کارکرد شبکه های اجتماعی مجازی در عصر جهانی شدن

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشگاه آزاد اسلامی واحد قیام دشت

چکیده

جهانی شدن فرایندی است اجتناب‌ناپذیر که از قرن نوزدهم و بیستم شروع شده و همراه با فراز و نشیب‌هایی که هیچ‌گاه به‌جز دوران جنگ های جهانی اول و دوم متوقف نشده، به تکامل خود ادامه داده است. این فرایند در طول مسیر خود ابتدا در بعد اقتصادی موفق بوده ولی کم کم به سایر ابعاد نیز گسترش یافته است.
این مقاله در راستای تبیین نقش شبکه‌های اجتماعی مجازی درعصر جهانی شدن نخست به طرح موضوع پرداخته و سپس مفاهیم جهانی‌شدن[1]، کنش ارتباطی، مشارکت ارتباط مؤثر، شبکه‏های اطلاعاتی و ارتباطی، شبکه‌های اجتماعی مجازی را توصیف و در ادامه ارتباط شبکه‌های اجتماعی مجازی با جهانی شدن را  تشریح نموده است.



[1] Globalization

کلیدواژه‌ها


مقدمه

همچنان که الگوهای ارتباطی به­طور روزافزونی از مرزهای ملی فراتر می‌رود، آمار اتصال به اینترنت وکاربران آن به­طور تصاعدی در حال رشد است. انتشار پرشتاب اینترنت، ماهواره و فناوری های دیجیتالی، ارتباط همزمان میان بخش­های وسیعی از جهان را ممکن ساخته است. درنتیجه بسیاری از کنترل‌های ملی­اطلاعات بی­اثر شده­اند. امروزه نقش رسانه­ها و میزان نفوذ آنها در ساخت سیاسی جوامع بر کسی پوشیده نیست. برخی از نظریه­پردازان ارتباطات معتقدند که امروز جهان در دست کسی است که رسانه­ها را در اختیار دارد. نقش عمده رسانه­ها در شکل­دهی به افکار عمومی باعث شده که اهمیت رسانه­ها تا این حد مورد توجه قرار گیرد.   

امروزه شبکه­­های اجتماعی سکان­دار اقیانوس پرتلاطم اینترنت­اند. شبکه‌هایی که مبتنی بر فناوری “وب 2” فعالیت داشته و با اجتماع­گرایی مجازی نقش اساسی­ای را در معادلات رسانه­ای جهان بازی می­کنند. این وب‌سایت­ها علاوه بر قابلیت شبکه­سازی مجازی، امکان استفاده از فرصت­های مختلف در فضای اینترنت را اعم از جست­وجو، خواندن و به اشتراک­گذاری اخبار، آپلود عکس و فیلم، نوشتن یادداشت­ها و عضویت در گروه­های مختلف، تحرک سیاسی فراهم کرده و این امر باعث اقبال کاربران اینترنتی به شبکه­های اجتماعی شده است. فضای مجازی بسته به ساخت­های اجتماعی شکل می­یابد و رشد فناوری، همگرایی رسانه­ای و مسائل مربوط به آن، در شرایط اجتماعی گوناگون برون­دادهای متفاوتی داشته است.

شبکه­های اجتماعی[1] از گروه هایی عموماً فردی یا سازمانی تشکیل شده که از طریق یک یا چند نوع از وابستگی­ها به هم متصل­اند و در بستر یک جامعه اطلاعاتی پیچیده، کارکرد مؤثر شبکه همگرا را تصویر می­کنند و موفقیت و محبوبیت روزافزون آنها به دلیل داشتن رنگ و بوی اجتماعی است.

شاید آنگاه که یک پژوهشگر آفریقایی در کنفرانس باشگاه رم تحت عنوان: «جهان در آستانه قرن بیست­ویکم» گفتار خود درباره «عصر نوین فرهنگ و ارتباطات» را با این جملات به پایان برد، کسی سخنان او را چندان جدی نگرفت؛ او معتقد بود که «دوران کنونی تمام می­شود و عصر تازه­ای آغاز می‌گردد. تاکنون در هیچ زمانی بشر برای بقا تا این حد به قدرت انطباق و تخیل نیاز نداشته است. عصر جدید فرهنگ و ارتباطات، در مرحله نخست، عصری است که انسان باید در آن شجاعت خود را متحول کند.» (آلوین، لی، 1378: 55)

 اما سرعت تغییرات ارتباطی و فرهنگی در پایان قرن گذشته و سال­های آغازین سده جدید، اهمیت سه مفهوم کلیدی قدرت تخیل، قدرت انطباق و شجاعت تحول را برای تداوم حیات دولت­ها، فرهنگ­های ملی و - در سطحی انتزاعی­تر- حتی تمدن­ها به­خوبی نشان داده است. شبکه­­های اجتماعی مجازی دو نقش اساسی را در تغییر سیاسی جامعه­های­ امروزی برعهده دارند. ازیک سو فرهنگ توده را نشر می­دهند و از سوی دیگر منبع تغذیه نخبگان جامعه با هدف نوآوری و ابداع هستند، به عبارت دیگر شبکه­­های اجتماعی مجازی حلقه اتصال محیط بزرگ یا جامعه کل با محیط کوچک است. هر یک از عوامل اصلی نوزایی و خلاقیت، عامل تحرک و پیش­برندة توسعه سیاسی است. بحث جهانی شدن و مقوله رسانه­ها چنان با یکدیگر پیوند خورده­اند که تصور تجربه کردن جهانی­شدن بدون رسانه­ها و به­ویژه شبکـه­­های اجتماعی مجازی، محال به­نظر می­رسد. «ادوارد سعید» نویسنده فلسطینی­الاصل ساکن آمریکا که دارای دیدگاه­های انتقادی در مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است، می­نویسد: «لیبرال­ها معتقدند گسترش شبکه­­های اجتماعی  مجازی نه تنها کنترل بر زندگی انسان­ها را بیشتر نخواهد کرد، بلکه زمینه قدرت­یابی افراد در برابر سازمان­ها و دولت را افزایش می­دهد. فرایند جهانی شدن، نوعی آگاهی نسبت به ارزش­های مشترک بشری را پدید آورده است. در صورتی که دولت­ها بتوانند مفاهیم جدید امنیتی را برای خود باز تعریف کنند دیگر مجبور نیستند لشکرهای عظیم نظامی خود را تقویت کنند.» در تعریف قدرت نرم باید گفت که این قدرت توانایی شکل­دهی به ترجیحات دیگران را داراست. به­عبارت دیگر جنس قدرت نرم از نوع اقناع و جنس قدرت سخت از مقوله «وادار و اجبار» کردن است. قدرت نرم تبلیغات سیاسی نیست بلکه مباحث عقلانی و ارزش­های عمومی را شامل می­شود. هدف قدرت نرم تاثیرگذاری بر افکار عمومی خارج و سپس داخل کشور است. وسایل ارتباط جمعی در جهان امروز جهان­های ذهنی و غیرواقعی را به دنیا مخابره می­کنند. آنها دیگر به انتقال واقعیـت فکر نمی­کـنند، بلکه واقعـیت­هـا را می­سازند. هدف رسانه­ها از قدرت نرم در ابتدا مدیریت افکار عمومی نیست، بلکه رسانه­ای در این عرصه موفق است که بتواند با افکار عمومی حرکت کند و خود را سازگار با آن نشان دهد. حکومت‌ها و حاکمانی که توانایی آینده‌نگری، ارائه هویت فرهنگی مناسب در عرصه جهانی و شجاعت ترک پاسخ­های کهنه به پرسش­های نو را نداشته باشند، ملت­شان را به آستانه انقلاب و خیزش­های اجتماعی سوق می­دهند.

