز تلفن را جذب می ­کنند. بنابراین در مواردی مشکلات آلودگی به اطراف جهان منتقل­ می ­شود.
  • فرآیند جهانی ­شدن می­تواند تجارت و رشد اقتصادی را تقویت­کند. در این شرایط چنانچه تمایلی نسبت به تولید پاک و بازیافت زباله­ها ایجاد­ نشود، این رشد اقتصادی به زیان محیط ­زیست خواهد ­بود؛ زیرا رشد اقتصادی به رشد درآمد و درنتیجه تقاضای کل منجر شده و از این طریق، تولیدِ تحت هر شرایط و پرداخت از منابع اولیه بدون رعایت اصل جایگزینی را تشدید می­کند. 
  • جهانی ­شدن می­تواند موجب یک "رقابت به ­سوی پایین" شود، زیرا ممکن است دولت­ ها برای جلب سرمایه ­های خارجی، استانداردهای زیست ­محیطی خود را نادیده­ گرفته و یا پایین بیاورند (ل‍وگ‍رن‌، 1382).

در کنار آثار منفی که ممکن است به ­دنبال روند جهانی ­شدن بر محیط ­زیست بروز نماید، برخی آثار مثبت را نیز می ­توان برشمرد: 

  • جهانی­ شدن فن­آوریهای سبز را گسترش­ می ­دهد. شرکت­های پیشرفته که کارخانه­هایی در خارج ایجاد ­می­ کنند، غالباً فن­آوری­ های سودمند برای محیط ­زیست را با خود به­ همراه ­می آورند و رقبای محلی را         مجبور می­ کنند برای بقاء بهره­وری بالا، در عملیات تولید خود از تکنولوژی پاک­ استفاده­کنند؛ در­عین­حال، صادرکننده ­ها بیش از پیش مجبور ­می ­شوند معیارهای خود را بالا­ ببرند تا پاسخگوی تقاضاهای مشتریان سخت­گیرِ خود باشند (ل‍وگ‍رن‌، 1382).
  • رشد اقتصادی می­تواند نهایتاً به یک محیط­ زیست پاک منجر ­شود. واضح است چنانچه دولت ­ها مجبور ­باشند به قوانین زیست ­محیطیِ سخت­گیرانه تری پاسخ گویند هزینۀ نهایی اجرای آن برای مردم افزایش می­یابد. جهانی شدن می­تواند با کمک به افزایش رشد اقتصادی و بالابردن درآمد سرانه، این هزینه را پوشش­ دهد؛ زیرا وقتی مردم پولدارتر شوند، به ­سمت جامعه­ای میل می­کنند که افراد در آن جامعه، محیط ­زیست پاک ­تری را تقاضا ­می کنند؛ چرا که در این شرایط، توان مالی برای پرداخت بهای رسیدن به چنین تقاضایی را هم خواهند ­داشت. (ل‍وگ‍رن‌، 1382).
  • جهانی ­شدن شرایطی را به ­وجود ­آورده که فشارها و اعتراضات       زیست ­محیطی دیگر محدود به مرزهای کشورها نیست. به عبارت دیگر امکان همکاری و وحدت رویه و تصمیم مشترک برای فعالان محیط ­زیست ایجاد شده است. امروزه به­واسطۀ فعالیت ­های مؤسسه­های مردم نهاد      بین­المللی و انتشار جهانی اطلاعات، فعالیت­های زیست ­محیطی در سطح جهان در حال گسترش است (Leonard, 1988).
  • "قدرت مصرف­کننده" ها می­تواند به­عنوان یکی از پیامدهای تجارت جهانی ­شده به­عنوان ابزاری برای کمک به محیط ­زیست به­ کار­ گرفته­ شود. چرا که با توجه به تمایلی که به برچسب ­گذاری زیست­ محیطی کالاها در جهان ایجاد­شده، مصرف­ کننده ­ها این امکان را می ­یابند تا با استفاده از ابزار تمایلشان به خرید کالاهای سازگار با محیط ­زیست، خواسته­هایشان را بیان کنند. برچسب زیست­ محیطی درواقع نشانگر جنبه­ های زیست­ محیطی یک محصول یا خدمت است (بی­­نام، 1385). درعین­حال برای اینکه این راهکارها تأثیرگذاری بیشتری داشته باشند نیاز است قوانینی وضع و استانداردهایی اعمال­شوند که در نبود آنها تولیدکنندگان نتوانند به­ خلاف واقع محصولشان را سازگار با محیط ­زیست معرفی ­کنند یا اینکه کشوری     به­طور ناعادلانه برچسب نادرستی بر واردات کالای رقیب بزند تا بازار آن کالا را به­خود اختصاص­دهد (Frankel, 2003).
  • از دیگر تأثیرات مثبت جهانی ­شدن بر محیط زیست، به­ وجود ­آمدن نظامی است که به­واسطۀ آن، کشورها بتوانند ذیل برخی قواعد که به ­واسطۀ مذاکرات چند جانبه وضع شده­اند با یکدیگر تعامل داشته­باشند و در­عین­حال عملکردشان هم توسط برخی سازمان ­های چندجانبه،  دیده­ بانی گردد. نیاز به وجود چنین نظامی به ­ویژه در مشکلات و مباحث جهانی محیط­ زیست که بیش از یک یا چند کشور در آن درگیرند به­خوبی احساس­می­شود (Frankel, 2003). این نهاد می­تواند مانند نقشی که سازمان تجارت جهانی در حوزۀ اقتصاد به عنوان دیده­ بانی و سازماندهی جهانی ایفا می­کند در حوزۀ محیط ­زیست عمل کرده و زمینۀ اجرای قراردادهای قبلی همچون پیمان کیوتو را فراهم آورد.
  • جهانی­ شدن، این امکان را فراهم می ­سازد که کشورها بتوانند از تجربیات یکدیگر بر پایۀ مستندات آماری[9] شان در حوزۀ محیط ­زیست استفاده ­کنند و نهایتاً با درک صحیح از اینکه چگونه جهانی ­شدن و رشد توانسته یا می­تواند اهداف زیست ­محیطی را تحت­ تأثیر ­قرار­ دهد تصمیمات درستی اتخاذ کنند (Frankel, 2003).

