An Investigation of Economic Globalization Role on Metropolitan’s Sustainable Development

Document Type : Research Paper

Authors

Abstract

Increasing mobility and transport of people, goods, asset and information led to globalization of world. The globalization is an increasing process in all aspects of economic, social, cultural and political world issues. Each of these aspects is important in the urban development process; but the economy is much more important and more fundamental, as economy sectors have been the most important leading part in the globalization process. This is due to the globalization of the world that had its greatest impact on the world economy. Economic globalization requires closer economic integration of the world countries through increased flows of goods and services, asset and labor. Economic globalization led to fundamental changes in types and levels of everyday life, especially residents of the metropolitan areas. Therefore to achieve sustainable urban development, it is essential to come along with technological development and economic communications. The purpose of this study was to clarify the nature of economic globalization on sustainable urban development.

Keywords


مقدمه

هر عصری تکیه بر مفاهیمی دارد که تصور عموم مردم را به خود جلب می­کند و اخیراً جهانی­شدن به عنوان یکی از این مفاهیم در عصر ما ظهور کرده است (پور احمد و رستمی، 1384: 3). امروزه مرزها، ساختارها، گروه­ها و نژادها در بطن جهانی­شدن قرار دارند و همه­ی دولت­ها و نظام­ها را در آن به هم مربوط ساخته است (زیاری، 1383: 50). جهانی شدن شکل مجرد و یکسانی ندارد، بلکه اشکال مختلفی دارد و به صور گوناگون پدیدار می­گردد (سعیدی، 1387: 318). جهانی­شدن فقط نیروی خارجی نیست که بر ما اثر می­گذارد بلکه ما نیز در آن سهیمیم و در زندگی روزمره­ی ما حضوری ملموس دارد. به عبارتی هم جهانی­شدن بر ما اثر می­گذارد و هم ما در جهانی­شدن نقش داریم (گیدنز، 1384: 43). جهانی­شدن همه­ی مردم دنیا را به یک اندازه تحت تأثیر قرار نداده است؛ این امر با توجه به گسترش سرمایه و امکانات، ارتباطات و بسیاری از عوامل دیگر در مناطق مختلف نمودهای متنوعی پیدا می­کند.

برای فرآیند جهانی­شدن سه مرحله را می­توان مشخص کرد: نخست، هشیاری جهانی حدود پانصد سال قبل شروع شد. دوم، فوق قلمروگرایی که از اواسط قرن نوزدهم ظاهر شد و طی سده­ی بعد با آهنگی تدریجی توسعه پیدا کرد. سوم، روابط جهانی که عمدتاً از سال­های دهه 1960 گسترش یافته و بیشترین اهمیت را به دست آورده است (نوبخت و همکار، 1387: 21).

جهانی­شدن در بعد اقتصادی از گستردگی، سرعت و عمق بیشتری برخوردار است و دگرگونی­های اقتصادی دارای نمود و عینیت واقعی در جوامع انسانی هستند، به علاوه پارامترهای اقتصادی از قابلیت اندازه­گیری بیشتر، استناد و اتکای بالاتری نسبت به ابعاد دیگر برخوردار می­باشند. به همین دلیل گاه جهانی­شدن اقتصاد به عنوان بارزترین مشخصه­ی آن بیان می­شود (همان: 77). به دلیل تمرکز جمعیت، سرمایه و حضور دولت در شهرها، همواره مراکز شهری بویژه شهرهای بزرگ محل ظهور و تحول جهانی­شدن اقتصاد می­باشند. مفاهیم جهانی­شدن و توسعه­ی شهرها با یکدیگر پیوند تنگاتنگی دارند، مناطق شهری بزرگ هم مکان ممتاز توسعه و هم برانگیزاننده­ی آن و نقطه­ی اتصال سرزمین به جریان مبادلات جهانی هستند (لاله پور و همکاران، 1390: 5). در عصر جهانی­شدن، شهرهای بزرگ و کوچک جهان از دورترین نقطه­ی شرق آسیا تا قلب خاورمیانه، اروپا و آمریکا با سیستم­های رایانه­ای و وسایل جدید حمل و نقل و مبادله به شدت به­ هم پیوسته و عنصر تفاوت­های زمانی و مکانی در حال ناپدید شدن است (سلیمی، 1386: 28).

در حال حاضر با توجه به گسترش فراگیر جهانی­شدن در میان همه ملل بایستی این پدیده به شکلی هدایت شود تا یک نظام تجاری عادلانه­تر ایجاد شود. از آنجایی که امروزه با افزایش روزافزون جمعیت نقاط شهری مواجه هستیم؛ توجه به آثار متنوع جهانی­شدن و هدایت آن با در نظر گرفتن ویژگی­های متنوع هر شهر می­تواند زمینه­ی مناسبی برای توسعه­ی شهری باشد. در این پژوهش نیز تلاش می­شود تا به سؤال زیر در رابطه با جهانی­شدن و توسعه­ی شهری پاسخ داده شود که آیا جهانی­شدن اقتصاد و ارتباطات گسترده تجاری به توسعه­ی شهرها کمک می­کند؟

 

 