جهان امروز در معرض دگرگونی، تغییر و تحولات فزاینده­ای قرار دارد، به خصوص حرکت به سمت و سوی "دهکده واحد جهانی" و در هم ریختن نظام­ها و سازمان­های ملی موجود. در عین حال بروز و ظهور چالش­ها و بحران­های جدید در عرصه­های سیاست، فرهنگ، اقتصاد، امنیت و... در جهان ایجاب می­کند که این تحولات و جریان­ها به دقت مورد مطالعه و مطمع نظر قرار گیرد و مهم­تر اینکه فاکتورها، عوامل و اسباب مؤثر در خیزش، تسریع و یا سمت و سو دادن این حوادث و تغییرات نیز باید ارزیابی و مورد شناخت قرار گیرد. رسانه­های ارتباط جمعی و به­ویژه شبکه­های اجتماعی مجازی، در عصر حاضر نقش عمده و مهمی را در عرصه تغییر و تحولات اجتماعی بر عهده دارند و این وسایل منشأ بسیاری از تحولات معاصر، راهنما و کنترل­کننده جریان­ها و تحولات در جهان محسوب می­شوند.

در جهان معاصر که موسوم به «عصر اطلاعات و ارتباطات» است و رسانه‌ها همه چیز را در تسخیر خود در آورده­اند؛ کارکرد و اهمیت رسانه­ها بر کسی پوشیده نیست. یکی از کارکردهای ویژه رسانه­ها، و خصوصا شبکه­های اجتماعی مجازی، اطلاع­رسانی و پوشش خبری است. این مجموعه­ها با ایجاد پوشش خبری کامل در زمینه­های مختلف اعم از اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و...، سعی در جهت دهی به افکار عمومی به­سمت اهداف خود را دارند. از این رو، شناخت نحوه اطلاع­رسانی شبکه­های اجتماعی مجازی در رابطه با حوادث و تحولات جهانی، امری لازم و ضروری پنداشته می­شود.

به دلیل گستردگی حوزه تسلط شبکه­های اجتماعی مجازی در جوامع امروزی و نیز برخورداری این پدیده از ویژگی سیال بودن و حرکت پویامدارانه، لازم است که همگام با رشد و تکامل تکنولوژیکی و محتوایی شبکه­های اجتماعی مجازی، در ابعاد مختلف، کارکرد آنها، به­ویژه نقش آنها در تحولات اجتماعی، در عصر جهانی شدن مطالعات بیشتری صورت بگیرد.

 

تعاریف و مفاهیم

جهانی شدن: مفهوم «جهانی شدن» در فرهنگ علوم اجتماعی «نلسون»[2] چنین تعریف شده است: «روند جهانی­شدن عبارت­از روند گسترده بین­المللی شدن ارتباطات وسازمان­های اقتصادی و تجاری است و در حوزه اقتصاد آنرا می­توان در موافقت­نامه­های تجاری بین­المللی و افزایش گسترده میزان تجارت بین­المللی و رشد وابستگی متقابل بررسی کرد» و «آنتونی گیدنز»[3] جهانی شدن را پدیده­ای اقتصادی می­داند که بر اساس آن ارتباطاتی در سطح جهان به وجود می آید و یا می توان گفت که اقتصادی جهانی متولد شده است و یا در حال به دنیا آمدن است که در آن اقتصادهای ملی مجزا و همچنین راهبردهای مدیریت اقتصادی داخلی روز به روز اعتبار خود را بیشتر از دست می­دهند. (سجادی، 1382:68)

از نظر «رابرت کوکس»[4]، ویژگی­های روند جهانی­شدن عبارتست از: بین­المللی شدن تولید، تقسیم کار جدید بین­المللی، حرکت مهاجرت از جنوب به شمال و محیط رقابتی جدید که در جریان جهانی شدن پیدا می­شود. (نادران، 178:1382)  

به­اعتقاد «بیکر»، «ایپستین» و «پولین »[5]، جهانی شدن شامل رشد سریع یا سطح بالایی­از همکاری­های اقتصادی بین دولت­ها و کشورها و اقتصادهای ملی است. (همان)

«بارتسلون[6]» جهانی شدن را انتقال[7]، دگرگونی[8] و استعلا[9] تعریف می­کند. (قره باغیان، 1376: 412)

منظور از ”پدیده جهانی شدن“، شکل­گیری شبکه گسترده جهانی برای مبادله اطلاعات­است. ­«رجائی» پیش­بینی مارشال­هربرت مک­لوهان[10](80-1911) نظریه­پرداز کانادایی را نقل می­کند که چگونه پیشرفت ارتباطات، دهکده­ای جهانی متشکل از بشر پراکنده را در پنج قاره ایجاد خواهد کرد. از نظر برخی اندیشمندان، با شبکه­های جهانی که چهار گوشه عالم را به هم مرتبط ساخت، این پیش­بینی تحقق یافت. این فرایند را جهانی شدن نامیده­اند. عصر اطلاعات و ارتباطات، ابزارهای دست­یابی به این ارتباط را به چنگ آورده است، و مهم­تر از آن، از اهمیت مرزها فرو کاسته است. بر اثر انقلاب اطلاعاتی، جهان به راستی به یک گوی، یعنی به همان دهکده جهانی تبدیل شده است. با توجه به نگرش‌های مختلف در این­ وجه به چند دیدگاه اشاره می­شود: «هلتن» جهانی شدن را یک تغییر مستقل می­پندارد که بر متغیر وابسته­ای چون ملت-دولت تأثیرگذار است. به­عبارتی تحولات موجود در چارچوب دولت­های ملی تابعی از کیفیت فرایند جهانی شدن است. به نظر «مک گرو»، جهانی شدن یعنی افزایش شعار پیوندها و ارتباطات متقابل که فراتر از دولت­ها دامن می­گستراند و نظام جدید جهانی را می­سازد و یا جهانی شدن به فرایندی اطلاق می­شود که از طریق آن حوادث، تصمیمات و فعالیت­های یک بخش از جهان می­تواند نتایج مهمی برای افراد و جوامع در بخش­های بسیار در کره زمین دربرداشته باشد و یا جهانی شدن، نوعی دگرگونی است از جغرافیای اجتماعی که با رشد فضاهای فراسرزمینی مشخص می­شود. به­عبارت دیگر جهانی­شدن، دینامیک چندجانبه­ای می­باشد همراه با محرک­های عمده­ای که از دانش واقع­گرایانه، تولید سرمایه، نوآوری­های فناوری­های مختلف و اقدامات ساماندهی حاصل می­شود. «دانیش» درخصوص فرایند جهانی­شدن معتقداست که هم­اکنون در یک دوران گذار زندگی می­کنیم که سیاست و اقتصاد، قرن آینده را به­گونه­ای صورت­بندی خواهد کرد که در آن تولیدات و فناوری­های ملی، شرکت­های ملی و صنایع ملی وجود نخواهد داشت. «مک ایوان» جهانی­شدن را گسترش بین‌المللی مناسبات تولیدی و مبادله سرمایه می‌داند. به سخن دیگر جهانی شدن، فرایند چند بعدی است که طی آن کشورها، شهرها و مردم از طریق جریانات رو به گسترش، جمعیت، کالا، سرمایه، خدمات و ایده­ها به هم دیگر نزدیک­تر شده­اند. پس «جهانی­شدن»، بهترین سیاست نیست، بلکه یک واقعیت غیرقابل اجتناب و جلوگیری است. «آنتونی گیدنز» معتقد است که جهانی شدن در واقع فراگیر شدن خصوصیات ذاتی مدرنیته و تجدد است که با گسترش وسایل ارتباطی و ناتوانی مرزها و حاکمیت­های ملی، در کنترل رسانه­های بین‌المللی در تمامی نقاط جهان منتشر می­شود، به­گونه­ای که اندک اندک کل مردم جهان دارای فرهنگ مشترک (ناشی­از مدرنیته) می­گردند و همین دیدگاه را در کتاب”جهانی شدن زندگی ما را دوباره شکل می­دهد”، اینگونه مطرح می‌کند: «ما در دوران مهم انتقال تاریخی زندگی می­کنیم، به این معنی که جهانی شدن، تمامی جوامع روی سیاره زمین را نظمی مجدد می­بخشد و اگرچه برخی مواقع نتایج این امر قابل پیش­بینی نیست، اما به طور کلی در جهتی مثبت رو به پیشرفت است. به این ترتیب جهانی شدن از دیدگاه گیدنز، گرچه همواره رو به پیشرفت است، ولی در مسیر خود با موانعی نیز رو­به­رو خواهد بود که تقابل میان سنت و تجدد به­شمار می­رود.