 

راه­کارهای مناسب در سیاست­گذاری در مواجۀجهانی­شدن و محیط ­زیست

کشورهای ثروتمند به واسطۀ تقدّم زمانی در رشد صنعت و اقتصاد، سهم بالایی در ایجاد مشکلات زیست ­محیطی داشته­اند. همین کشورها هستند که مصرف کنندگان عمدۀ انرژی بوده و بیشترین بهره­ برداری را از منابع­طبیعی انجام می­دهند و البته بخش عمدۀ آلودگی ­ها را به­وجود می­آورند (Goldin and Reinert, 2006). درمقابل کشورهای درحال توسعه و توسعه ­نیافته به واسطۀ پایین­تر بودن سطح بهره­ مندی ­شان از تکنولوژی و صنایع پیشرو، به نوعی دیگر در تخریب محیط­ زیست نقش دارند.         به نحوی که اگرچه به­طور میانگین ساکنان کشورهای توسعه ­یافته چندین برابر جهان سومی­ ها منابع را مصرف کرده و از خود، آلودگی باقی می­ گذارند ولی این واقعیت را هم باید در ­نظر­ گرفت که مردمی که امروز تأثیر کمتری دارند به­تدریج درحال      تبدیل ­شدن به عناصر تأثیر­گذار هستند (فریدمن، 1386).

علیرغم اینکه برای حل مشکلات زیست ­محیطی و اتخاذ سیاست ­های مناسب به منظور نیل به اهداف جهانی ­شدن و همزمان، حداقل­سازی اثرات سوء زیست ­محیطی اتفاق نظر کاملی وجود ندارد، ولی بر سر این موضوع که راه­حل­های چند جانبه برای مشکلات زیست محیطی فرامرزی[10] - چه در سطح منطقه­ای و چه در سطح جهانی – نسبت به راه حل­های یک جانبه (تک بعدی) ارجحیت دارند ­نوعی اجماع حاکم است (بی ­نام، ۱۳۸۶). درعین حال نباید از نظر دور داشت که هرگونه اقدام در سطح جهانی بدون سیاست­های زیست­ محیطی در سطوح ملی و محلی کامل نمی ­شود. در­واقع زمانی می­ توان به بهبود وضعیت امیدوار بود که قوانین جهانی ­محیط ­زیست در سطوح ملی نیز به ­درستی اجرا شوند و کشورها برای حل مشکلات فرامرزی مانند گرمایش جهانی با یکدیگر همکاری ­کنند (ل‍وگ‍رن‌، 1382).