اقتصاد، بعدی از جهانی­شدن

اصطلاح «جهانی­شدن» برای نخستین بار در سال 1961 در یک واژه­نامه­ی آمریکایی نمایان شد (آرت شولت، 1382: 45). در نیمه­ی دوم دهه­ی 1980 بود که استفاده از این مفهوم به سرعت رواج پیدا کرد تا حدی که اکنون ردیابی نحوه­ی انتشار آن در مناطق گسترده­ای از جهان ناممکن است (رابرتسون، 1380: 36). مفهوم جهانی­شدن هم به درهم­فشرده­شدن جهان و هم تراکم آگاهی نسبت به جهان به عنوان یک کل دلالت دارد (همان: 35). پژوهشگران اقتصادی، جهانی­شدن را به طرق مختلف تعریف کرده­اند که به چند نمونه از آن­ها اشاره می­شود؛ کروگمن و رنه بالز جهانی­شدن را «ادغام بیشتر بازارهای جهانی» تعریف کرده­اند. از دیدگاه بازانسون مشخصه­های اصلی جهانی­شدن عبارتند از:

  • یکپارچه­شدن تجارت از طریق حذف مرزهای تجاری
  • حرکت شفاف سرمایه
  • تسریع در مبادله­ی فناوری
  • افزایش عمومی در مصرف­گرایی جهانی (بهکیش، 1384: 25).

سه تأثیر عمده­ی جهانی­شدن از نظر گیدنز از این قرارند: اول، وابستگی روزافزون جهانیان؛ دوم، تغییرات و پیشرفت­های فناورانه و سوم اینکه در عصر جهانی، زندگی ما بیشتر در آینده­ای مشارکت­جویانه معنا می­یابد به جای اینکه بیشتر تحت تأثیر گذشته و سنت باشد (گیدنز، 1384: 49). جهانی­شدن از علل زیر ناشی شده است که هیچ کدام از این چهار علت، بر دیگری غلبه نداشته و به طور گریزناپذیری به هم پیوسته­اند:

1) گسترش عقل­گرایی به عنوان چارچوب دانش غالب

2) برخی چرخش­ها در تحول سرمایه­داری

3) نوآوری­های فناورانه در ارتباطات و داده­پردازی

4) تشکیل چارچوب­های نظارتی توانمند (آرت شولت، 1382: 108).

در آثار صاحب­نظران متعددی (مور، 1966؛ پارسونز، 1971؛ والراشتاین، 1974، 1979 و 1984؛ بوین، 1990؛ رابرتسون، 1990 و 1992؛ واترز، 1995؛ و ترنر، 1997) عوامل مؤثر بر جهانی­شدن در سه دسته عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی- جامعه شناختی و عوامل سیاسی طبقه بندی شده است.

جدول 1- عوامل مؤثر بر جهانی­شدن از دیدگاه صاحب­نظران معاصر

عوامل اقتصادی

عوامل فرهنگی- جامعه شناختی

عوامل سیاسی

-       نظام سرمایه داری مدرن

-       تجارت جهانی

-       تقسیم کار بین­المللی

-       شرکت­های چند ملیتی

-       وحدت گرایی سازمانی

-       بازارهای مالی بین­المللی

-       مهاجرت نیروی کار

-       آگاهی جهانی

-       ارتباطات گسترش­یابنده­ی فراملّی

-       گسترش توریسم

-       تراکم زمان و مکان

-       روابط سیاسی بین­المللی (پیوندهای فراملّی)

-       سیاست­های رهایی­بخش

 

همانگونه که در جدول می­توان دید بیش­تر عوامل مؤثر بر جهانی­شدن از نوع عوامل اقتصادی­اند (زاهدی، 1386: 332). در فرآیند جهانی­شدن شاید مهم­ترین و پیشتازترین بخش، اقتصاد بوده است؛ به طوری که بسیاری از محققان تا مدت­های مدید، جهانی­شدن را منحصراً در چارچوب اقتصاد مورد بررسی قرار می­دادند و از بخش­های دیگر جهانی­شدن، همچون فرهنگ و سیاست غافل بودند. این مسئله از آنجا ناشی می­شود که روند جهانی­شدن بیشترین تأثیرات خود را بر اقتصاد جهان داشته است. به هر حال اگر جهانی­شدن را پیکری واحد تصور نماییم، بخش اقتصادی این پیکر رشد بسیار بیشتری از دیگر بخش­های آن داشته است و این ویژگی تأثیرات این بخش را بر تمامی امور، وسیع­تر و گسترده­تر می­نماید. اقتصاد جهانی با یک فرآیند جهانی­شدن مستمر و شتابان دستخوش تحولی عظیم است که کشورهای مختلف دنیا را در همه­ی سطوح اقتصادی تحت تأثیر قرار داده است. اقتصاد جهانی از طریق تدوین تولید جهانی و بازارهای جهانی بویژه به شکلی بسیار مرسوم در اثر سرمایه­گذاری جهانی عالم­گیر شده است (پوراحمد و رستمی، 1384: 4).