گیدنز در کتاب جامعه­شناسی، جهانی­شدن را اینگونه تعریف کرده است: "گسترش روابط اجتماعی و اقتصادی در سراسر جهان در دوران کنونی، جنبه‌های متعددی از زندگی مردم از سازمان‌ها و شبکه‌های اجتماعی تأثیر می‌پذیرد که هزاران مایل دورتر از جوامعی که در آن زندگی می‌کنند، قرار دارند. یکی از جنبه‌های اصلـی مطـالـعه جهانی­شدن، ظهور یک نظام جهانی است؛ یعنی از برخی جهات ما می‌باید جهان را به صورت یک نظم اجتماعی واحد در نظر بگیریم."

جهانی شدن، مفهومی از یک سو قدیمی و از سوی دیگر کاملاً جدید است. اگر جهانی شدن را مفهومی آرمانی، انتزاعی، به معنای عدالت جهانی و گسترش حقوق بشر بدانیم، این مفهوم توسط پیامبران و ادیان مختلف بازگو شده است و از طرفی پیگیری خط سیر دیدگاه جهانی شدن در میان نظریه‌پردازان و جامعه‌شناسان از جمله ماکس وبر، دورکیم، مارکس و والرشتاین قابل ریشه‌یابی است. عقلانیت صوری و خرد ابزاری که ناشی از افسون‌زدایی است و دیدگاه وبر به هرحال حکایت از یک روند دارد. وی براساس یک اعتقاد بدبینانه به قانون کلی رسیده است که در آن، یک روند را می‌توان دید. ”دورکیم“ بحث تقسیم کار، تراکم مادی و اخلاقی و تبدیل همبستگی‌های مکانیکی به ارگانیکی را مطرح می‌سازد که همگی ناظر بر نوعی جهان جدید است و تقسیم کار بین‌المللی، نوعی جهانی شدن را طرح می‌کند. اما اگر جهانی شدن را در معنای عینی آن، با توجه به تعاریفی که ارائه شده ایجاد تحولات عمیق در عرصه‌های گوناگون بدانیم، مفهومی جدید است که از زمان فروپاشی کمونیسم و نظام دو قطبی و بالاخره پایان جنگ سرد عینیت یافته است. فضای جنگ سرد مانع عمده‌ای برای جهانی شدن به شمار می‌رفت، زیرا هم از نظر فضای فیزیکی، ایدئولوژیکی و نیز شرایط روانی و هم به لحاظ بلوک بندی‌های شرق و غرب موانع زیادی برای اطلاق حوزه‌های وسیع‌تری از مفاهیم وجود داشت، به‌گونه‌ای که بسیاری از الگوهای رفتاری از شمول جهانی شدن مستثنی می‌گردید. به این ترتیب تشدید روند جهانی شدن که با پایان جنگ سرد همراه بود، از یک سو باعث فروپاشی نظام دو قطبی و از طرف دیگر با مورد سؤال قراردادن پایه‌ها و اصول روشنگری موجب به هم ریختن سه مفهوم بنیاد، وحدت و هدف غایی شده و همین امر چندگانگی، تنوع و کثرت را به­همراه داشته است. تحت این شرایط، مردم­سالاری کثرت گرایانه که عمدتاً با تفاوت‌ها و تعارض‌ها سروکار دارد، در مقابل مردم­سالاری اجتماعی که حالت سلطه‌گرایانه داشته و با حذف تفاوت‌های اصلی امکان‌پذیر است، قرار می‌گیرد.

 

ویژگی بارز جهانی شدن

ویژگی این پدیده و این دوره تاریخی جدید را می‌توان وحدت در کثرت و کثرت در وحدت، یا به تعبیری "یک تمدن تمدن‌های بسیار" دانست. جهان گستری یا همان جهانی­شدن، مرحله تازه‌ای را که بر ‌شیوه تولید اطلاعات مبتنی است، در تمدن بشر آغاز کرده است. این شیوه برخلاف شیوه تولید صنعتی که یک جهان صنعتی مبتنی بر تجدد را ایجاد می­کرد، ظاهراً به­سمت جهان تناقض نمای "یک تمدن تمدن‌های بسیار" میل می‌کند. جهانی که در آن در خصوص مفروضات بسیاری اشتراک­نظر هست، اما هر یک از مفروضات جلوه‌های گوناگونی پیدا می­کنند. پدیده جهانی شدن به پیدایش مرحله تازه‌ای در تمدن انسان، یعنی تمدن جهانی حاوی تمد‌های بسیار منجر شده است. دهکده جهانی و گسترش رسانه‌های نوین و واقعیت جهانی­شدن به معنای این است که پیشرفتی که انقلاب علمی و صنعتی به­ویژه در گستره ارتباطات بدان دست یافته، مجال را برای پیدایش نیروها و نهادها و شبکه‌هایی که ماهیت و ابعادی جهانی دارند، هر لحظه بیشتر و بیشتر باز می‌کند و در نتیجه موجب طرح مشکلات بسیاری در گستره جهانی می‌گردد که حل آنها ممکن نیست، مگر با سیاست‌های جهانی و فراگیر، به عبارت دیگر مشکلات جهانی، سیاست‌ها و راهبردها و طرح‌های جهانی را ‌طلب می­کند و این خود به معنای پدیدار شدن فرصت‌ها و مساعد شدن زمینه‌ها برای تحقق و پیاده­سازی پروسه جهانی­شدن می‌باشد. نیروها و ظرفیت‌هایی که از محدوده خاص خود رها شده و ابعاد و اندازه­های جهانی به خود گرفته­اند، هم اینک تصمیماتی در حجم و مقیاس­‌های جهانی می‌طلبند.

 

 اطلاع­رسانی

 یکی از کارکردهای اساسی رسانه­ها، از جمله شبکه­های اجتماعی، اطلاع رسانی از تحولات و وقایعی است که در محیط اجتمـاعی واقع می­شوند. پیشرفت بهت­انگیز ‏وسایل ارتباط جمعـی در قـرن حاضـر، جهان را به دهکده کوچکی تبدیل­کرده که انسان­ها امکان اطـلاع­یـابی از همه وقـایع و حـوادث جهـان را به­طـور سـریع و جـامع دارند. در عصر ارتباطات هیچ حادثه­ای هر چند در دورترین نقاط، منحصر به یک منطقه جغرافیایی خاص نیست و از این رو سـه ویـژگـی: فـرازمـانی، فـرامـکانی و سـرعت فـوق­العـاده ازخصیصه­های وسایل ارتباط­جمعی است. امروزه تمامی ابعاد زندگی فردی واجتماعی انسان‏ها در رسانه‏ها رسوخ کرده و از خصوصی­ترین رفتار انسان‏ها تا بزرگترین تغییـرات نهـادهای اجتمـاعی و ساختـارهای فرهنگـی و سیاسـی از طریق رسانه‏ها ارائه می‏گردد.

اطلاع‌رسانی، علم مناسب­سازی (گردآوری، ذخیره و پردازش اطلاعات) و دسترس پذیر ساختن اطلاعات (بازیابی و انتقال اطلاعات) است. (قبادی، JIS. mht) دانش اطلاع‌رسانی، رشته‌ای علمی است که به مطالعه کیفیت و کاربرد اطلاعات، نیروهای حاکم بر جریان اطلاعات و ابزارهای آماده‌سازی اطلاعات برای دسترسی و استفاده مطلوب از آن می‌پردازد. کار دانش اطلاع‌رسانی پرداختن به آن بخش است که به تولید، گردآوری، سازماندهی، ذخیره، بازیابی، ترجمه، انتقال، تبدیل، و کاربرد اطلاعات مربوط می‌شود. (ویکری 1380، 21)

مک کوئیل کارکرد اطلاع رسانی رسانه‌ها را در جامعه چنین بیان می­کند:

- تأمین اطلاعات درباره رویدادها و شرایط موجود در جامعه و جهان؛

- اشاره به روابط قدرت؛

- تسهیل نو‌آوری، سازگاری و پیشرفت.

 

شبکه­های اجتماعی

در دنیای ارتباطات علمی، شبکه­های اجتماعی را می‌توان از بسترهای مؤثر در تولید علم، اشتراک عقاید و رشد فردی و اجتماعی دانست. هدف شبکه اجتماعی این است که با فراهم آوردن امکان ارتباط بین سرمایه‌های فردی و تشکیل سرمایه اجتماعی، به رشد و ارتقای سطح علم کمک کند.

هدف کلی هر شبکه اجتماعی، ایجاد سرمایه اجتماعی و تسهیل ارتباط بین متخصصان، هنرمندان و صاحبان حرفه­های متعدد است. تبدیل سرمایه فردی به سرمایه اجتماعی، از مسائل مهم و مورد توجه تمامی حوزه‌های علمی است. از این طریق، دانش فردی به دانش جمعی تبدیل و در واقع از دانایی جمعی برای حل مسائل و مشکلات دنیای علم بهره‌برداری می‌شود.

 

شبکه­های اجتماعی مجازی

 انقلاب ارتباطات، نوع جدیدی از ارتباطات مجازی را که خالی از روح حاکم بر روابط واقعی اجتماعی است به وجود آورده است. از طریق ماهواره، اینترنت و... جهان جدیدی به موازات جهان واقعی به وجود می­آید. رسانه­های الکترونیکی مخاطبان وسیع و متکثری دارند که مجموعه­هایی از حیث محتوای نمادین را به این مخاطبان عرضه می­کنند. در چنین شرایطی فضای مجازی شکل می­گیرد و فرهنگ­ها همه از طریق واسطـه­های الکتـرونیکی منتقـل می­شوند و مفاهیـم زمان و مکـان معانی تازه­ای پیدا می­کنند. فواصل زمانی و مکانی عملاً از میان برداشته می­شوند و انتقال اطلاعات، داده­ها و سرمایه­ها و امکان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف به­وجود می­آید.

جهان طی چند سال گذشته قدم به دنیای جدیدی تحت عنوان «وب 1» و در ادامه «وب 2» گذاشته که ظرف مدت زمان اندکی، «وب 2» به سبب امکان ارتباط تعاملی دوسویه مورد استقبال کاربران فضای سایبری قرار گرفته است. اکنون نتایج پژوهش­ها بیانگر افزایش فعالان مجازی نسبت به شبکه­های اجتماعی است که در عصر کنونی به محبوب­ترین نوع وب­سایت­ها بدل شده و کاربران، بخش قابل­توجهی از وقت خود را به این شبکه­ها اختصاص داده­اند. در ابتدا «وب1»، دنیای اطلاعات را در فواصل زمانی سال­های1990تا 2000 متحول ساخت و با ایجاد دسترسی همگانی به اطلاعات مختلف بدون هیچ­گونه محدودیتی، در دنیای فیزیکی انقلابی شگرف در زمینه دسترسی به اطلاعات و پیشرفت علم ایجاد کرد و پس از آن «وب2» و وب­سایت­های دوسویه و شبکه­های اجتماعی مجازی از سال 2000 تاکنون دنیای ارتباطات را چنان دگرگون ساخته­اند که کاربران این بار ضمن دریافت پیام، خود شخصا اقدام به خوراک دهی سایت­ها و وبلاگ­ها می­پردازند. گسترش وبلاگ­ها از سال 1999 میلادی و در ایران از سال 1380 با راه­اندازی چندین سرویس رایگان و یا ارزان­قیمت در رابطه با وبلاگ و وبلاگ­نویسی آغاز شده و به­عنوان رسانه­ای محاوره­ای عمومیت یافته به­صورتی­که اکثر وبلاگ­نویسـان از وبلاگ برای بحث در ارتباط با موضـوعات مورد علاقه استفاده و با به­کارگیری لینک­های متعدد را امکان دنبال کردن مباحث مورد علاقه خود را در اختیار خوانندگان قرار داده و آنها را ضمن شرکت در مباحث موردنظر و آگاهی از سایر دیدگاه­های موجود، ترغیب به بیان عقاید و نقطه­نظرات خود می­کنند. وبلاگ­ها بعضاً دارای یک مؤلف و برخی هم به­صورت گروهی اداره می­شوند و عملکرد برخی از آنها نظیر پرتال بوده و خوانندگان را به سایر وب­سایت­ها و وبلاگ­ها هدایت می کنند، در حالی که برخی دیگر در عرصه­های مختلف و در ارتباط با مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و... اقدام به نشر اطلاعات کرده و مخاطبان را با رویکردی کاملاً آزاد قادر به مطالعه مطالب و درصورت تمایل بیان و ارایه دیدگاه­ها و نقطه­نظرات در ارتباط با آن موضوع می کنند.

در مجموع، این ارتباطات دو طرفه[11] در «وب2» سبب ایجاد شبکه­های اجتماعی بزرگی همچون فیس­بوک[12] (سومین جامعه بزرگ دنیا)، آمازون[13] (بزرگترین کتاب فروشی دنیا)، ویکی­پدیا[14] (بزرگترین دایره­المعارف دنیا)، ابای[15] (بزرگترین سوپرمارکت دنیا) و بسیاری دیگر، در تمامی زمینه­های زندگی بشر شده و به­نوعی تمامی روابط اجتماعی جامعه بشری را تحت تاثیر خود قرار داده است.

به­اعتقاد صاحب نظران ارتباطات، شبکه­های اجتماعی باعث شکل­گیری مفاهیمی همچون صمیمیت و اعتماد در فضای سایبری شده است، مفاهیمی که در گذشته­ای نه چندان دور دستیابی و تحقق آن در حد یک رؤیا بود.

 

شبکه‏های اطلاعاتی و ارتباطی

جهان کنونی با شتاب در حال تحول است و اینترنت یکی از عوامل اصلی جهانی شدن به­شمار می­رود. نفوذ امواج جهانی شدن به درون مرزها که بسیاری از دولت­ها را غافلگیر و پایه­های حکومت­ها را لرزان کرده، از مجرای رسانه­های گروهی محقق شده است. گسترش فناوری­های نوین ارتباطاتی منجر به­چند وضعیت جدید شده است: اول آنکه به­لحاظ زمانی، جوامع و افراد (در سطوح تحلیل مختلف) به­رغم وجود مسافت بسیار در میانشان، در وضعیت همزمانی قرار می­گیرند. وضعیتی که منجر به همبودی افراد در سطح جهانی گردیده است. (همبودی زمانی-جهانی) دوم آنکه از لحاظ مکانی، با گسترش ارتباطات نرم­افزاری نوین، نقش مکان و فاصله­های مکانی کم­رنگ می­گردد. نمونه بارز آن عبور روان پدیده­ها از « مرز» کشورها می­باشد. در واقع تکنولوژی‌های نوین ارتباطاتی در جهان، ایده موسوم به دهکده جهانی را تحقق عینی بخشیده و مردم هم­اینک در جهانی زندگی می‌کنند که از هر لحاظ تحت نگاه تیزبین یکدیگر قرار دارند. چه بسا اصطلاح ”اکواریوم جهانی" و یا ”جهان شیشه‌ای“ زاییده همین تصور باشد.

 یکی از مهم­ترین وجوه تأثیر­گذار بر فرایند جهانی شدن، ظهور شبکه‏های اطلاعاتی و ارتباطی از جمله اینترنت است که فاصله­ها را از میان برداشته است و در زمانی کوتاه، حجم وسیعی از اطلاعات را منتقل می­کند و امکان ارتباط بین افراد در اقصی نقاط دنیا و دسترسی به اطلاعات روزآمد را فراهم می­نماید. فاکتور رسانه­های جمعی و نقش آن در تحولات اجتماعی و جوامع بشری، به‌خصوص در حال حاضر آن­قدر برجسته است که دانشمندان، ناگزیر قرن بیست­ویکم را "عصر انفجار اطلاعات"و "انقلاب تکنولوژی اطلاعاتی" نامیده‌اند.

باگسترش شبکه­های ارتباطی مفهوم قلمروی جغرافیایی و حاکمیت دولت­ها بر مرزهای فیزیکی خود رنگ ­باخته و در شبکه جهانی، اجتماعات مجازی تشکیل شده و افراد بدون ملاقات با یکدیگر تشکیل جامعه مجـازی[16] می‌دهـند همان­طور که در سال 1987 دانیل بل حذف جغرافیا را به­عنوان یک متغیر کنتـرل کننده پیـش­بینی نمود، سمبل ملیت امروز، اطلاعات مشتـرک است و نه خون و سرزمـین مشترک که آنرا Infon Nation می­نامیم. همان­طور که واکر می­گوید که در دنیایی که به­طور فزاینده به یکدیگر وابسته می­شود، دیگر مـرزهای سنتی جوامع سیاسی درنوردیده خواهد شد. (Walken , 1991 :82) امروزه حتی افکار عمومی از طریق تشکل­های مجازی و شبکه­ها شکل می­گیرد و جهت پیدا می­کند و این تشکل­ها از حقوق افراد خود دفاع می­کنند و از طریق همین شبکه­ها افراد تقاضای خود را به دولت­ها منتقل و آنها را تحت فشار قرار می­دهند. امروزه افراد و سازمان­ها از طریق وسایل ارتباطی مردم را نسبت به مسائل حیاتی خود آگاه می­سازند ­و به­نحوی افکار عمومی را شکل می­دهند. جنبش سبز­ها و فمینیست­ها امروزه بیشترین استفاده را از وسایل ارتباط جمعی برای تحت فشار قرار دادن دولت­ها دررعایت موازین زیست‌محیطی وحقــوق زنان به­کارمی­برند. سازمان­های دفاع از حقوق بشر، کودکان، زندانیان و افراد تحت ستم امروزه از رسانه­های ارتباطی به­نحوی استفاده می­­نمایند که شکل­گیری افکارعمومی، خارج از فیلترها، کانال­ها و چارچوب رسمی دولت­ها انجام می­گیرد و همان­طور که شاهدیم دولت­ها به شدت توسط رسانه­ها کنترل می­گردند به­نحوی که ادعا می­گردد رسانه­ها در جامعه مدنی صرفا واسطه میان دولت و مردم نیستند بلکه وظایف سایر نهادها را نیز بر عهده دارند و بحث از سیاسی شدن رسانه­ها مطرح می­باشد. (برادران، 1378: 406)

 

سرمایه اجتماعی

 سرمایه اجتماعی به­عنوان منبعی جهت «کنش جمعی» تلقی می‌گردد و این منبع علاوه بر آگاهی و توجه نسبت به امور عمومی اجتماعی-سیاسی (شناخت)، یعنی آگاهی­یی که موجب علاقه­مندی و دل‌نگرانی است، شامل هنجارهای اعتماد اعم از اعتماد عمومی یا تعمیم­یافته و اعتماد نهادی/ مدنی، هنجارها، و یا رفتارهای تعاملی متقابل که در درون شبکه‌های اجتماعی عمل می‌کنند و عناصر ساختاری شبکه‌ها و مشارکت­های رسمی و غیررسمی می‌باشد. نتایج سرمایه اجتماعی در داخل شبکه شامل مجموعه‌ای از کنش‌های جمعی در اشکال و اندازه‌های مختلف است.

«سرمایه اجتماعی مجموعه­ای از منابع موجود یا بالقوه­ای است که به مالکیت شبکه پایداری از روابـط کم یا بیش نهادیـنه شده افراد بستـگی دارد؛ افرادی که یکـدیگر را می­شناسند و خود را مدیون هم می­دانند یا به­عبارت دیگر، با تعلق به یک گروه، به عنوان مجموعه عاملانی که نه فقط صاحب حیطه­های مشترک هستند، بلکه با پیوندهای پایدار و سودمند به یکدیگر وابسته­اند. این حیطه­های مشترک با عینک مشاهده­گر بیرونی، دیگران یا خود عاملان رؤیت پذیرند.» (کاظمی­پور، 1383: 24)

مباحث و عناوین تازه‌ای که پیرامون «سرمایه اجتماعی» صورت گرفته، هنگامی محقق می‌شود که روابط میان افراد به شیوه‌ای دگرگون شود که کنش را تسهیل کند. اگر سرمایه فیزیکی کاملاً محسوس بوده و به­صورت مادی و قابل مشاهده تجسم می‌یابد و سرمایه انسانی در مهارت­ها و دانشی که فرد کسب کرده متجلی می‌شود. سرمایه اجتماعی ناملموس‌تر بوده و در روابط میان افراد تجسم می‌یابد و اگر سرمایه فیزیکی و انسانی روابط تولید را تسهیل می‌نماید، سرمایه اجتماعی نیز همانند آنها عمل می‌کند به­گونه‌ای که گروهی از اعضایش که قابلیت اعتماد و همکاری بیشتری را دارند، کارهایی بسیار بیشتر از گروهی که فاقد آن اعتمادپذیری هستند را انجام می‌دهند.

سرمایه اجتماعی در ایران، به­ترتیب اهمیت، ازعواملی به­این شرح‌ تأثیرمی‌پذیرد: تعهد دینی، تحصیلات، مشارکت رسمی یکی­از اعضای خانواده، سن، جنس و دین­باوری. (فیروزآبادی، 1384: 3)

 

ارتباط مؤثر

 این توانایی به فرد کمک می­کند تا بتواند کلامی و غیرکلامی و مناسب با فرهنگ، جامعه و موقعیت، خود را بیان کند بدین معنی که فرد بتواند نظرات، عقاید، خواسته­ها، نیازها و هیجانات خود را ابراز و به­هنگام نیاز بتواند از دیگران درخواست کمک و راهنمایی نماید. مهارت تقاضای کمک و راهنمایی از دیگران، در مواقع ضروری، از عوامل مهم یک رابطه سالم است.

 

مشارکت

"مشارکت به معنی کنشی هدفدار، ارادی و اختیاری به معنی آزادی درونی با ویژگی کنش متقابل میان کنشگر و زمینه اجتماعی و محیطی او و قبول آگاهانه انجام امری یا بخشی از امور در شکل معاضدت، معاونت، همیاری و همکاری از روی میل و رغبت و نیاز و با هدف بهبود زندگی اجتماعی، به­عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر فرایند امور و مسایل اجتماعی و توسعه ملی از سوی صاحب نظران مختلف طرح شده است." (کلمن، 1377: 42)

مشارکت را، دخالت افراد جامعه به­منظور افزایش سازگاری اجتماع و تقویت امنیت اجتماعی، که زمینه­ساز توسعه پایدار اجتماع می­شود، قلمداد می‌کنیم." (کاظمی­پور، 1383: 7)

در مشارکت عمومی به مردم فرصت داده می شود که در تعیین سرنوشت و ساختن آینده خود شریک و سهیم شوند. "برخی از فعالیت­هایی که دربرگیرنده موارد مختلف مشارکت اجتماعی است، عبارتنداز: معرفی و شناسایی مجرمین درکلیه موارد، رأی دادن، نام­نویسی، فعالیت برای جمع­آوری آرا و ثبت نام رأی دهندگان، مقاله نویسی و سخنرانی و عضویت درانجمن­ها و شوراها و...، جست­وجوی اطلاعات، بحث کردن و پذیرش مردمی جدید، شرکت در میتینگ­های سیاسی، کمک مالی به ستادهای انتخاباتی نامزدها، ارتباط داشتن با نمایندگان، شرکت در امور عامّ­المنفعه، مشارکت در پروژه­ها و طرح­های عمرانی، شرکت در تأسیس تشکل­های صنفی، مشارکت در برنامه­های حمایت از محیط زیست و نظایر آن." (کلمن، 1373: 37)

 

کنش ارتباطی

 ارتباط موجب کنش مشترک و تغییر محیط و بهبود وضعیت افراد و گروه‌های آن می‌شود. در عین حال، کاربرد ارتباطات را برای تحقق سایر کاربردها نیز تسهیل می‌کند و فراگردی آغاز می‌شود که در صورت وجود شرایط مطلوب، مارپیچی را از هویت، اجتماع، آگاهی و کنش مضاعف پدید می‌آورد و فرد یا گروه را یاری می‌دهد تا به اهدافش دست یابد." (چلبی، 1375: 21)

در نظر دورکیم، کنش اجتماعی «شامل چگونگی عمل، تفکر و احساس است که خارج از فرد می­باشند و دارای قوه اجبار و الزام هستند که به برکت آن خود را بر فرد تحمیل می­کنند». بنابراین می­توان گفت دورکیم برای عینی بودن کنش­ها، دو معیار دارد:

_ بیرونی بودنِ حالات عمل، فکر و احساس در رابطه با اشخاص؛

_ جبر و فشاری که اشخاص تحمل می­کنند.

درک معنا و عینیتی که دورکیم برای کنش قائل است، منوط به درک دو مفهوم وجدان جمعی و فردی است که او مطرح می­کند.

 

ارتباط شبکه­های اجتماعی مجازی با جهانی شدن

از نظر مفهومی،‌ جهانی‌­شدن‌ به‌ یکپارچگی‌ جهان‌ و تراکم‌ آگاهی‌ نسبت‌ به‌ جهان‌ به‌­عنوان‌ یک‌ کل‌، دلالت‌ دارد. این‌ فرایند با وجود برخی‌ گسست‌ها همواره‌ در طول‌ تاریخ‌ بشر وجود داشته‌ و امروز به‌ یک‌ موضوع‌ مهم‌ در کانون‌ توجه‌ سیاستمداران‌ و پژوهشگران‌ در زمینه‌های‌ گوناگون‌ و رایج‌ترین‌ مفاهیم‌ علوم‌ انسانی‌ تبدیل‌ شده‌ است‌. در میان‌ بسیاری‌ دیگر از جمله‌ نظریه‌پردازان‌ و دانشمندان،‌ پیشینه‌ تاریخی‌ جهانی‌شدن ‌به‌ مجموعه‌ پدیده‌های‌ گسیخته‌ و ازهم­ جدایی‌ باز می‌گردد که‌ در نیمه‌ دوم‌ قرن‌ بیستم‌ روی‌ داد و با قرار گرفتن‌ در کنار هم‌ نظر جهانیان‌ را به‌ نوعی‌ تمایل‌ به‌ همبستگی‌ در آینده‌ معطوف‌ داشت‌. تأسیس‌ سازمان‌ ملل‌ در سال‌ 1945، انتشار کتاب‌ دهکده‌ جهانی‌ مارشال‌ مک‌لوهان‌ در سال‌ 1965، انتشار کتاب‌ موج‌ سوم‌ نوشته‌ الوین‌ تافلر در سال‌ 1978، فروپاشی‌ ابرقدرت‌ شرق‌ و پایان‌ یافتن‌ نظام‌ دوقطبی‌ در سال‌ 1989، اتحاد پولی‌ یازده‌ کشور اروپایی‌ در سال‌ 1998 و بسیاری‌ از رخدادهای‌ دیگر به­ویژه‌ طی‌ دهه‌ هفتاد به‌ بعد که‌ خوش‌بینی‌ تازه‌ای‌ را به‌ ارمغان‌ آورد و واژه‌هایی‌ از قبیل‌ صلح و امنیت‌، زمینه‌ساز وابستگی‌ متقابل‌ بسیاری‌ از کشورها شد و به‌ شکل‌ فزاینده‌ای‌ با مفهوم‌ دموکراسی‌ همراه‌ شد و در قالب‌بندی‌ تئوریک‌ جهانی‌ شدن‌ اثر گذاشت‌.

برخی محافظه­کاران مانند هانیتنگتون بر این اصرار می­ورزند که سیاست، طبق معمول ادامه می­یابد. اما اینک تمدن­ها به عنوان واحدهای سیاسی جانشین ملت– دولت­ها شده­اند و مبارزه بر سر قدرت و برخورد میان دولت­ها جای خود را به برخورد میان تمدن­ها می­دهد. مارتین البرول[17] جهانی شدن را به فرایندهایی ­که بر اساس آن تمام مردم جهان در یک جامعه واحد و فراگیر جهانی به­هم می­پیوندند، تعریف می­کند. (صداقت، 1379: 11)

جان­دسکات، جهانی شدن را فرایندی می­داند که در حال ساختن فضای[18] جدید اجتماعی است.    (Chaucil , 2000: 427)

دیویدهلد جهانی­شدن­راحرکت­به­سمت­نوعی دموکراسی­جهان­شهری[19]تعریف می­کند که درعین حال کثرت فرهنگی­واقتصادی را نیز درخود خواهد داشت. (Held, 1999: 12) آمانوئل کاستل با اشاره به عصر اطلاعات[20] جهان­گرایی را ظهور نوعی جامعه شبکه­ای می­داند که در ادامه حرکت سرمایه­داری اقتصاد، جامعه و فــرهنگ را دربر می­گیرد.(Castelle  ,1998:38) 

به­عقیده آنتونی مک­گرو، جهانی شدن یعنی افزایش شمار پیوندها و ارتباطات متقابلی که فراتر از دولت­ها و در نتیجه فراتر از جوامع دامن می‌گستراند و نظام جدید جهانی را می­سازد. جهانی شدن به فرایندی اطلاق می‌شود که از طریق آن حوادث، تصمیمات و فعالیت­های یک بخش از جهان می‌تواند نتایج مهمی برای افراد و جوامع در بخش­های بسیار دور کره زمین داشته باشد. (ویلیامز، 1379: 137)

امروزه یکی از مفاهیم و واژه­های پرکاربرد در عرصه­های «فرهنگی»، «رسانه­ای»، «مدیریتی» و «دانشگاهی» و نهایتاً «روشنفکری» کشور، «جامعه اطلاعاتی» است که برخی عبارات به­شرح زیر است: «حرف اول را در جهان امروز اطلاعات می­زند و هر که اطلاعاتش بیش، توفیقش بیشتر. ما وارد دوران انفجار اطلاعات شده­ایم و دیگر نمی­توان جلوی نفوذ و گسترش اطلاعات را سد کرد و یا به کنترل درآورد. با جهانی شدن، همه مرزها درنوردیده شده و فاصله زمانی و مکانی از میان رفته است.»

جامعه اطلاعاتی نیز مانند بسیاری دیگر از مفاهیم علوم اجتماعی تعاریف متعددی به خود دیده است. «وبستر» (۱۳۸۳) در یک تقسیم­بندی کلی پنج­گونه از این تعاریف را ارایه می­دهد: ۱ـ تکنولوژیک ۲ـ اقتصادی ۳ـ شغلی ۴ ـ مکانی ۵ـ فرهنگی. از مهم­ترین گونه­های برشمرده «وبستر»، تعریف تکنولوژی-محور است که مجموعاً به تغییر و تحولاتی در حوزه فناوری اشاره می­کند که در نهایت «اطلاعات» را به کانونی­ترین متغیر اجتماعی تبدیل می­نماید. یعنی پس­از اینکه در جامعه­ای مجموعه این نوآوری­های تکنولوژیک استقرار یافت، می­توان از «جامعه اطلاعاتی» سخن گفت. محصول نهایی تحولات تکنیکی فوق به­طور عمده به پدیده چندرسانه­ای­ها[21] از یک طرف و متحد شدن ارتباطات مخابراتی، تکنولوژی­های رایانه­ای، شبکه­های ماهواره­ای و وسایل ارتباط جمعی در پدیده «اینترنت» از طرف دیگر منتهـی می­شود. اینتـرنت شامل تمامی ویژگی­هایی است که برای تکنولوژی­های نوین ارتباطی برشمرده­اند: تعاملی بودن[22]، تمرکززدایی[23]، انعطاف­پذیری[24] و ناهمزمانی[25]. (مهرداد، ۱۳۸۰: ۵) اینترنت روح شرایط اشباع رسانه­ای و کلکسیون تکنولوژی­های نوین ارتباطی و شاخص پرشتاب سرعت در واپسین دهه قرن بیستم و سال­های فراروی هزاره سوم است؛ سال­هایی که در ادبیات خود، این بزرگترین دستاورد ارتباطی بشر را درصدر فهرست رسانه­های پست­مدرن به عنوان یک فضای نامحدود اطلاعات ثبت خواهد کرد. (شکرخواه،۱۳80: 8)

  با پیشرفت روزافزون و حیرت‌آور وسایل ارتباط جمعی در جهان و امکان دست‌یابی به تازه‌ترین خبرها و گزارش‌های نوشتاری، شنیداری و دیداری از دورترین مناطق جهان و استفاده بهینه از رسانه‌ها و ابررسانه‌ها، برخی از متفکران و صاحبنظران غربی وسایل ارتباطی نوین جهانی را به عنوان بسترساز تحقق شتابان و بی‌وقفه پروسه جهانی شدن دانسته‌اند.

جامعه مانند موجود زنده ای، دائما رو به دگرگونی، تحول، تکامل و انقلاب می­رود که به عقیده دانشمندان با برخورداری از این اوصاف، مسیر حرکت خود را به سمت و سوی تکامل و پویایی می­پیماید. دگرگونی و تحول از خصایص بارز و انکارناپذیر جامعه است و در این میان عناصر و عواملی وجود دارند که مرتب شرایط و زمینه این دگرگونی­ها را به­طور مساعد  فراهم می­سازند.

درعرصه­های سیاسی، وسایل ارتباط­جمعی نقش غیرقابل انکار و مؤثری را داراست. از بسیج­عمومی و جهت­دهی افکارجمعی تا کمک به­شیوه­های حکومت­داری، نظارت بر عملکرد و کارکردهای آرمان­های دولتی، تقویت نهادهای مدنی، ترغیب شهروندان به مشارکت گسترده­ملی، تحریک احساسات‌ملی وسیاسی جامعه، برملا ساختن زدوبندهای پشت پرده در جریانات سیاسی، انتقال پیام و مطالبات مردم به دولت و منعکس ساختن فعالیت­ها، برنامه­ها وعملکردهای دولت در جامعه و....

وسایل ارتباط­جمعی در نهادینه ساختن پلورالیسم سیاسی، تبیین دیدگاه­های احزاب مختلف و ترویج دموکراسی و... جایگاه ممتازی دارد، به­خصوص در دوران گذار، کمک شایانی در پشت سر گذاشتن بحران می‌کند. چرا که «از مؤلفه­های اصلی دوران گذار، وجود رسانه­هایی همگانی با رویکرد جمع­گرا به ارزش­های مدرن سیاسی و اجتماعی می­باشد، زیرا که تنوع و تکثر رسانه­های همگانی، موجب ارائه راه­کارهای کثرت گرایانه فرهنگی ـ سیاسی بر دگردیسی بنیادهای سنتی جامعه، عمیقا تأثیرگذار بوده و موجب تسریع در روند جدید سیاسی و نهادینگی هنجارهای مدرن اجتماعی می­گردد. در واقع برجستگی و برازندگی نقش رسانه­ها در پیشرفت دموکراسی و تثبیت آن به­عنوان یک الگوی مدرن سیاسی دارای نیرویی دگرگون­ساز در روابط و هنجارهای متعین در سیاست و اجتماع است.»

مرادعلی صدوقی، در کتاب تکنولوژی اطلاعاتی و حاکمیت ملی، در مورد نقش و تأثیر وسایل ارتباط­جمعی نوشته است: «برخی معتقدند که این ابزار موجب جابه­جایی قدرت از دولت ملی به بازیگران غیردولتی، فرا یا فروملی، شکستن انحصار کنترل و مدیریت دولت­ها برحجم عظیم اطلاعات، خدشه در سلسله­مراتب­های قدیمی، پخش و اشاعه قدرت میان گروه­ها و افراد، غیرملی شدن و غیرسرزمینی شدن اقتصاد و سیاست، و... و در نهایت فرا رسیدن پایان عمر دولت-ملت هستند.» (صدوقی، 1380: 48)

 

نتیجه­گیری

هدف‌ از جهانی‌ شدن‌، نیل به عصر جهانی‌ است‌ و مشخصه‌ عصر جهانی‌ از نظر بسیاری‌ از اندیشمندان‌ فروریختن‌ مرزبندی‌های‌ مصنوعی‌ و حضور جدی‌ مرزبندی‌های‌ طبیعی‌ است‌. به‌ گفته‌ آنان‌ مرزهای‌ مصنوعی‌ که‌ حاوی‌ خط‌کشی‌های‌ ملی و ‌نژادی‌ است‌ و پس‌ از عصر حاکمیت‌ دولت‌-ملت‌ها به­ وجود آمده‌ است،‌ فرو می‌ریزد و مرزهای‌ طبیعی‌ جای‌ آنها را می‌گیرد. مرزهای‌ طبیعی‌ که‌ تابع‌ سرزمین‌ نبوده و توسط‌ گروه‌های‌ همفکر و دارای‌ منافع‌ مشترک‌ به­ وجود می‌آید و درعین‌ پراکندگی‌ در سطح‌ جهان‌، جوامع‌ نوین‌ و متداخلی‌ را تشکیل‌ می‌دهد که‌ نمونه‌ زنده‌ آن‌ گروه‌های‌ طرفدار محیط‌زیست‌ است. در چنین‌ تغییراتی‌ حکومت‌ها قدرت‌ تصمیم‌گیری‌ خود را کاملا از دست‌ داده و قدرت‌ از حوزه‌ حکومت‌ به‌ حوزه‌ عمومی‌ و مردم‌ انتقال‌ می‌یابد و مردم،‌ صاحب‌ قدرت‌ می‌شوند. به ­هر صورت، تأثیرگذاری و نقش وسایل ارتباط جمعی در مسایل و قضایای سیاسی از مسلمات جهان امروز است و بخش بزرگی از رهبری سیاسی، اطلاع­رسانی در مورد مسائل داخلی و جهانی، معرفی سیاستمداران، ایجاد دگرگونی در ساختارهای مستبدانه دولت­ها و... به­عهده گردانندگان این ابزارها است و محتویات سیاسی این وسایل، حجم بزرگی از ذهنیت شهروندان در مورد مسائل سیاسی را به­وجود آورده و سازمان­دهی می‌کند.

در تاریخ معاصر، وسایل ارتباط­جمعی در بقا و یا فنای دولت‌ها و دولتمردان تأثیرگذاری خاصی داشته و به کرات دیده شده که در جوامع دموکراتیک، رسانه­ها نقش نیرو و اهرم قوی فشار را در سوق دادن جریانات سیاسی بر عهده می­گیرند. حتی دانشمندان علوم ارتباطات، هشدار داده­اند که در حال حاضر سیاست­های خارجی به وسیله این وسایل تعیین و جهت­دهی می‌گردند که برای حاکمیت­های ملی مفید و مطلوب نیست.

 



[1]- social networking

[2]. Nelson.

[3]. Anthony Glidenz.

[4]. Robert Cox.

[5]. Baker  Epstein and Pollin.

[6]. Bartsellon.

[7]. Transformation

[8]. chenge

[9]. Transcondence

[10] . M. HMluhan

[11] - Interactive

[12] -Facebook

[13] -Amazone

[14]-Wikipedia

[15]- Ebay

[16] - Virtual socioty

19- M. Alberol   

[18] -space

[19] - cosmopolition Democrocy

[20]- The information age

[21]- Multimedia

[22]-Interactivity

[23]- pecentralization

[24]- flexibility

[25] -Asynchvenous

1)      آلوین، لی، سو، 1378 «تغییر اجتماعی و توسعه»، ترجمه محمود مظاهری، ، تهرا: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی
2)      بدیعی، نعیم، 1377 «تحلیل محتوای مطالب 10 روزنامه تهران»، فصلنامه رسانه، سال نهم، شماره 1، بهار  
3)      برادران شرکا، حمیدرضا، 1378 «نقش دولت در جهان در حال تحول»، بانک جهانی، ، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، چاپ اول
4)      چلبی، مسعود، 1375 «جامعه شناسی نظم؛ تشریح و تحلیل نظری نظم اجتماعی»، تهران: نشر نی.
5)      سجادی، عبدالقیوم، 1382 "جهانی شدن و جهان اسلام، فرصت­ها و تهدیدها"، کنفرانس وحدت اسلامی، تهران: اردیبهشت.
6)      روشه‌گی، 1366 «تغییرات اجتماعی»، ترجمه منصور وثوقی، تهران: نشر نی.
7)      قره باغیان، مرتضی، 1376 "فرهنگ اقتصاد بازرگانی"، تهران: انتشارات رسا،.
8)      «سایت علم و رسانه» مرداد 1388.
9)      شکرخواه، یونس، 1380 «از آغاز تا روزگار اینترنت، دروازه­بانی در رسانه‌های خبری جهان»، فصلنامه پژوهش و سنجش، سال هفتم، شماره1832، 21 خرداد.
10)   فیروزآبادی، حسن، 1384 «پژوهش بررسی سرمایه اجتماعی در ایران و راههای ارتقای آن»،  تهران.
11)   قبادی.
12)   نادران، الیاس، 1382 "جهانی شدن، چه باید کرد؟" سخنرانی ارایه شده در شانزدهمین کنفرانس وحدت اسلامی، تهران: اردیبهشت.
13)   کاظمی­پور،عبدالمحمد، 1383 «سرمایه­اجتماعی در ایران؛تحلیل ثانویه پیمایش‌های 1382-1353)»، تهران: انتشارات طرح­های ملی وزارت فرهنگ­و ارشاد اسلامی.
14)   کلمن، جیمز، 1377 «بنیادهای نظریه اجتماعی»، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: انتشارات نشر نی، چاپ اول.       
15)   گیدنز، آنتونی، 1380 «جامعه شناسی»، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر مرکز.   
16)   مولایی، 1379، بازتاب شماره4.
17)   ویکری، برایان، ویکری، الینا، 1380 «علم اطلاع رسانی در نظر و عمل»، ترجمه عبدالحسین فرج پهلو، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد مؤسسه چاپ و انتشارات.    
18)   ویلیامز، مارک، 1379 «بازاندیشی در مفهوم حاکمیت: تأثیر جهانی شدن بر حاکمیت دولت»، ترجمه اسماعیل مردانی گیوی، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره 156-155 .
 
20)   Chaucil  , Nasli: (2000). Cathouction: Cylen Politica in international Relation. International Political deienee Revilu Vol 21 , No , 3.
21)   Castelle. Manael. (1998). The Network Jaliety. Londan. Bbackwell.
22)   De Benait. Alain. (1996). Candnanting glolalisation. Telan , No 108 , Sammen.
23)   Coopen , R. N. (1968). The Ecanamicl agl intendepen elemce. New Yank: Mc Gnaw lwll.
24)   5-Gilpin , R. (1995). Wal and change in Wanld paliticl. Camlnidge Univercity Pneel.
25)   Gidden. A. (1990). The Camrequencan agl Modenlty. Camlaidgo. pality Pledd.
26)   Held , Danicl. (1999). Glolal Tnanakarmation. Ztamland: Ztandand Univencity Pnead.
27)   Nanlenge - Hodge , Helena. (1996). Bneak Up the Monocaltune The Natian , July , 1996.
28)   Mc Gnew , J. (1992) A Glolal Jociety. Canlenidge , Pality Pnedd10-Rolaestkan , R. (1992). GlolaliSation: Jaual Theany and GLOGaL Cultuae. Landan: Jage.
29)   Walken , R , J. (1991). Cantendung Javeneignition Redekining Palitical Cammumity. Baulden. Lyaae Reinnen.
30)   Jchatte , Jan W. (1997)GLOGAL Capitalian and the dtate. international  , 1997. No.
31)   Mc Gnew , Anthancy (1997). The Tnamdonmation al Democnaey ? GLOGALIsation and Tanitanial Damaenauy. Camlenidge. Patity .
Pned