علیرغم نظرات جانبدارانۀ طرفداران تندرو اقتصاد از یک سو و مدافعان محیط زیست از سوی دیگر، شاید بتوان گفت نظر غالب بین عموم، تلاش برای از دست ­ندادن هیچ یک از این دو و بهره­مندی از هر دو یعنی رشد اقتصادی و بهبود وضعیت رفاهی ناشی از جهانی شدن و همچنین حقِ داشتنِ محیط ­زیستِ پاک است. هیچ­یک از آنها بدون دیگری نمی ­تواند به ­طور­ کامل به بهبود سطح زندگی کمک کند. در واقع یک ترکیب بهینه از هر دو هدف لازم است تا اثرات مثبت در حد ماگزیمم جذب شده و اثرات منفی به حد مینیمم کاهش داده شود. این ترکیب بهینه می­ تواند در مفهوم "توسعۀ پایدار" به عنوان یکی از مهم ­ترین اهداف هزاره تحقق یابد (Frankel, 2003). توسعۀ پایدار به این معنی است که سیاست­ها به گونه­ای اتخاذ ­شوند که آرزوها و خواسته­ها را در زمان حال تأمین ­نماید، بدون اینکه امکان دستیابی به خواسته­ ها و نیازهای آیندگان به­ خطر ­بیافتد (Kjellé, 2005).

برای کاهش اثرات سوء اقدامات بشر بر محیط­ زیست و در عین توجه به روند   جهانی­ شدن،  راه­کارهای مختلفی را می­ توان پیشنهاد نمود.