جهانی شدن اقتصاد در سه بعد قابل بررسی است. اوّل، تأثیری که فناوری­های ارتباطی و اطلاعاتی بر اقتصاد جهانی گذاشته­اند؛ دوّم، سیاست­های مالی و پولی و در آخر تجارت و سرمایه­داری نوین که در قالب WTO بر اقتصاد جهانی مؤثر واقع می­شوند (دبیری مهر، 1384: 65). جهانی­شدن اقتصاد، قدرت کنترل دولت­ها بر نقل و انتقالات مالی و فناوری را کاهش می­دهد و به تعامل میان ملت­ها می­افزاید، رقابت سرمایه را از محدوده­های جغرافیایی خاص خارج نموده و در سطح جهان، بی قید و شرط و فراگیر می­کند و      نظام­های منطقه ای جدیدی را شکل می­بخشد (پیشگاهی فرد، 1380: 157).

جهانی­شدن اقتصاد شرایطی را به وجود می­آورد که در آن حد و مرزهای جغرافیایی در فعالیت­های اقتصادی از قبیل تجارت، سرمایه­گذاری، تولید و نقل و انتقال مالی کمترین نقش را خواهند داشت. ارتباط سرمایه و کالا بدون توجه به مرز دولت ملت­ها برقرار می­شود و به گفته اقتصاددان معروف "دانی کواح" به تدریج اقتصاد بی وزن[1] به وجود می­آید (همان: 158). طرفداران جهانی­شدن چنین ادعا می­کنند که آزادی تجارت و سرمایه­گذاری در کشورهای در حال توسعه سبب دسترسی این کشورها به فناوری جدید شده و این کشورها را قادر به دستیابی به سطوح بالایی از رشد می­نماید (نوبخت و همکار، 1387: 62). به طوری که برخی از کشورها از جهانی­شدن اقتصاد به نفع خود بهره برده­اند؛ جهانی­شدن به کشورهای شرق آسیا کمک کرد تا از فقر نجات پیدا کنند. جهانی­شدن این کار را با فراهم­کردن شرایط دسترسی به بازارهای بین­المللی و همچنین دستیابی به فناوری و افزایش چشمگیر بهره­وری در اثر آن، انجام داد. اما این کشورها جهانی­شدن را هدایت کردند: آن­ها توانستند از جهانی­شدن بهره­برداری کنند، بدون اینکه جهانی­شدن از آن­ها بهره­برداری نماید و این مهم­ترین عامل موفقیت آن­ها بود (استیگلیتز، 1386: 55).

در فرآیند جهانی­شدن اقتصاد چهار گام اساسی را می­توان برشمرد که عبارتند از:

  • گام نخست: خصوصی­کردن اموال دولتی که برای کاهش کسری بودجه دولت و نیز عملکرد بهتر بخش خصوصی در اقتصاد واقعی برداشته می­شود.
  • گام دوم: رهاسازی بازار سرمایه است. با این کار سرمایه از مداخله­های زیان­بخش دولت رها می­شود و به سمت و سویی می­رود که بازده آن بیشتر است.
  • گام سوم: کنترل­زدایی از قیمت­هاست که به علائم پیشنهادی قیمت­ها در بازار اشاره دارد. اساس قیمت­های واقعی، تخصیص­های کارا و مؤثر است.
  • گام چهارم: تجارت آزاد و برداشتن سدهای ورودی و خروج آزادانه کالاها و خدمات است. با این شیوه، کشورها با تکیه به برتری­های نسبی در تولید کالا و خدمات گوناگون و نیز تخصصی­کردن کارها، امکان بیشترین تولید را فراهم می­سازند و در نتیجه، رفاه و توسعه را برای ملت­هایشان به ارمغان می­آورند (طاهری، 1383: 166).

 

توسعه­ی اقتصاد شهری

توسعه، ایده و تمرینی است که از اوایل قرن نوزدهم به وجود آمد. این مفهوم با ایده­ی پیشرفت تفاوت دارد (ملکی، 1382: 35). طی دهه­ی1950-1960 که به ده ساله­ی اول توسعه شهرت یافته است، تحول پرمعنایی روی داد و مفهوم توسعه و گسترش، تنوع و عمق یافت (پاپلی یزدی، 1386: 24). «توسعه به معنای ارتقای مستمر کل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر و یا انسانی­تر است.» (نراقی، 1379: 30). اصطلاح «توسعه­ی اقتصادی» به طور نسبی تازه است. تا دهه­ی 1950 اغلب اقتصاددانان، توسعه­ی اقتصادی را به عنوان رشد مشخص درآمد سرانه­ی واقعی در کشورهای توسعه نیافته تعبیر می­کردند. لیکن از آن زمان به بعد بسیاری از اقتصاد دانان تأکید می­کنند که توسعه­ی اقتصادی به معنای رشد به اضافه تغییر، بویژه تغییر ارزش­ها و نهادهاست. توسعه­ی اقتصادی پدیده­ای عام­تر از رشد اقتصادی است و جنبه­های کمّی و کیفی جامعه را در بر می­گیرد. به طور خلاصه، «توسعه­ی اقتصادی عبارت است از رشد مداوم اقتصادی یک جامعه و بهبود وضعیت رفاهی افراد جامعه، که ناشی از دگرگونی و تحول در بنیان­های اقتصادی، سیاسی، علمی و فرهنگی جامعه است و دستیابی به غایات مطلوب نوسازی اقتصادی فراهم می­آید.» (همان منبع: 33-32).