  • لغو یارانه ­های دولتی در کشاورزی به­ ویژه یارانه­ های سموم ضدّ آفات و کودهای شیمیایی و در مرحلۀ بعدی، اعمال مالیات بر سموم ضدّ آفات، با هدف کاهش مصرف آنها. به دنبال لغو یارانه­ها و اعمال مالیات بر به­کارگیری کودها و سموم ضدّآفات نه تنها تجارت تقویت­می ­شود و مردم به غذای ارزان دسترسی پیدا می­ کنند، بلکه به محیط زیست هم کمک می­ شود.
  • لغو یارانه­ های دولتی در بخش ماهی­ گیری و نظارت بیشتر بر ماهی­ گیری در آبهای ساحلی و هم­زمان با آن اتخاذ تصمیمات هماهنگ در بهره ­برداری از ذخایر دریاهای آزاد. این اقدام ضمن ایجاد امکان تداوم ماهی­گیری، تجارت آزاد را بهبود بخشیده و از آنجا که مردم مالیات کمتری در این بخش پرداخت­ می ­کنند، امکان افزایش سرانۀ مصرف ماهی از سوی مردم هم فراهم­ می ­شود.
  • کاهش یا حذف یارانه­ های بخش انرژی و اعمال مالیات بر نفت، زغال ­سنگ و در یک کلام و بصورت کلی کربن (مالیات کربن). در اینصورت شرکت­ها و صنایع، دست کم مجبور می­شوند خسارتی که بر محیط ­زیست وارد می­کنند را به­ حساب­ آورند. اگر دولت ­ها یارانه ­های بخش انرژی را لغو­ کنند، تجارت، آزادتر خواهد شد و تنها تجارت سوخت­هایی صورت­ خواهد ­گرفت که فواید اقتصادی آنها از هزینۀ زیست ­محیطی شان بیشتر باشد. درنتیجه احتمالاً آسیب کمتری بر محیط ­زیست وارد­ خواهد­ آمد. چنانچه در مواردی تعطیل ­کردن معادن زغال­ سنگ و پرداخت حقوق به معدنچیان برای کارنکردن، ارزان ­تر و برای محیط ­زیست به مراتب بهتر خواهد بود.
  • آزادکردن تجارتِ خدمات زیست ­محیطی از دیگر راه­ کارهای این حوزه است. موانع سرمایه­گذاری و تجاری مانع گسترش فن­آوری­ های سودمند به ­حساب­ می ­آیند. در صورتی ­که آزادسازی آن می­تواند ضمن تسهیل شرایط برای مشاوران محیط ­زیست و عرضه ­کننده­ های راه­حل­ های سبز در سطح بین ­المللی، وضعیت محیط ­زیست را بهبود بخشد.
  • کنترل آلودگی ­ها توسط خودِ صنایع آلوده­ کننده، هم­ زمان با توسعۀ فن­آوری­ های جدید، کوچک­تر و تمیز­تر که هزینه ­های زیست ­محیطی صنایع را کاهش خواهند داد. بعلاوه اگر شرکت ­ها پیش­ بینی ­کنند قوانین زیست ­محیطی با گذشت زمان سخت­تر خواهند شد، منطقی این است که آخرین پیشرفت ­های علمی را به ­کار ­گیرند تا مجبور نباشند بعدها مبلغ بیشتری را صرف آن کنند. لازم به ذکر است در ایران بر اساس قوانین و مقررات زیست­ محیطی، ارزیابی زیست­محیطی بر ارزیابی اقتصادی مقدم    می­باشد. به بیانی کلیۀ مجریان طرح­ های توسعه، متعهد به انجام ارزیابی زیست ­محیطی قبل از اجرای پروژه­اند (بی ­نام، ۱۳۸۶).
  • توافق ­نامه های بین ­المللی برای حل مشکلات تجارت فرامرزی و زیست­ محیطی به ویژه در مواردی که عامل مخرب به بیش از یک یا چند کشور مربوط می شود و یا اینکه اثر آن متوجه کل دنیا خواهد بود از دیگر راه­ کارهاست. به عنوان نمونه می ­توان انتشار گازهای ­گلخانه­ای که نتیجۀ آن گرم ­شدن زمین و به ­تبع آن تغییرات در فصول، بالا آمدن سطح آب دریاها به دلیل ذوب­ شدن یخ­ های قطبی، تغییرات آب و هوایی و حتّی شیوع برخی بیماری ­ها مانند مالاریاست را ذکر­نمود. ذیل این توافق­ نامه ­ها می توان مجازات ­های اقتصادی بر کشورهایی که سهم بالایی در انتشار گازهای­ گلخانه­ای داشته­اند اعمال نمود. نکتۀ قابل ذکر اینکه ایالات متحده تاکنون از امضاء "پیمان کیوتو" خودداری نموده و اندک بهبود احتمالی در سطح انتشار گازهای­ گلخانه­ای از سوی برخی کشورها با سوء رفتار آمریکا احتمالاً از پیش خنثی­شده خواهد­بود. همچنین دولت کانادا نیز با این توجیه که امکان عمل به تعهداتش را در قبال این پیمان ندارد از آن خارج شد.
  • در­نظر­گرفتن "توسعۀ پایدار" در کنار سیاستگذاری ­های صحیح ملی و بین ­المللی در جهت استفاده از انرژی­ و منابع و کنترل جمعیت می­ تواند از تخریب و نابودی اکوسیستم جلوگیری کند (ویگلر، 1380).