در موقعیت کنونی و با توجه به واقعیت­های اقتصادی و اجتماعی جهان به نظر می­رسد که توسعه­ی اقتصادی کشورهای در حال تحول و توسعه­نیافته کنونی در گرو فراهم آمدن پنج دسته از عوامل است: اول اینکه برای تحقق یافتن توسعه­ی اقتصادی، انسان­هایی مورد نیازند که ذهن و نگرش آن­ها متحول شده باشد. دوم اینکه باید آموزش­های ویژه و مناسب توسعه­ای وجود داشته باشد. سومین عامل توسعه­ی اقتصادی عامل انباشت سرمایه و به کارگیری سرمایه در الگویی متناسب با فرآیند توسعه­ی اقتصادی است؛ در کنار سه عامل فوق، توسعه­ی اقتصادی مستلزم عامل چهارمی تحت عنوان مدیریت و نظام اقتصادی مناسب است و در نهایت پنجمین عامل توسعه­ی اقتصادی عبارتست از: حفظ ثبات در نظام و مدیریت اقتصادی. عوامل پنجگانه فوق باید هماهنگ و دست در دست هم توسعه و گسترش یابند زیرا فقدان هر یک از این عوامل حتی در صورت تحقق سایر عوامل، باز هم هر فرآیند توسعه را دچار توقف خواهد کرد (عظیمی، 1384: 176).

توسعه­ی اقتصادی و توسعه­ی پایدار رابطه­ای نزدیک و متقابل دارند. توسعه را باید در چشم­انداز تاریخی بررسی کرد، به عبارت دیگر توسعه منوط به دیدگاهی بلند مدت است و این امر مستلزم آن است که در دوره­ی زمانی طولانی، امنیت اقتصادی حفظ شود، از این رو، تداوم و پایداری فرآیند توسعه و حفاظت از محیط زیست موضوع محوری در مباحث مربوط به توسعه می­باشد (گریفین، 1378: 48). پایداری به عنوان وجه وصفی توسعه، وضعیتی است که در آن مطلوب بودن و امکانات موجود در طول زمان کاهش پیدا    نمی­کند و از کلمه Sustenere (Sus یعنی از پایین و Tenere یعنی نگهداشتن) به معنای زنده نگهداشتن یا نگهداشتن گرفته شده است که بر حمایت یا دوام بلند مدت دلالت می­کند (زاهدی، 1385: 47). توسعه­ی پایدار، توسعه­ای است که نیازهای کنونی جهان را مرتفع می­سازد بدون آنکه توانایی نسل­های آینده را در دستیابی به نیازهایشان با مشکل مواجه نماید (تقی­زاده، 1379: 54). پیمان ملّی بریتانیا برای پایداری چهار مشخصه تعیین کرده است:

  • ایجاد محیط زیست مطلوب (پایداری زیست محیطی)
  • ایجاد محیط فرهنگی (پایداری فرهنگی)
  • ایجاد محیط اقتصادی مطلوب (پایداری اقتصادی)
  • ایجاد محیط اجتماعی مطلوب (پایداری اجتماعی) (سعیدی، 1387: 200).

ایجاد یک محیط اقتصادی مطلوب در شهرها یکی از مهم­ترین نکات قابل توجه در دستیابی به پایداری آن­هاست، چنانچه توسعه­ی پایدار را می­توان بازگشت به طبیعت، پس از یک قرن حاکمیت صنعتی­شدن، تجارت و شهرگرایی، به عنوان شاخص­های پیشرفت ملّی توصیف کرد (میکسل، 1376: 27). گام نهادن در توسعه­ی شهری نیازمند برخی مؤلفه­هاست که از جمله­ی این شاخص­ها عبارتند از:

  • فراهم بودن نیروی انسانی
  • فراهم بودن زیرساخت­ها بویژه زیرساخت­های ارتباطی و الکترونیکی در شهرها
  • فعالیت مراکز آموزشی و علمی- پژوهشی در شهرها
  • وجود شرکت­ها، مؤسسات تجاری و بازارهای بورس فعال در شهرها
  • وجود نمایشگاه­های تجاری و سالن ­های همایش و ...

با وجود مؤلفه­هایی که برای توسعه­ی شهری لازم است، برای همگام بودن با فرآیند جهانی­شدن اقتصاد در شهرها ضروری است شرایط دیگری نیز مهیا باشند تا توسعه­ی شهری امکان­پذیر گردد؛ شرایطی که می­توان به نوعی آن­ها را کانال­های جهانی­شدن شهرها در راستای توسعه­ی اقتصادی و شهری آن­ها مطرح کرد. از جمله­ی آن­ها عبارتند از:

  • برخورداری از توانایی نیروی کار متخصص و با تجربه
  • تأمین انواع زیرساخت­ها برای توسعه­ی شهری
  • بهره گیری از سرمایه شرکت­های خصوصی همکاری مستمر آن­ها با سازمان­های دولتی
  • برپایی نمایشگاه­ها و همایش­های مختلف منطقه­ای، ملّی و بین­المللی در شهرها
  • ارتباط فعال میان شرکت­های تجاری و بانک­ها
  • استفاده از تجارب موفق شرکت­های بزرگ چندملّیتی در شهرهای کشورهای مختلف
  • حمایت دولت از سرمایه­گذاری­ها و فعالیت­های تجاری در شهرهای  مختلف و ...       