  • تلفیق تجارت آزاد با سیاست زیست محیطی مناسب، به بیانی داشتن سیاست­گذاری زیست ­محیطی مناسب برای حفاظت از محیط ­زیست و سپس پی گیری تجارت آزاد به منظور به ­دست ­آوردن منافع از آن (بهاگاواتی، 1384).
  • ممانعت از فروش ماشین­آلات دست دوم و خارج از رده ناسازگار با محیط­ زیست که به دنبال ابداع فن­آوری ­های جدید و سازگار با محیط زیست کهنه می­ شوند از سوی کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر که استانداردهای زیست­ محیطی پایینی دارند (بهاگاواتی، 1384).
  • حمایت از شرکت­های تولید­کنندۀ فن­آوری ­های سازگار با محیط ­زیست به نحوی که خود این شرکت ­ها وضع و اجرای برخی از استاندارد ها را بر عهده گیرند. در این صورت این گروه ­ها رابطۀ هم­ زیستی مطلوبی با گروه­ های محیط­ زیستی برقرار خواهند ­کرد. اگرچه از نظر گروه اوّل، کسب سود و از نگاه دستۀ دوم دوستی با طبیعت، انگیزۀ این همکاری است؛ اما نتیجۀ آن یعنی تحت فشار قرار­ دادن دنیا برای حرکت به­سوی استانداردهای بالاتر در نهایت به نفع محیط ­زیست و بخش­هایی است که از سلامت آن سود می­برند (بهاگاواتی، 1384).
  • اعطای ­مجوز برای برچسب ­زنی­ زیست ­محیطی؛ در­واقع با­ این­ کار، مصرف­کنندگان آزادانه می­توانند انتخاب­ کنند که در بین محصولات تولید شده در شرایط استاندارد زیست محیطی و سازگار با آن و محصولات فاقد این استاندارد، کدام را ترجیح می دهند (بهاگاواتی، 1384).
  • کشورهای پیشرفته که به دلیل بهره ­برداری از ثروت کافی، امکان بهره ­مندی از     فن­آوری­ های سازگار با محیط ­زیست را دارند و به­واسطۀ تغییر نگرش عمومی و یا تحت فشار گروه­های طرفدار محیط­ زیست، سخت­گیری ­هایی در تجارت و وارداتشان از کشورهای فقیر یا در­حال توسعه اعمال ­می­کنند، با واقف بودن به این مسأله که کشورهای در حال توسعه و فقیر با کمبود منابع مواجه هستند، کمک­های­ فنی در اختیار آنها قرار­دهند تا نظر هر دو طرف تأمین گردد.
  • پایه­ گذاری شبکۀ اطلاع­ رسانی زیست ­محیطی برای تشویق جامعۀ اقتصادی به سوی یک سیستم اطلاع ­رسانی زیست­ محیطی و همچنین ملزم­ ساختن مجریان طرحهای توسعه به نشر و پخش آثار زیست ­محیطی پروژه ­هایشان برای عموم.
  • کاهش مصرف انرژی به عنوان یک اولویت ملی و تغییر الگوهای مصرف (فریدمن، 1386). استفاده و تشویق سایرین به استفاده از انرژی ­های تجدید ­شونده و پاک مانند باد، خورشید و زیست توده­ها[11] در کنار سوخت­های فسیلی است. اعمال مالیات بر بنزین و استفاده از مشوق­های بلند مدت برای تولید انرژی ­های تجدید­ شونده در رسیدن به این هدف می­تواند مؤثر واقع شود.
  • همکاری با بنگاه­های بزرگ و تشویق آنها برای کاستن از تأثیرات کارشان بر  محیط ­زیست از طریق اتخاذ ساز و کارهای سازگار با محیط ­زیست درعین حفظ سود آوری برای بنگاه­ ها و از آن مهم ­تر عملی­بودن این ساز و کارها. نتیجۀ آن محافظت از منابع آب، انرژی و در یک کلام مدیریت شایسته­تر بهره ­برداری از این منابع است. این همکاری ­ها هیچ گونه منافاتی با مقررات و نظارت دولت­ها ندارد و حتی می­ تواند پشتوانۀ اجرایی برای قوانین دولتی به­حساب ­آید؛ زیرا مقررات سختی که غالباً بر بهره برداران تحمیل­می­شود غالباً به­ درستی اجرا نشده و در مواردی اصلاً اجرا نمی­ شوند. این همکاری ­ها همچنین کمک ­می­ کند دیوار حایل بین گروه­ های ذی­ نفع برداشته شود؛ به بیانی شکاف بین دو سوی این دیوار یعنی طرفداران محیط ­زیست از یک سو و  بهره برداران از سوی دیگر را از بین می­ برد.
  • نقش مناسب برای گروه ­های زیست ­محیطی بین ­المللی، کمک به گروه­های محلی است که به نوبۀ خود از طریق مجاری سیاسی داخلی و نیز از راه­های قانونی و مشروع، اقدام و تلاش کنند تا توازن نیروهای سیاسی را به سوی ارزش قایل ­شدن بیشتر برای محیط ­زیست دگرگون کنند (بهاگاواتی، 1384).

در پایان ذکر این نکته حایز اهمیت است که سختگیری­ های شدید در مورد بخش­هایی از تجارت که تأثیرات جهانی بیشتری دارند یا بخش ­های مختلف جهان در آن دخیل هستند کارایی بیشتری دارد و در موارد دیگر و محلی، تدابیر متعادل­تر، تأثیرپذیری بیشتری دارند.

جمع بندی

جهانی­ شدن به خودی خود پدیدۀ پیچیده­ای است که نیروها و اثرات زیادی دارد. طبیعتاً هیچگاه همۀ این آثار یا نیروها به­نفع محیط ­زیست نخواهد بود. چنانچه به همان نسبت دور از منطق است که همۀ آنها را به ­ضرر محیط ­زیست بدانیم (Frankel, 2003).

تخریب محیط ­زیست امروزه یک موضوع جهانی است که از هر سه منظر اکولوژیکی، سیاسی و اقتصادی شایان توجه است. در این بین معضلات جهانی محیط ­زیست نیازمند راه­حل­های جهانی هستند (Elliott, 1998).

بررسی­های تجربی در مورد مواد آلوده­ کنندۀ گوناگون به یک منحنی زنگوله­ای شکل رسیده­اند (بهاگاواتی، 1384). به این صورت که سطح آلودگی­ها در آغاز با افزایش درآمد، بیشتر می­شود و سپس اُفت می­کند. در واقع توسعه، در ابتدا محیط ­زیست را        تخریب می­کند؛ اما سرانجام بهبود می­بخشد. بنابراین شاید بتوان گفت توسعه، هم محیط ­زیست را تهدید ­می­کند و هم می­تواند در اصلاح وضعیت آن مؤثر باشد.          به این صورت که همزمان با افزایش درآمد، نگرانی برای محیط ­زیست افزایش می­ یابد و این نگرانی واکنشی را ترغیب می­ کند که موجب بهبود محیط زیست می­شود (کالیر و دالر، 1383). تخریب­ های زیست محیطی همراه با رشد فزایندۀ تجارت منجر به افزایش آگاهی عمومی و عکس العمل در مقابل آثار سوء فعالیت­های اقتصادی مخرّب    محیط­ زیست و افزایش خواسته ­های زیست­ محیطی شده است (Frankel, 2003 ؛   بی ­نام، ۱۳۸۶). ضمن اینکه در اتخاذ سیاست ­های تجاری و اصلاحات سازمان تجارت جهانی باید توازن منافع مابین کشورها در نظر گرفته شده و به مسایلی غیر از تجارت همچون محیط زیست نیز پرداخته ­شود (اس‍ت‍ی‍گ‍ل‍ی‍ت‍س،‌ ۱۳۸۵). 

نباید فراموش کنیم که ما میهمان این سیاره هستیم و آزمون نسل ما این است که آن را همانگونه یا بهتر به نسل بعدی تحویل دهیم (فریدمن، 1386). بدون مبذول داشتن توجه خاص به محیط ­زیست عملاً عدالت در بهره­ مندی نسل­های مختلف از طبیعت مغفول می­ماند. پس شاید بتوان گفت طرفداران واقعی دموکراسی در جهان، دوستدار محیط زیست هستند و سبز زندگی می­کنند.

 

 