جامعه­ی جهانی ما در حال حاضر روند ناپایداری را طی می­کند. تحقق جهانی­شدن اقتصادی برای شهرها در صورتی که نتوانیم مشکلات موجود در آن­ها را به منظور دستیابی به توسعه حل کنیم، چندان ارزشی نخواهد داشت. جهانی­شدن اقتصادی موجب تقویت توانایی­ها برای بهره­برداری بی­رحمانه از منابع با سرعتی بیش از توانایی ما برای کمک به رشد و توسعه­ی شهرها شده است. در روابط جهانی­شدن میان کشورها و تأکید بر توسعه­ی شهرهای آن­ها بایستی توجه داشته باشیم که برای دستیابی به شهرهای توسعه­یافته جهانی، ضروری است علاوه بر توجه به توسعه­ی شهری به توسعه و حفاظت از محیط­های روستایی نیز اقدام کنیم که این کار به مراتب پیچیده­تر بوده و به مطالعات و برنامه­ریزی­های دقیق نیازمند است. بایستی جهانی­شدن به گونه­ای بازسازی شود که هم مردم کشورهای توسعه یافته و هم کشورهای در حال توسعه، نسل­های فعلی و نسل­های آینده، همه بتوانند از آن بهره­مند شوند.

 

جهانی­شدن اقتصاد در شهرها

اصولاً جهانی­شدن پدیده­ای اقتصادی است و نظیر همه­ی پدیده­های اقتصادی می­تواند سبب تأثیراتی بر محیط گردد. لازمه­ی همگرایی جهانی افزایش جابه­جایی کالا و مواد اولیه است. جهانی­شدن اقتصادی موجب توسعه و افزایش فعالیت­های اقتصادی و ایجاد تغییراتی در بهره­برداری از محیط می­شود؛ بنابراین تجارت آزاد و فعالیت شرکت­های چندملیتی از راه­های گوناگون می­تواند به محیط زیست آسیب رساند. اقتصاد جهانی رفته رفته در اختیار سرمایه­گذاران خارجی و شرکت­های فراملیتی قرار گرفته و جهان به میدان عمل گسترده این شرکت­ها مبدل می­شود. با نفوذ شرکت­های فراملیتی در ارکان اقتصاد کشورها، موجودیت دولت­ها نیز به آن­ها وابسته شده و قدرت روزافزون اقتصادی آن­ها با نفوذ سیاسی بر دولت و سیاست اجرایی کشورها عجین می­گردد. بدین ترتیب امکان کنترل و نظارت دولت بر این شرکت­ها با تحقق بیشتر فرآیند جهانی­شدن در گذر زمان به ضعف می­گراید. به عبارت دیگر شرکت­های فراملیتی کمتر خود را ملزم به رعایت مقررات و استانداردهای زیست محیطی موضوعه از جانب دولت می­بینند و دولت­ها نیز یا از وضع قوانینی که در جهت منافع این شرکت­ها نباشد، اکراه دارند یا اقتدار اجرایی خود را از جهت الزام شرکت­ها به رعایت قوانین زیست محیطی از دست می­دهند. همچنین از آنجا که این شرکت­ها فاقد احساس تعهد به بوم نیز می­باشند، کمتر به استانداردهای محیطی پای­بند می­مانند. کسب سود بیشتر ایجاب می­کند برای توفیق در مقابل رقیبان تا حد امکان هزینه­ها کاهش یابند و طبیعی است که صرفه­جویی در هزینه­ها، موضوع محیط زیست را نیز شامل گردد.

شهرها مخلوق فرآیند قدرتمند شهرنشینی هستند که خود منبعث از رشد اقتصادی و تا حدی سیاست­های دولتی است (جان اسکات، 1384: 241). تمام شهرها به طور یکسان تحت تأثیر جهانی­شدن قرار نمی­گیرند. هر شهر کنش متقابل جهانی و محلی خاص خود را دارد (رنای شورت، 1384: 187). جهانی­شدن در شهرها بخصوص در شهرهای بزرگ اتفاق می­افتد. نظام جهانی تولید، بازار، امور مالی، خدمات، ارتباطات، فرهنگ و سیاست در حال ظهور از نظر فضایی از طریق شبکه­ی جهانی شهرها شکل   می­گیرد. تغییرات جهانی اقتصاد، فرهنگ و سیاست اثرات زیادی بر تجدید ساختار شهرها در اطراف جهان دارد (همان: 13).