[1] internationalization

[2] universalization

[3] deteritorialization

[4] environmental Kuznets curve

[5] environmentalist

[6] pollution haven

[7] Dasgupta Partha

[8] polluter-pays principle

[9] statistical evidence

[10] trans boundary

[11] biomass

  • منابع

    • اس‍ت‍ی‍گ‍ل‍ی‍ت‍س‌، ج‍وزف، (۱۳۸۵)‌ ج‍ه‍ان‍ی ‌ش‍دن‌ و پ‍ی‍ام‍د ه‍ای‌ ن‍اگ‍وار آن‌، ت‍رج‍م‍ه‌ م‍ح‍م‍درض‍ا ب‍اوف‍ا، ت‍ه‍ران‌ : ام‍ی‍رک‍ب‍ی‍ر‏‫ .
    • بی ­نام، (۱۳۸۶) تعامل تجارت و محیط زیست در جهان با توجه به نگرش سازمان جهانی تجارت " WTO " مطالعه موردی ایران، معاونت پژوهش و آموزش گروه پژوهش‌های بازرگانی خارجی و اقتصاد بین‌الملل ؛ مسئول طرح لطفعلی عاقلی‌ کهنه ‌شهری ؛ مجری طرح محمدمهدی برقی ‌اسکویی، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی.
    • بی ­نام، (۱۳۸5) مدیریت زیست ­محیطی- واژه­نامه، استاندارد ایران- ایزو  14050 چاپ اول، تهران: مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران.
    • بهاگاواتی، جاگدیش ناتوارلعل. (1384) دفاع از جهانی ­شدن، ترجمۀ مسعود کرباسیان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
    • تاجیک، محمدرضا (1385) صدای پای آینده دهۀ چهارم و آینده­ های جامعۀ ایرانی، تهران: فرهنگ گفتمان.
    • رابرتسون، رولاند. (1382) جهانی ­شدن، تئوری ­های اجتماعی و فرهنگ ­جهانی، ترجمۀ کمال پولادی، تهران: نشر ثالث.
    • زرافشان، ناصر. (1383) جهانی شدن با کدام هدف، انتشارات آگاه.
    • صائمیان، آذر؛ ارغنده، رضا. (1386) بررسی جهانی شدن اقتصاد ایران با نگرشی بر روشSWOT، ششمین همایش مراکز تحقیق و توسعه صنایع و معادن.
    • فریدمن، توماس ‌ال. (1386) جهان مسطح است : تاریخ فشرده قرن بیست و یکم، ترجمۀ احمد عزیزی، تهران: هرمس.
    • کالیر، پل. و دالر، دیوید. (۱۳۸۳) ج‍ه‍ان‍ی‌ ش‍دن‌، رش‍د و ف‍ق‍ر ترجمه غلامحسین فیروزفر، ت‍ه‍ران‌: م‍وس‍س‍ه‌ ع‍ال‍ی‌ آم‍وزش‌ و پ‍ژوه‍ش‌ م‍دی‍ری‍ت‌ و ب‍رن‍ام‍ه‌ری‍زی‌.
    • ل‍وگ‍رن‌، فیلیپ. (1382) جهان باز: واقعیت جهانی­شدن، ترجمۀ فریدون دولتشاهی، تهران: اطلاعات.
    • نیاکویی، امیر. (1385) ج‍ه‍ان‍ی‌ ش‍دن‌ و ت‍وس‍ع‍ه‌ ب‍ا ن‍گ‍اه‍ی‌ ب‍ه‌ ای‍ران‌ (گ‍ذری‌ ب‍ر ج‍ه‍ان‍ی ‌­ش‍دن‌ و اق‍ت‍ص‍اد س‍ی‍اس‍ی‌ ای‍ران‌)، ت‍ه‍ران: ک‍ت‍اب‌ دان‍ش‍ج‍و.
    • · ویگلر، جان. (1380) جهانی­شدن، چالش­ها و ناامنی­ها، ترجمۀ اصغر افتخاری، تهران: انتشارات پژوهشکدۀ مطالعات راهبردی.

     

    • Ekins, Paul, and Voituriez, Tancrède. (2009) ‘Trade, globalization and sustainability impact assessment:a critical look at methods and outcomes’, Earthscan.
    • Elliott, Lorraine M. (1998) ‘The global politics of the environment’, Palgrave.
    • EPA (2011) ‘INVENTORY OF U.S. GREENHOUSE GAS EMISSIONS AND SINKS: 1990-2009’, 2011 U.S. Greenhouse Gas Inventory Report. Available online at <http://www.epa.gov/climatechange/emissions/downloads11/US-GHG-Inventory-2011-Executive-Summary.pdf>. December 17, 2011.
    • Frankel, Jeffrey A. (2003) ‘The environment and Globalization’, NBER Working Paper No. 10090.
    • Giddens, A. (1990) ‘Consequences of Modernity, Cambridge’, Stanford University Press.
    • Goldin, Ian and Reinert, Kenneth A. (2006) ‘Globalization for development: trade, finance, aid, migration, and policy’, World Bank Publications.
    • Larsson, T. (2001) ‘The Race to the Top: The Real Story of Globalization’, Cato Institute.
    • Leonard, H. Jeffrey. (1988) ‘Pollution and the struggle for the world product: multinational corporations, environment, and international comparative advantage’, Cambridge University Press.
    • LeQuesne, C. (1996) ‘Refroming World Trade: The Social and Environmental Priorities’, Oxfam.
    • Kjellé, Bo.(2005) ‘Diplomacy and Governance for sustainability in a partially globalized world’, In: Paavola, Jouni and Lowe, Ian. ‘Environmental Values in a Globalizing World, Nature, Justice and Governance’, Routledge.
    • Mol, Arthur, P. J. (2003) ‘Globalization and Environmental Reform: The Ecological Modernization of the Global Economy’, MIT Press.
    • Scholte, Jan Aart. (2000) ‘Globalization, a critical introduction’, Palgrave Macmillan.
    • WB (2011) ‘World Development Indicators (WDI from 1960 to 2010’. Available online at <http://data.worldbank.org/indicator>. December 17, 2011.