جهانی­شدن می­تواند ضمن رونق شهرنشینی به ساماندهی نظام شهری کمک کند (نظریان، 1386: 49). در سال­های اخیر تغییرات قابل ملاحظه­ای در شهرهای جهان سوم از نظر تغییر کاربری­های شهری به وجود آمده است و بسیاری از مغازه­ها و کارگاه­ها تغییر کاربری داده و به دفاتر شرکت­های چند ملیتی، مغازه­های الکترونیکی، کافی­نت و مراکز خرید و فروش گوشی تلفن همراه تبدیل شده­اند. بنابرین به تبع جهانی­شدن و تغییر کاربری بویژه در قسمت مرکز تجاری شهرها، قیمت زمین و مغازه­ها بالا رفته و این قسمت از شهر به رشد عمودی روی آورده است. اکثر مبادلات اقتصادی در مرکز تجاری شهر از طریق    رسانه­های پیشرفته ارتباطی مانند اینترنت انجام می­گیرد. در حقیقت امروزه بخش مرکز تجاری شهر، تولیدکننده و صادرکننده نیست بلکه مرکز دفاتر شرکت­های بزرگ تولیدی و صادراتی می­باشد (فرید، 1368: 298- 284).

از جمله شاخص­هایی که می­تواند شهرها را از نظر اقتصادی در مسیر جهانی­شدن قرار دهد، می­توان به سرمایه­گذاری­های داخلی و خارجی، مهاجرت نیروی کار بویژه نیروی کار خارجی، توسعه­ی شبکه­های حمل و نقل و ارتباطات از راه دور، توسعه­ی بازار بورس و تجارت اینترنتی، توافق­نامه­های تجاری و اقتصادی بین­المللی میان شهرهای جهان، برگزاری نمایشگاه­ها و کنفرانس­های بین­المللی، افزایش مسافرت­های خارجی و افزایش خطوط هوایی، همکاری­های بین بانکی در شهرها و همکاری­های چند جانبه با شرکت­های چندملیتی اشاره کرد. با این وجود آنچه در مطالعات اقتصاد جهانی­شده شهرها به عنوان مهم­ترین عامل قابل بررسی است، عملکرد شرکت­های چند ملیتی است که نقش عمده­ای در بازارهای اقتصادی دنیا دارند. به طوری که شهرهایی که دارای تعداد زیادی از این شرکت­ها هستند، به عنوان مراکز تصمیم گیرنده تجاری و تنظیم راهبردهای اقتصادی مطرح هستند.

یکی از مهم­ترین تغییرات در جهان اقتصاد در دهه­های گذشته، افزایش در تحرک سرمایه در اطراف جهان بوده است. جهانی­شدن با قابلیت انتقال بیش از حد سرمایه از مرزهای ملّی همراه است. سرمایه­ی متحرک اشکال متفاوتی به خود می­گیرد، مانند صنایع با فناوری بالا و غیرمقید به مکان، اشتغال، مؤسسات، مراسم (کنوانسیون­ها و همایش­ها) و گردشگری. سرمایه­های متحرک زیاد و در حال رشد را می­توان از طریق ترکیب درست مشوق­ها و ویژگی­ها به شهرهای خاصی جذب کرد. دهه­های گذشته شاهد رقابت رو به افزایش بین شهرها در سراسر دنیا در خصوص این سرمایه­های متحرک بوده است. رقابت بین شهرها از طریق رشد مؤسسات چندملیتی، که دورنمای جغرافیایی گسترده­ای هنگام سرمایه­گذاری­های جدید دارند، عمیقاً تشدید شده است؛ از طریق حکومت­های شهری که نقش روزافزونی در ایجاد و بازاریابی خود در تلاش به منظور جذب سرمایه­گذاری رو به داخل دارند؛ از طریق ظهور بخش­های اقتصادی جدید جهان­گستر همچون خدمات مالی و تولیدی، از طریق رقابت مؤسسات بین­المللی برای قرارگیری درون شهرها و از طریق رقابت برای رویدادهای جهانی همچون مسابقات مهم ورزشی، جشنواره­های فرهنگی و نمایشگاه­های تجاری که به تولید تأثیرات اقتصادی می­انجامد. در کنار رقابت شدید بین شهرها در مقیاس جهانی، «بازسازی فضایی» پیامد شهری دیگر جهانی­شدن اقتصادی است. ظهور بخش­های مالی جدید و نواحی مسکونی لوکس حاصل رشد سریع بخش­های مالی و خدماتی و هجوم گسترده­ی سرمایه متحرک به کلان شهرهای بزرگ در اقتصادهای پیشرفته بوده است (رنای شورت، 1384: 14). علاوه بر تمام مزایا و منافعی که جهانی­شدن در کلان­شهرها دارد بایستی اشاره کرد که با افزایش نقش شهرها و ارتقای جایگاه اقتصادی آن­ها در منطقه و اقتصاد جهانی مشکلات عدیده­ای برای محیط زیست آن­ها، از جمله ترافیک و انواع آلودگی­ها، بحران فقر و کمبود درآمد، بروز می کند.

فرصت­ها و تهدیدهای جهانی­شدن

الف) فرصت

  • توسعه­ی بازارها در ماورای مرزهای ملی
  • با جهانی شدن اقتصادی، سرمایه با آزادی بیشتر حرکت خواهد کرد
  • جهانی­شدن با ایجاد فضای باز رقابتی باعث افزایش کارآیی بنگاه­های داخلی و گسترده­شدن فعالیت شرکت­های چند ملیتی می­شود (بهکیش، 1384: 46).
  • جهانی­شدن اقتصاد زمینه­ی تقویت همکاری و همبستگی بین­المللی در زمینه­های متفاوت را بین شهرها فراهم می­آورد
  • افزایش کارایی محصولات تولیدی  به واسطه­ی گسترش آن­ها در سطح جهانی
  • ارتقای رفاه جهانی ناشی از کاهش هزینه ها
  • تعدادی از دانشمندان جهانی­شدن را برای شهرهای جهان و از جمله شهرهای کشورهای در حال توسعه فرصت مناسبی دانسته‌اند که منجر به حذف موانع جابه­جایی سرمایه‌ها و منابع، تقسیم کار بهتر، رشد اقتصادی و در نهایت توسعه­ی شهری خواهد شد.

 

ب) تهدید

  • اقتصاد جهانی و به تبع آن توسعه­ی شهری تنها تعداد کمی از کشورهای عضو و شهرهای آن­ها را پوشش می­دهد که به طور فزاینده­ای از نظر اقتصادی با هم ارتباط بینابینی دارند
  • رواج سریع بحران­های مالی و آسیب پذیری شهرها از روند توسعه
  • وضعیت دشوار رقابت برای واحدهای صنعتی مختلف در شهرها بویژه شهرهای کوچک
  • جهانی­شدن اقتصاد و تأثیرات مثبت آن بر توسعه­ی شهرها تنها در معدودی از کشورها اتفاق می­افتد
  • افزایش فاصله­ی طبقاتی و گروه­های درآمدی بین مردم در جریان توسعه­ی ناکارآمد شهری
  • آسیب­پذیری نظام اقتصادی شهرها در کشورهای در حال توسعه

 

پیشنهادها

پیشنهادها زیر در رابطه با تأثیرات جهانی­شدن بویژه جهانی­شدن اقتصاد بر توسعه­ی شهرها می­تواند به عنوان راهکارهایی در عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات بخصوص در کشورهای در حال توسعه مورد توجه قرار گیرد.

  • استفاده بهینه از قابلیت­های اقتصادی شهرها
  • به­کارگیری فناوری­های جدید ارتباطی در تجارت (تجارت الکترونیک)
  • استفاده از تجربیات موفق شهرهای جهانی در زمینه­ی مبادلات اقتصادی
  • توجه بیشتر به بازارهای بورس در شهرها
  • از میان برداشتن موانع موجود بر سر راه سرمایه گذاران داخلی و خارجی
  • همکاری نزدیک دولت­مردان با فعالان عرصه­ی صنعت و تجارت
  • استفاده از نظریات اساتید، مدیران باتجربه و صاحب­نظران برای دستیابی به توسعه­ی شهری
  • نکته­ی آخر این که جهت استفاده هر چه بهتر و مناسب­تر از اثرات جهانی­شدن بایستی بر شهرها به عنوان خاستگاه جهانی­شدن توجه و تأکید بیشتری صورت گردد.

 

نتیجه

امروزه در محافل دانشگاهی و پژوهشی همچنین در عرصه­ی تجارت و روابط اقتصادی بحث و بررسی در خصوص جهانی­شدن اقتصاد و ارتباط آن با توسعه بسیار بوده و از اهمیت زیادی برخوردار است. زمینه ساز توسعه­ای که برای بقای بشر لازم است اقتصاد توسعه یافته چه از دید کمّی و چه از دید کیفی در سطح همه کشورهاست. راه نجات کره­ی زمین از نابودی در گرو رشد و ارتقای اقتصاد و استفاده­ی همه مردم از سرمایه و خدمات دنیای در حال تحول است؛ بدین منظور ضروری است توجه به مسائل زیست محیطی و پایداری آن­ها برای نسل­های آتی بویژه جمعیت ساکن در شهرها در اصول حاکم بر روابط میان شرکت­های بزرگ اقتصادی مورد توجه قرار گیرد.

دست­یابی به منافع بالقوه­ی جهانی­شدن و توسعه­ی شهری نیازمند مدیریت اقتصادی و سیاست­گذاری کارآمد از طرف سیاست­گذاران اقتصادی و مدیران شهری است. بنابراین هر چند که جهانی­شدن فرصت­هایی را برای دستیابی به منافع بالاتر برای شهرهای کشورهای در حال توسعه ایجاد می­کند، اما توانایی شهرها برای کسب این منافع بسیار متفاوت است و در نهایت برخی برنده و برخی بازنده خواهند بود. مهاجرت و رشد فزاینده جمعیت در شهرها بویژه شهرهای بزرگ چالش­ها و فرصت­هایی را برای ایجاد ثروت و پایداری زیست محیطی در شهرها به وجود می­آورد. در دنیایی که بواسطه­ی ارتباطات و بسیاری از عوامل دیگر آنقدر کوچک شده که به تعبیر مک لوهان دهکده­ای جهانی است، ضروری است که هر کشوری در تعامل با کشورهای دیگر و با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی خود، توأم با ماشین زمان حرکت کرده و همگام با شرایط اقتصاد جهانی در پیشبرد توسعه­ی شهرهای خود برای نسل­های آینده مشارکت فعال داشته باشد. بدون تردید توسعه به عنوان یک اصل مهم برای حیات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی و دیگر ابعاد زندگی بشر مطرح است. بنابراین بایستی با مدیریت شهری کارآمد و استفاده از تمام توانمندی­ها به توسعه­ی شهرها توجه نمود.



1. Weightless Economy

 آرت شولت، یان (1382)، "نگاهی موشکافانه بر پدیده­ی جهانی­شدن"، ترجمه­ی مسعود کرباسیان ، تهران، انتشارات شرکت علمی و فرهنگی.
بهکیش، محمد مهدی (1384)، " اقتصاد ایران در بستر جهانی­شدن" ، تهران، انتشارات نی، چاپ سوم.
پاپلی یزدی، محمد حسین و حسین رجبی سناجردی  (1386)، "نظریه­های شهر و پیرامون"، تهران، انتشارات سمت، چاپ دوم.
پیشگاهی فرد، زهرا (1380)، "ابعاد جهانی­شدن"، مجله­ی دانشکده­ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص172- 155.
تقی زاده، محمد (1379)، "توسعه­ی پایدار، شهرسالم و فرهنگ ایرانی"، مسکن و انقلاب، شماره 92-91.
 جان اسکات، آلن (1384)، "شهر- منطقه­های جهانی"، ترجمه­ی پانته­آ لطفی کاظمی، انتشارات پردازش و برنامه ریزی شهری.
دبیری مهر، امیر (1384)، "جهانی شدن و توسعه ملی"، راهبرد یاس، سال اول، شماره­ چهارم، ص 82- 61.
رابرتسون، رونالد (1380)، "جهانی­شدن تئوری­های اجتماعی و فرهنگ جهانی"، ترجمه­ی کمال پولادی،  تهران، نشر ثالث.
رنای شورت، جان و یونگ هیون کیم (1384)، "جهانی­شدن و شهر"، ترجمه­ی احمد پور احمد و شایان رستمی (قهرمان) ، تهران، انتشارات سازمان جهاد دانشگاهی.
__________________________________________، ترجمه­ی پانته­آ لطفی کاظمی، تهران، انتشارات شرکت پردازش و برنامه­ریزی شهری.
زاهدی، شمس السادات و غلامعلی نجفی، (زمستان 1385)، "بسط مفهومی توسعه­ی پایدار"، فصلنامه­ی مدرس علوم انسانی، دوره ­ی10، شماره­ی 49، ص76- 43.
زاهدی، محمد جواد (1386)، "توسعه و نابرابری"، تهران، انتشارات مازیار، چاپ سوم.
زیاری، کرامت اله (1383)، "مکتب­ها، نظریه­ها و مدل­های برنامه و برنامه­ریزی منطقه­ای"، یزد، انتشارات دانشگاه یزد.
سعیدی، عباس (1387)، "دانشنامه­ی مدیریت شهری و روستایی"، انتشارات سازمان شهرداری­ها و دهیاری­های کشور.
سلیمی، حسین (1386)، "نظریه­های گوناگون درباره­ی جهانی شدن"، تهران، انتشارات سمت، چاپ دوم.
طاهری، صالح (1383)، "ماهیت جهانی شدن و فرصت­های فراروی صنعت و معدن ایران"، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، سال هجدهم، شماره 11و 12، ص171- 164.
عظیمی، حسین (1384)، "مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران"، تهران، انتشارات نی، چاپ ششم.
فرید، یداله  (1368)، "جغرافیا و شهرشناسی"، تبریز، انتشارات دانشگاه تبریز.
گریفین، کیت (1378)، " مروری بر جهانی­شدن و گذار اقتصادی"ترجمه­ی محمدرضا فرزین، تهران، انتشارات سازمان برنامه و بودجه.
گیدنز، آنتونی (1384)، "چشم اندازهای جهانی"، ترجمه­ی محمدرضا جلائی پور، تهران، انتشارات طرح نو، چاپ دوم.
لاله پور، منیژه، هوشنگ سرور و رحیم سرور (1390)، "مدیریت و برنامه­ریزی فضایی مناطق کلانشهری در عصر جهانی­شدن اقتصاد با تأکید بر منطقه­ی کلانشهری تهران، فصلنامه­ی جغرافیا و برنامه­ریزی محیطی، شماره­ی 11.
میکسل، ریموند اف (1376)، "توسعه­ی اقتصادی و محیط زیست"، ترجمه­ی حمیدرضا ارباب، تهران، انتشارات سازمان برنامه و بودجه.
نراقی، یوسف (1379)، "توسعه و کشورهای توسعه نیافته"، انتشارات شرکت سهامی انتشار، تهران، چاپ چهارم.
نوبخت، محمدباقر و حامد محمدی (1387)، "فرایند جهانی­شدن تغییرات و الزامات لازم در حوزه­ی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران"، انتشارات معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی.