پارادایم جهانی شدن و سهم و نقش جمهوری اسلامی ایران در آن

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

مرکز ملی مطالعات جهانی شدن

چکیده

در این موضوع که دهه‌های اخیر تحولات و رخدادهای همگرایانه‌ای در سطح جهان به‌وقوع پیوسته و آینده‌ای بسیار متمایز و متفاوت از گذشته و امروز را، فراروی بشریت قرارداده، هیچ اختلاف‌نظری نیست وکلیة‌متفکرین واندیشمندان‌جهان‌باهرنگاه و گرایشی بر آن اتفاق‌نظر دارند و قرائن و شواهد موجود نیز به‌خوبی نشان می‌دهند که وضعیت جدیدی در راه‌است ونوعی تغییرودگرگونی‌شگرف وبنیادینی درمناسبات‌وقوانین جهانی و الزامات مرتبط با آن در حال اتفاق افتادن است که در این مقاله پس از تبیین تئوری پارادایم و انطباق شرایط و خصوصیات موجود در مناسبات جهانی با مفهوم پارادایم، تغییرات شگرف آینده، تعریف مصداقی دقیقی از پارادایم جهانی‌شدن معرفی می‌شود.
این مقاله برآنست تا نشان دهد در پارادایم جهانی‌شدن، قوانین و مقررات دیگری متناسب با مقتضیات خاص خود وضع و ابعاد و ظرفیت‌های جدیدی ناشی از وقوع پارادایم مذکور در سطح بین‌المللی ایجاد خواهد شد

کلیدواژه‌ها


مقدمه

قرآن کریم در مورد خلقت انسان می­فرماید: لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ فىِ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ (والتین4)  و یا در فراز دیگری می­فرماید: وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنىِ ءَادَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فىِ الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلىَ‏ کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا (اسراء70)   همچنین آیه مبارکه فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِینَ (مؤمنون14)  مدّنظر است که همگی نشان­دهنده جایگاه رفیع و منیع انسان کامل در قرآن می­باشند و در مورد همین انسان کامل­است­که ایزدمنان، فلسفه­خلقت آدم را ایجادمنصب­والای خلیفه­اللهی ذکرمی­فرمایند.

گرچه هدف­گذاری از خلقت آدمی و فلسفه وجودی انسان بسیار متعالی و ارزشمند قلمداد شده ولی نگاه اجمالی به گذشته تاریخ بشر به­جز نقاط بسیار نادر، سراسر سیاه و غیرقابل قبول می­نماید و گویای فاصلة فاحش بین بشریت موجود و انسان کامل است با این وجود در تحلیل تاریخ گذشتگان باید اذعان داشت که ­سیر تحولات انسانی یک منحنی رو به رشد و رو به کمالی را پیموده است. به­عبارت دیگر مقایسه انسان­های هر عصر و دوره با اعصار و دوره­های ما قبل از آن (من­حیث­المجموع)  بیانگر رشد و کمال نسبی و حرکت در جهت تعالی و بالغ شدن است. هر چند فاصله با نقطه مطلوب و مفروض فوق­العاده زیاد و عمیق می­باشد ولی در عین حال رونـد رو بــه رشد و ارتقاء در یکی، دو قرن گذشته و به­خصوص در دهه­های اخیر شتاب فوق­العاده­ای یافتــه و به‌صورت جهشی در حال حرکت و گام برداشتن است. اینکه آیا حرکت­های پرشتاب فعلی جهت و هدف خاصی دارد و نقطه معینی را هدف قرار داده یاخیر مستلزم بررسی، غور وتتبع در موضوع است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.

موضوع دیگری که در جریان تحولات اخیر کاملاً بارز و مشهود است، انقلاب عظیم فناوری ارتباطات و اطلاعات است که پهنه گیتی را به­شدت کوچک و فاصله­ها را از بین برده و تمامی کشورها، اقوام و ملت­ها را به­هم نزدیک نموده است. توسعه فناوری­های ارتباطی و اطلاعاتی و روند جهانی شدن اقتصاد، علم و فناوری، زمینه­های دست­یابی ملت­های مستقل و کشورهای در حال توسعه را به فناوری­های راهبردی بسیار پیشرفته ارتقا بخشیده و این مسئله موجب شده تا بخش اعظم جامعه جهانی از علوم و فناوری­های جدید به­ویژه در زمینه ارتباطات و اطلاعات بهره­مند شوند که طبعا این امر موجب گردیده تا تفرق­ها و پراکندگی­ها در سراسر جهان در حال تبدیل شدن به وحدت و اجتماع واحد انسانی گردد و وجه­تمایزها رنگ باخته و از بین بروند. حاصل و نتیجه این فرایند طبیعی که از آن به­عنوان "جهانی شدن" نام برده می‌شود، همانند یک چشم­انداز حرکت آفرین و مشعشع فراروی اقوام، ملت­ها و دولت­ها قرار دارد و تمامی متغیرها به­سرعت در حال همسو و هماهنگ شدن با­آن می­باشند. البته در این راستا قطب­های بزرگ ثروت و قدرت در تلاش­اند تا ضمن جلوگیری از دست­یابی کشورها و ملت­های مستقل و آزاده به این علـوم و فناوری­ها به­منظور حفظ فاصله ابرقدرتی و تثبیت سلطه و هژمونی، آینده را آن­طوری که خودشان می­خواهند تصویر کرده و همانند چند قرن اخیر، سلطه و سیطرة خود را بر منابع و امکانات جهانی تحکیم بخشیده و استمرار آنرا تضمین نمایند.

از سوی دیگر حرکت­های ضدسلطه و استعمارستیز در بخش عظیمی از توده­های مستضعف در نقاط مختلف دنیا در قالب نوعی خیزش و بیداری علیه نظام حاکم مشاهده می­شود که در جهت مقابله و منازعه با ایادی سلطه و استکبار در حال رشد و فراگیر شدن است و این معرکه و تقابل، محل تعارض و چالش اساسی دوران معاصر است.

جمهوری اسلامی ایران در مناسبات جهانی خود، یکی از مهمترین اولویت‌های خود را آگاهی­بخشی به ملل و توده­های مستضعف و تحت ستم و نیز کشورهایی قرار داده که تاکنون محلی از اعراب نداشته و در مناسبات بین‌المللی روی آنان هیچ حسابی باز نشده است. سرمایه­گذاری در این عرصه که شاکلة اصلی آنرا فرهنگ البته نه فقط یک فرهنگ خاصّ محلی یا منطقه­ای بلکه فرهنگ مشترک جهانی و یا به­عبارت بهتر فطرت پاک انسانی تشکیل می‌دهد، بسیار پرهزینه و مخاطره­آمیز است لیکن حزم و دوراندیشی و درایت توأم با تدبیر و شجاعت می­تواند با موفقیت و کامیابی نهایی قرین گردد.

در اینجا اولین نکته­ای که به ذهن متبادر می­گردد، این است که آیا واقعا این تغییرات، نشانه و علامت وقوع پارادایم جدیدی است؟ و آیا می­توان آنرا پارادایم «جهانی شدن» نامید؟ به­عبارت دیگر سؤال اصلی این پژوهش اینست که ویژگی­های پارادایم «جهانی شدن» کدام است و علائم آن چیست؟

 

 مفهوم پارادایم

"کوهن" (1978) برای اولین بار بحث پارادایم را مطرح و این واژه را در مورد تاریخ علم در رشته فیزیک این­طور تعریف نمود: پارادایم یک پرتو و لایه­ای از حقیقت است که محدوده­ای از عالم هستی و قواعد آنرا برای ما باز می­کند و پیش­فرض­ها و باورها و برداشت­های ما را نسبت به موضوعات تعیین می­کند.(کوهن،1387 : ۱۳- ۱۸)

پارادایم مثل نقشه­ای است که راه را به ما نشان می­دهد ولی خودش واقعیت راه نیست. با ظهور هر پارادایم و حاکمیت آن، قواعد و قوانینی بر محیط کسب­وکار و زندگی حاکم می­شود که قواعد قبلی را از بین می­برد و یا خیلی محدود می­کند. البته تا زمانی­که پارادایمی حاکم است، قواعد خاص خودش را دارد و بایستی به آن عمل شود.

با شروع هر پارادایم همه به نقطه صفر می­رسند و اگر یک کشور و یا یک شرکت بتواند یک پارادایم نوظهور را قبل از دیگران کشف و ضوابط و روابط آنرا درک کند، خواهد توانست کشورها یا شرکت­های رقیب را از صحنه رقابت حذف و یا به­کلی از بین ببرد.

"ژول بارکر[1]" (1992) در کتاب خود تحت عنوان "پارادایم­ها" می­نویسد: «پارادایم مجموعه­ای از قواعد است، مدلی است برای چگونگی حل مسائل؛ فرصت­هایی است که باید آنها را شناخت». (آشتیانی،1389: 91)

 هنگامی که پارادایم جدیدی از راه می­رسد، پایبندی به قواعد و ضابطه­های پارادایم قبلی، مسیری شکننده و نابودکننده است و تنها کشورها و شرکت­هایی در فضای جدید موفق و پیشتاز خواهند بود که قبل از دیگران علائم و نشانه‌های نزدیک شدن پارادایم را تشخیص داده و خود را با مقررات و قواعد پارادایم جدید وفق داده و از فرصت­های موجود در بطن آن حداکثر استفاده را کرده و با آینده­نگری و آینده­نگاری مطلوب، حتی­الامکان مسیر حوادث و تحولات پیش­ِرو را در جهت دلخواه خود سوق داده و یا با آن همسو و هماهنگ ­شوند.

"یان ترنر"[2] استاد کالج مدیریت هنلی می­گوید: «استراتژیست‌ها، باید با پارادایم جدید حرکت کنند. استراتژی اثربخش، تنها بر پایة تغییر قواعد و منطق موجود میسر خواهد بود. پارادایم­های آینده­ساز استراتژی­های بدیع خلق می‌کنند، قواعد جدیدی از هستی را رمزگشایی کرده و انسان­را به سطح بالاتری ازمعارف هستی رهنمون می‌سازند.

 در اینجا به حدیث بسیار راهــگشا و ارزشمندی از امیر کلام حضرت علی (علیه السلام) اشاره می­شـود کـه حضرت فـرمـودند: "من استقبل الامور ابصر،  من استدبر الامور تحیر" یعنی هر کس به استقبال امور و حوادث در حال وقوع برود، بینش و بصیرت خواهد یافت. همچنین هرکس به امور و حوادث پیش­ِرو پشت کرده و بی اعتنایی کند، دچار حیرت و سرگردانی خواهد شد.

 

مراحل شکل­گیری پارادایم

معمولاً در هر برهه زمانی ما در یک پارادایم با ویژگی­ها و مختصات خاص خودش قرار داریم و به­طور طبیعی از قواعد و ضوابط ناشی از آن پیروی و تبعیت می­کنیم. بنابراین زمانی که پارادایم جدیدی در حال تکوین و شکل­گیری است، در اینجا بحث انتقال پارادایم و عبور از فضای فعلی حاکم بر قضایا و تحولات به فضای جدید مطرح می­شود. یعنی پذیرفتن قوانین و مقررات جدید مرتبط با پارادایم در حال تولد. فرانک مونالدو[3] در مورد تکوین پارادایم­ها می­نویسد: «پارادایم­ها، ادراک ما از هستی هستند و هنگامی­که پای­بندی به دیدگاه­های یک پارادایم مرتباً به نتایج غلطی منجر می­شود، زمان بازنگری وتغییر فرا رسیده­است. فرایند انتقال پارادایم با دو نشانة همزمان شکل­می­گیرد: بروز پدیده­هایی که پارادایم جاری در پاسخگویی به آنها ناتوان است و طرح نظریه­های جدید برای پاسخگویی به­این پدیده­ها». این تغییر وتحولات معمولا از یک نقطه آغاز و پس از طی مراحلی وعبور از فراز و نشیـب­هایی در نقطه دیگری فرود می­آید. این فرایند درنمودار شماره(1) به­خوبی ترسیم شده و موقعیت­های مختلفی را نشان می­دهد

همان­طوری­که گفته شد، کشورها، شرکت­ها و سازمان­ها در حالت طبیعی در وضعیت a  قرار دارند که در این نمودار به آن دوران اطمینـان گفته می­شود. یعنی همه چیز طبق روال جاری و معمول انجام می­گیرد. در حـالــت  a  هیـچ­کس نمی­تواند علائم و نشانه­های پارادایم جدید را تشخیص دهد. وقتی زمان می­گذرد، به دوران b می­رسیم که وقوع پارادایم جدید کمی نزدیک شده است. در این مقطع فقط متفکران، آینده­شناسان و نظریه­پردازان علائم و پالس­های بسیار کم­سو و غیرقابل درک عمومی را دریافت کرده و با تحلیل آن، قواعد پارادایم جدید را پیش­بینی و برآورد می­کنند.

 

نمودارشماره (1): فرایند شکل­گیری و تحکیم عناصر  و قواعد پارادایم

 

                              منبع: (حسن­بیگی، 1386: 110)

در حالت c پارادایم جدید توسط سازمان­ها و شرکت­های پیشتاز و ریسک‌پذیر (خطرجو) درک شده و آنها به استقبال قواعد و ضوابط آن می­روند.

وضعیت d شرایطی است که در آن مقطع، سازمان­ها و شرکت­های یادگیرنده (و حساس به محیط) پارادایم و  ویژگی­های آنرا درک کرده و به استقبال آن می­شتابند.

در موقعیت e سازمان­ها و شرکت­های دنباله­رو و هوشیار ضمن درک پارادایم جدید، خود را با آن وفق می­دهند.

در وضعیت f  که پارادایم کاملاً اتفاق افتاده و فضای جدیدی را بر محیط زندگی و کسب و کار حاکم کرده، همه نهادها و سازمان­ها و ... پارادایم جدید را درک و با آن هماهنگ ­شده و خود را در وضعیت جدیدی می­یابند و بر اساس قوانین و مقررات جدید به رقابت و یا تعامل با هم می­پردازند. بالاخره موقعیت g وضعیتی است که دو مرتبه حالت اطمینان و پایداری در پارادایم به­وجود می­آید و کلیة سازمان­ها و شرکت­ها و یا کشورهایی که پارادایم را به­هر دلیلی درک نکرده و خود را با آن وفق نداده باشند، از میدان رقابت کنار رفته و یا به­کلی از صحنه حذف خواهند شد.

فرایند پارادایم از منظر دیگری نیز قابل تفکیک و فازبندی می­باشد به­این نحو که پدیده­های زیادی در صحنه مشاهده می­شوند و این پدیده­ها ممکن است حامل پیام­های خام و مبهم مربوط به یک پارادایم جدید باشند لذا هر سازمان و یا شرکتی (همین­طور کشور و یا واحد سیاسی) برای اینکه بتواند پیام­ها و پالس­های مربوط به پارادایم جدید را دریافت و پس از رفع ابهام و رمزشکنی، آنرا مورد بهره­برداری قرار دهد، لازم است که گام­های زیر را بردارد:

 

 

نمودار شماره (2): گام­های شکل­گیری پارادایم

 

 

منبع: (همان)

شبه­پارادایم

در تعریف پارادایم آنچه عمدتاً مورد نظر و مورد مداقّه است، قواعد و ضوابط ناشی از آن می­باشد که فضای جدیدی را بر محیط کسب و کار و تعاملات بین­المللی حاکم می­کند. بنابر این چنانچه این قواعد و ضوابط به‌صورت قراردادی و توافقی در محدوده­ای اعم از کوچک یا بزرگ نیز حاکم گردد، شبه­پارادایم  به­وجود می­آید و دقیقاًّ هر عنصر غیرتابع مقررات را از صحنه خارج و یا حذف می­کند. مثال روشن آن سازمان تجارت جهانی است که با برداشتن تعرفه­ها، قاعده قدرت تولید را به­جای آن حاکم کرده و کلیة کشورها و سازمان­های کوچک و بزرگ را در تنگنا و فشار خردکننده­ای قرار داده و آنها را وادار به پذیرش مقررات تعریف­شده در تجارت جهانی و تبادلات بین­المللی می­کند.

گرچه بین پارادایم و شبه­پارادایم در بسیاری از موارد من­جمله نتایج حاصله و طرد و یا حذف عناصر ناهمگون و غیرمنطبق با مقررات موضوعه مشابهت و تطابق زیادی فیما بین آنها وجود دارد، ولی در عین حال وجوه تمایز و اختلافاتی نیز با هم دارند که برخی از این وجوه به­ شرح جدول شماره 1 قابل ارایه و دسته­بندی می­باشند.

 

جدول شماره (1): مقایسه­ای پارادایم و شبه­پارادایم

ردیف

خصوصیت و ویژگی

پارادایم

شبه­پارادایم

1

چگونگی­ظهورپارادایم یا شبه­پارادایم

کشف و پذیرش جامعه

وضع و پذیرش جامعه

2

اضمحلال       "   "    "    "

ظهور پارادایم جدید

توافق جامعه (باجایگزینی و یا بدون جایگزینی)

3

منظور      "   "    "    "

راهنمای حقیقت

رفع تنازع

4

نفی قواعد      "   "    "    "

در درازمدت امکان­ناپذیر است

در هر زمان امکان­پذیر است

5

منشأ           "   "    "    "

قواعد هستی

توافق و پذیرش جامعه

6

حیطه شمول   "   "    "    "

جهانی

ملی، منطقه­ای تا جهانی

7

همگنی با سایر موارد مشابه " " " "

حذف و جایگزینی

تقابل و تعارض تا همکاری

8

علائم ظهور       "   "   "    "

بسیار کم­سو وغیرقابل­درک­ برای­عموم

روشن و واضح برای عموم

فرایند آینده­نگری[4]

در بسیاری از نوشتارها،  کتب و نشریاتی که در مورد آینده­نگری منتشر شده، تعریف خاص و دقیقی از این واژه ارائه نشده و عمدتا با ذکر مصادیق، اهداف، روش­ها و اصول آینده­نگری، سعی در تبیین آن به­عمل آمده است. در برخی منابع، آینده­نگری معادل و مترادف آینده­نگاری و در بعضی نیز آنرا با واژه آینـده­پژوهی یکسان فرض کـرده­اند در صورتی که به­طور قطع هریک از این واژه­ها دارای بار معنایی خاص خود بوده و بایستی در مفهوم خود مورد استفاده قرار گیرند.

در هر حال تعریف لغوی واژه آینـده­نگری طبق فرهنگ لغت وبستر، مطالعة دقیق و موشکافانه در مورد شرایط محتمل و یا مفـروض آینده از طریق مقایسـه شواهد و روندهای شناخته­شده. همچنین طـبق تعریف یکی از مؤسسـات تحقیقـاتــی در امـریکا آینده نگری، تلاشی نظام­مند برای بررسی آیندة بلندمدت علوم، فناوری، اقتصاد و ... به­منظور شناسایی حوزه­های نوظهور است. (ندری و همکاران،1382 :20)

البته همان­طور که ملاحظه می­شود، تعاریف فوق صرفا با نگاه مادی و متأثر از فرهنگ سکولار به موضوع معطوف است در حالی­که بایستی واژه آینده‌نگری، «توانایی تصور آینده از طریق مطالعه، تحقیق و یا تصویرپردازی با بهره­مندی از روش­های علمی، آموزه­های دینی و یا کشف و شهود غیرمادی» تعریف شود تا کلیة جنبه­ها به­خصوص ابعاد متکی به وحی نیز در آن لحاظ گردد.

با توجه به این تعریف جدید، در فرایند آینده­نگری بایستی به پنج عامل اساسی و تعیین­کننده توجه داشت. بدیهی است بدون نگاه عالمانه و تحلیل دقیق جزء به جزء این پنج عامل نمی­توان مسیر تحولات و حوادث در حال شکل­گیری را رصد کرده و دورنمایی از آنها را ترسیم نمود:

  1. اولین عامل، روندها است یعنی وقایع و تحولات گذشته همیشه بسترساز و زمینه­ساز شکل­گیری و ایجاد نطفه برای بسیاری از حوادث و تحولات آتی است؛ البته توأم با شرایط و مقتضیات دیگری که به آنها نیز اشاره می­شود.
  2. دومین عامل، تحولات مهم و نقاط عطف است. وقتی به گذشته و تاریخ پیشینیان نگاه می­کنیم، کاملاً محسوس و مشهود است که برخی نقاط خاص، مسیر تاریخ را دستخوش تغییرات اساسی کرده و شیب و زاویه پیشرفت و یا انحطاط را به­صورت قابل ملاحظه­ای افزایش داده و یا جهت تحولات را معکوس نموده است. به­عنوان مثال وقوع انقلاب اسلامی یا انفجار برج های دوقلو در یازدهم سپتامبر همچنین فروریختن دیوار برلین و خاتمه دوران جنگ سرد همگی صرف­نظر از شدت و ضعف آنها، مسیر تحولات بعدی را تحت­تأثیر جدی خود قرار داده و معادلات خطی و تک مجهولی را به دو و یا چند مجهولی مبدل ساخته­اند.
  3. سومین عامل، تصویرها و چشم­اندازهای ما از آینده است که این امر نیز نقش تعییین­کننده­ای در آینده­نگاری خواهد داشت. به­عبارت دیگر این عامل ، رویکرد و جهت­گیری اصلی ما به­سمت آینده را تعیین خواهد کرد.
  4. چهارمین عامل، اقدامات و میزان سرمایه­گذاری ما است که برای رفتن به آیندة موردنظر تهیه و تدارک می­بینیم. بدیهی است هرچه توان و اهتمام بیشتری در جهت رسیدن به آیندة مطلوب به صحنه بیاوریم مسلماً توفیق و کامیابی بیشتری خواهیم داشت.
  5. پنجمین عامل که بیشتر جنبةاعتقادی دارد، بحث امدادهای غیبی است. در طول سال­های دفاع مقدس و نیز در سال­های بعد از آن در بسیاری از مقاطع حساس و نقاط بحرانی، اتفاقاتی در عرصه داخلی وجهانی به­وقوع پیوست که ما به­استناد منابع دینی­مان از آنها به­عنوان امدادهای غیبی نام می­بریم و معتقدیم این تحولات به­هیچ­وجه با معادلات مادی و محاسبات معمولی قابل سنجش و پیش­بینی نیست و فقط با مطالعة اخبار و احادیث واصله از معصومین(ع) می­توان دورنمایی از چنین حوادث را تحلیل و پیش­بینی نمود.

 

در اینکه آینده­نگر کیست و چه ویژگی­هایی دارد، اختلاف­نظر چندانی وجود ندارد و می­توان گفت او فردی است که ساعت­ها فکر می­کند و با استفاده از ابزارهای فهم و درکِ بهتر، مسائل را رصد می­کند تا بفهمد در آینده چه وقایع و اتفاقاتی رخ می­دهد و به­خصوص بیشتر به­دنبال شناسایی عوامل، ریشه­ها، اثرات و تحولات است و به­بیان بهتر آینده­نگر یک برنامه­ریز و یک استراتژیست است و نه یک ساحر و یا یک پیشگو، فلذا ویژگی­های زیر با برجستگی شایان توجهی در آنها ملاحظه می­شود:

ü     آینده­نگران از افق دید وسیع و بلندمدتی برخوردارند؛

ü     دارای قدرت استنتاج، تعمیم و خلاقیت هستند؛

ü     مسائل روزمره زندگی برای آنها جذابیت کمتری داشته و از تحول و دگرگونی استقبال می­کنند؛

ü     قدرت خیال­پردازی (به­معنای مثبت آن) در این گروه بیش از سایر افراد است؛

ü     کمتر در چارچوب قواعد و روابط جاری می­گنجند؛

ü     در نگاه به وقایع اتفاقیه بسیار کنجکاو، در ابراز عقیده، جسور و در تشریح مسائل موجود، کلی­نگر هستند؛

ü     در مطالعات خود از غور و تعمق بیشتری در نقاط تاریک و مبهم برخوردار و دریافت­شان بیش از دیگران است؛

ü     در تنگناها و بن­بست­ها افکار و ایده­های بدیع و بکری را ارایه می­دهند.

 

مهمترین اهداف و مقاصد تلاش­ها و فعالیت­های آینده­نگران حول محورهای زیر می­باشد:

  • تلاش در راستای ترسیم سناریوها و آینده­های محتمل؛
  • برآورد احتمالات ممکن، متناظر با هر یک از سناریوهای ترسیمی؛
  • تبیین مطلوب­ترین آینده، با توجه به گرایش ذاتی آینده­نگر؛
  • تلاش جهت متقاعد نمودن دیگران برای حرکت به­سمت آینده موردنظر؛
  • تفسیر تحولات و وقایع اتفاقیه در راستای آیندة تصویرشده.

آنچه در این بحث مدّنظر است اینکه صاحب­نظران و اندیشمندان ایرانی با استفاده از منابع غنی دینی و تجزیه و تحلیل مسائل جاری به­خوبی این توانایی وشایستگی را دارند که درتحلیل و شناخت افق­های آینده، به آینده­نگری (برپایة اصول و مبانی اسلامی) پرداخته و پیش از دیگران و بیش از آنها درک و فهم روشن و دقیق­تری از آنچه در فراروی بشریت قرار گرفته به­دست آورند. 

 

 

 

 

جهانی شدن

گذشته از اینکه مفهوم "جهانی­شدن" معانی مختلفی داشته و یا قرائت­های گوناگونی از آن می­شود ولی در این مقاله با تجزیه و تحلیل لغوی "جهانی­شدن" صرفاً یک معنای عملیاتی و کاربردی از آن ارایه می­شود.

معمولاً آنچه از واژة جهان به ذهن متبادر می­گردد، همین معنای انتزاعی آن یعنی "کره ارض" است که در سلسه­مراتب شهر، استان، کشور، منطقه یا قاره و بالاخره جهان قرار می­گیرد. بنابراین اگر «یای» صفت­ساز به آن اضافه کنیم، واژه "جهانی" به دست می­آید که در واقع یک صفت است که مقیاس موصوف خود را بیان می­کند. وقتی گفته می­شود "امنیت جهانی" یعنی مقیاس امنیت، فراتر از امنیت شهری، امنیت استانی، امنیت کشوری و امنیت منطقه­ای است. همین­طور وقتی حرف از "دغدغه­های جهانی"، "تهدیدات جهانی" و... به­میان می­آید، منظور مقیاس این مباحث است. فعل مصدری «شدن» در واقع حاکی از امری است استمراری و فرایندی که اگر آنرا با واژه "جهانی" ترکیب کنیم این معنا از آن استخراج خواهد شد که مقیاس مسائل مختلف در حال تبدیل به مقیاس جهانی است و کلیة اجزای متفرق و پراکنده جهان فعلی در حال رفع تفرق و پراکندگی و نیل به وحدت و یکپارچگی است. سال­ها است که سازمان­ها و شرکت­های کوچک و غیرقابل ملاحظه با سازوکارهای پیچیدة مالی و مدیریتی در قالب تراست­ها و کارتل­های فراملی (جهانی) پا به عرصة "جهانی شدن" گذاشته و مقیاس مسائل و مشکلات مبتلابه خود را "جهانی" تعریف کرده­اند.

کشورها و واحدهای سیاسی نیز کم و بیش در حال تشکیل اتحادیه­ها با قواعد و ویژگی­های فراملی (پول واحد، تردد آزاد در محدوده کشورهای عضو اتحادیه، مجلس واحد و...) بوده و به­نوعی در حال "جهانی شدن" هستند.

نکته بسیار مهم و قابل­ملاحظه در امر "جهانی شدن" این است که علت رفع تفرّق­ها و پراکندگی­ها و رسیدن به وحدت و یکپارچگی، اینرسی یا هم­افزایی است به­این معنی که دیگر 2+2 مساوی 4 نیست بلکه می­تواند 5 و یا بیشتر باشد. بنابراین وقتی با این دورنما و افق، چندشرکت و سازمان کوچک به­جای رقابت و تضعیف یکدیگر با هم در یک واحد بزرگتر حل شده و در قالب یک شرکت و یا یک سازمان هـم­افزا فعالیت می­کنند، قدرت و توان شرکت و یا سازمان جدید قطعاً بسیار بیشتر از جمع جبری شرکت­ها و سازمان­های قبلی سازندة این واحد جدید است.

مسیر "جهانی شدن"یک راه کاملا ضروری و غیرقابل اجتناب است. زیرا در دهه­های اخیر در تامین بسیاری از امکانات و مقدورات، تنگنـاهای جدی و خطیری به­وجود آمده و سازمـان­های بین­المللی کراراً نسبت به وخیم و بحرانی شدن مسائل هشدار داده­اند. از یک سو جمعیت کره زمین با نرخ تصاعد هندسی در حال افزایش می­باشد، حال آنکه در شرایط موجود درصد بسیار بالایی از جمعیت فعلی دنیا در تأمین نیازهای اولیه­شان دچار بحران جدی هستند و بین مرگ و زندگی دست و پا می­زنند و از سوی دیگر دغدغه­های مشترک جهانی ناشی از تهدیدها در ابعاد گوناگون به­ویژه زیست محیطی رو به افزایش است و این در حالی است که مسائل و مشکلات موجود به­دلیل پیچیدگی و ارتباط فوق­العاده زیاد به­هم و تأثیرپذیری از عوامل محیطی گوناگون، لاینحل باقیمانده و برطرف کردن مشکلات و حل آنها از عهده دولت­ها و قدرت­ها (به صورت منفرد) بر نمی­آید و مستلزم عزم و اراده جهانی می­باشد.

در یک نگاه کلی به دنیای معاصر، وضعیت به­گونه­ایست که گویا عرصة زندگی برای بشر امروز هر روز تنگ و تنگ­تر شده و او را وادار به رویکرد جهانی و جایگزین کردن تعامل و همکاری به­جای رقابت و منازعه می­کند و این وضعیت خواه ناخواه و دیر یا زود راهی جز تلاقی و پیوند مشترکِ تلاش‌ها و فعالیت­های جهانی ندارد و چیزی که این مهم را بیش از پیش تسهیل و تسریع می­کند، فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) است که با درنوردیدن مرزهای فیزیکی و قراردادی به استقبال و تمهید مقدمات و ملزومات "جهانی شدن" رفته است.

امروزه تشکیل اتحادیه­ها و واحدهای سیاسی چندملیتی یک ضروت جامعه بشری است که تاکنون نمونه­هایی از آن شکل گرفته و مواردی نیز در حال شکل­گیری و تکوین است. همچنین شرکت­های معظم، متشکل از ده­ها شرکت و کمپانی کوچک و بزرگ به­صورت چندملیتی با داشتن شعبه و نمایندگی در چندین کشور به­فعالیت مشغول بوده و کارها را در انحصار خود گرفته و بدون رقیب انجام می­دهند.

در این راستا یکپارچه­سازی بنگاه­های خبرپراکنی، خبرگزاری­ها و شبکه­های ماهواره­ای و... در سطح جهان از مهمترین اتفاقاتی است که صحنه جهانی را بسیار به هم نزدیک کرده و از مرزهای فیزیکی، تنوع زبانی و قومیتی و اختلافات فرهنگی و ملیتی عبور نموده و در حال تغییر هویت­های ملی به هویت جهانی است.

توسعه فراگیر دانش و فناوری و پیشرفت روزافزون اختراعات و اکتشافات در صنعت حمل و نقل، هوا-فضا، الکترونیک، مکانیک، بینوتکنولوژی، میکروالکترو مکانیک، نانوتکنولوژی و فناوری­های مرتبط با اتم، کشاورزی، انرژی، اطلاعات و ارتباطات و صنایع نظامی، عامل اصلی تحولات و تغییرات شگفت­انگیز کنونی است که نتایج آن عبارتست از :

  • تغییر اساسی در ساختار جوامع و شیوه­های زندگی، با افزایش نقش ماشین، صنعت و فناوری؛
  • دگرگونی در نظام ارتباطات بین­المللی و تجارت جهانی، با افزایش سرعت حمل و نقل و کاهش خارق­العاده زمان در پیمودن فاصله­ها؛
  • ایجاد تحول در نظام اقتصادی و شیوه­های تبلیغات و ارتباطات فرهنگی و سیاسی با افزایش قدرت تأثیرگذاری بر افکار عمومی و پخش سریع اخبار و رویدادها؛
  • تغییرات بنیادین در روش­های تعامل قدرت­های سلطه­گر با کشورهای غیرصنعتی و مجامع بین­المللی؛
  • تقویت روزافزون حوزة نفوذ مؤسسات و صاحبان فناوری در جوامعی که درعرصة شبکه­های جهانی و ICT توسعه نیافته و با کمبود و نقصان مواجه­اند؛
  • از میان رفتن قرنطینه­های حاکمیت­های سیاسی با امکان ارتباط مستقیم صاحبان رسانه­ها با مخاطبان در اقصی نقاط جهان؛
  • تبدیل فناوری به مزیت اصلی در کسب ثروت و قدرت و افزایش توان کنترل­های امنیتی و اطلاعاتی؛
  • تبدیل مجامع جهانی، رسانه­ها و سازمان­های بین­المللی و... به ابزار سلطه قدرت­های بزرگ؛
  • بین­المللی شدن اقتصاد و تجارت با ایجاد همگرایی در مناسبات اقتصادی و یکپارچه­سازی اقتصاد جهانی و افزایش کانون­های قدرت منطقه­ای؛
  • بین­المللی شدن تبلیغات و محصولات فرهنگی در راستای یکسان­سازی فرهنگی و تأثیرگذاری بر مدیران اقتصادی و سیاسی سراسر جهان؛
  • ایجاد تغییر و دگرگونی در شیوه­های جمع­آوری اطلاعات، جاسوسی و مزدورسازی، با تجهیز سرویس­های امنیتی و اطلاعاتی به فناوری­های مدرن و پیشرفته ارتباطی و اطلاعاتی.

با توجه به آنچه مورد بحث قرار گرفت مسلما در دهه­ها و به­ویژه سال­های اخیر شیوه­های مدیریتی حاکمان در روش اداره جوامع تغییر زیادی کرده و پیش­بینی می­شود در سال­ها و دهه­های آتی این تغییر و دگرگونی­ها به­صورت جهشی به­وقوع پیوسته و چهره دنیا و مناسبات جهانی با وضعیت امروز آن به‌کلی متفاوت خواهد بود و این یعنی یک پارادایم واقعی که در این مقاله از آن به­عنوان "پارادایم جهانی شدن" نام ­برده شده است.

 

تصویر مناسبات جهان آینده در منابع و متون دینی

آیات و روایاتی که نویدبخش دوران ظهور آخرین ذخیره الهی برای نجات بشریت است، مأموریت الهی آن حضرت را مأموریتی سترگ، با ابعاد گوناگون و اهدافی بسیار والا توصیف می­کنند. این واقعه بزرگ زندگی را در کره ارض دگرگون و با ایجاد سازوکارهای نوین و حاکم نمودن قوانین و مقرراتی متفاوت با آنچه تاکنون تجربه شده، فصل تازه­ای را بر روی بشریـت می­گشاید. اگر مأموریت ذاتی آن حضرت را فقط برچیدن بساط ظلم وستم و نظام پیچیده و مخوف سلطه و استضعاف موجود و زنده کردن دوباره احکام ناب الهی و برپایی تمدن عادلانه و پرتوافشانی آن بر جهان بدانیم، کافی است. لیکن علاوه بر آن، تکامل شگرف در زندگی بشر از نظر مادی نیز با مراحل گذشته (هرچند مترقی و پیشرفته فرض شود) قابل مقایسه نخواهد بود. این تحول عمـیق و سریع بستری برای راهیابی به ژرفای هستی و دست­یابی به اسرار آسمان­ها و ساکنان آن ایجاد می­کند و این موضوع مقدمه­ای خواهد بود برای کشف بزرگترین رازهای عالم یعنی گشودن درهای علوم غیب و با خبر شدن از وقایع جهان پر رمز و راز آخرت. (کورانی،  1385: 323)

در اینجا به اقتضای موضوع مورد بحث (پارادایم)، صرفا به تغییر قوانین و مقررات حاکم بر جهان مورد انتظار که در لسان اخبار و روایات با عباراتی نظیر سنت، دین، حکم، کتاب، فرائض و ... مؤکداً مورد اشاره قرار گرفته، بسنده و اکتفا می­شود:

v      در دعایی­از امام رضا(ع) که برای روزهای جمعه در مفاتیح­الجنان ذکر شده این­طور می­خوانیم:

اللّهمّ ادفع عن ولیک و خلیفتک و حجّتک علی خلقک و لسانک المعبّر عنک ...تا آنجا که می­گوییم اللّهمّ طهّر منهم بلادک و اشف عنهم عبادک واعزّ به المؤمنین و احی به سنن المرسلین و دارس حکم النبیین وجدّد به ماامتحی من دینک و بدّل من حکمک حتی تعید دینک به وعلی یدیه جدیدا غضّا محضا صحیحا لا عوج فیه و لا بدعه معه.. .

بارخدایا پاک گردان از آنها شهرهایت را و نجات بده از آنان بندگانت را و عزیز گردان به وسیله او مؤمنین را و زنده کن به وسیله او راه و رسم­های رسولان و حکم­های کهنه شده پیامبران(ع) را و تازه گردان به وسیله او آنچه از دینت محو شده و از احکامت دگرگون شده تا اینکه به جای خود برگردد به وسیله او دین تو و با دست او تر وتازه، ناب وصحیح شود به طوری که هیچ کجی و انحراف و بدعتی در آن راه نیابد.

v      در فرازهای پایانی دعای افتتاح که ازناحیه امام زمان(ع) واردشده نیز می­خوانیم:  اللّهمّ اظهر به دینک و سنّه نبیــِّک.

خداوندا آشکار کن به وسیله او دینت را و راه روشن پیامبرت(ص) را.

v      همچنین در صلواتی که از ناحیه امام زمان(ع) برای روزهای جمعه واردشده می­خوانیم:  اللّهمّ جدّد به ماامتحی من دینک و احی به ما بدّل من کتابک و اظهر به ما غیر من حکمک حتی یعود دینک به علی یدیه غضّا جدیدا خالصا مخلصا لا شکّ فیه و لا شبهه معه و لا باطل عنده و لا بدعه لدیه... .

خداوندا آنچه از دینت زایل شده را به­وسیله او (امام زمان علیه­السلام) بازسازی و احیا فرما و زنده کن به وسیله او آنچه از کتابت تبدیل شده و آشکار بساز به وسیله او آنچه از دستوراتت تغییر یافته تا اینکه دینت به وسیله او به حال اول بازگردد و با دست او تر و تازه، ناب و بی­آلایش شود به­طوری که دیگر شک و شبهه­ای در آن نباشد و انحراف و بدعتی در آن راه نیابد.

v      همین­طور در دعای ندبه می­خوانیم: این المدّخر لتجدید الفرائض و السنن... .

کجاست آن ذخیره­شده برای تجدید واجبات و راه­و روش پیامبر(ص).

v      در فرازی ازدعای عهد نیز می­خوانیم: و مجدّدا لما عطّل من کتابک.

و تجدیدکننده هر آنچه که از احکام کتابت تعطیل شده.

چنانچه که ملاحظه می­شود در فرازهای فوق و سایر ادعیه و روایات وارده با الفاظ و واژه­های مختلفی بر تغییرات اساسی و قوانین و مقررات حاکم و روابط اجتماعی در تمامی عرصه­ها اشاره شده به­طوری­که پس از ظهور حضرت و شروع بازسازی قواعد و ضوابط دینی، بعضی از افراد بی­بصیرت در مقام اعتراض برآمده و مدعی خدشه به اسلام شده و به امام زمان (ع) ایراد می‌گیرند. بنابراین در زمان حضرت واقعا یک پارادایم به معنای حقیقی کلمه ایجاد خواهد شد و فضای عمومی و حاکم بر آن دوران در همه سطوح و در تمامی ابعاد به­کلی با زمان قبل از آن متفاوت خواهد بود.

 

نقش جمهوری اسلامی در فرایند جهانی شدن

از آنجایی­که ماهیت و جنس انقلاب و نهضت اسلامی از بدو شکل­گیری و پیدایش آن، به­طور کلی فرهنگی و براساس بازگشت به هویت واقعی بوده و مبتنی بر آموزه­های دینی است، لذا در کلیة اسناد بالادستی به­ویژه قانون اساسی، این معنای بسیار پررنگ و برجسته مورد عنایت قرار گرفته که هدف­گذاری­ها، باید معطوف به نظام واحد جهانی حول کلمه توحید و برافراشتن پرچم لااله‌الاالله بر فراز کره ارض باشد.

در مقدمه قانون اساسی این­طور آمده است: قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود، زمینه تداوم این انقلاب را در  داخل و خارج کشور فراهم می‌کند به­ویژه در گسترش روابط با دیگر جنبش­های اسلامی و مردمی می­کوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند (انّ هذه امّتکم امّه واحده و انا ربّکم فاعبدون) و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان قوام یابد.

همچنین در اصل 154 آمده است: جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می­داند و... .

و یا در بند 16 اصل 3 این­طور آمده است: تنظیم سیاست خارجی کشور براساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی‌دریغ از مستضعفان جهان. و نیز در اصل 11 می­خوانیم: جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می­داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می­شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت­های دیگر، از مبارزه حق­طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می­کند.

علاوه بر قانون اساسی، منابع و مدارک بسیار غنی و جامعی در متون و منابع دینی ما، آینده­ای فوق­العاده روشن و امیدبخش را فراروی بشریت تصویر، و سهم و نقش جمهوری اسلامی ایران را در زمینه­سازی و حمایت همه­جانبه در نیل به آن به­خوبی ترسیم می­نماید. جالب اینکه این قبیل اخبار و روایات در منابع اهل تسنن بسیار بیشتر از سایر فرق اسلامی است. که نمونه­هایی از این احادیث اشاره می­شود:

مسلم از ابوهریره روایت می­کند: هنگامی­که سوره جمعه نازل شد، ما نزد رسول خدا(ص) نشسته بودیم، وقتی حضرت این آیه را خواندند"و آخرین منهم لمّا یلحقوا بهم"، «و کسانی که هنوز به ایشان نپیوسته­اند»، شخصی پرسید یا رسول­الله(ص)! آنان کیانند؟ حضرت پاسخی ندادند تا دوباره و سه­باره سؤال کرد. سلمان فارسی هم آنجا بود. حضرت دست بر شانه سلمان گذاشته و فرمودند: اگر ایمان در ثریا هم باشد، مردانی از ایران به آن خواهند رسید. (صحیح مسلم: 7/192) 

احمدبن حنبل روایت می­کند: پیامبر (ص) فرمودند: نزدیک است که خداوند متعال اطراف شما را از عجم پرکند، آنان چون شیرانی هستند که نمی­گریزند. با دشمنان شما می­جنگند و از غنائم شما استفاده نمی­کنند. (مسند احمد: 5/11)

ابونعیم از ابوهریره روایت می­کند: نزد رسول خدا(ص) یادی از عجم شد، حضرت فرمودند: به­خدا قسم اطمینان من به آنها بیش از اطمینان به شما یا بعضی از شما است. (ذکر اصبهان:12 و سنن ترمذی: 5/382)

ابن ابی­الحدید روایت می­کند: اشعث­بن قیس از میان جمعیت خود را به علی(ع) رساند و گفت: یا امیرالمؤمنین(ع)! این سرخ رویان (یعنی ایرانیان) که اطراف شما را گرفته­اند، بر ما عرب­ها غلبه کرده­اند. حضرت پس از جملاتی فرمودند: قسم به کسی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، ایرانیان شما را برای بازگشت به دین خواهند کوبید، چنانکه شما آنها را برای دین کوبیدید. (شرح نهج­البلاغه:20/284)

ابونعیم از ابن عباس روایت می­کند: نزد رسول خدا(ص) از ایرانیان سخن به­میان آمد، حضرت فرمودند: ایرانیان پشتوانه ما اهل بیت­اند. و در حدیث دیگری از همین شخص است که از طریق حذیفه روایت می­کند: رسول خدا(ص) فرمودند: خواب دیدم که گوسفندان سیاه به دنبال من هستند، سپس گوسفندان سفید به آنها اضافه شدند تا جایی که دیگر گوسفندان سیاه را بین آنها ندیدم. ابوبکر گفت: گوسفندان سیاهی که به دنبال شما بودند، عرب­ها هستند و گوسفندان سفید، عجم­هایی که از شما پیروی خواهند کرد که آنقدر زیاد می­شوند که دیگر عرب­ها در میان آنها به چشم نمی­آیند. رسول خدا(ص)فرمودند: فرشتگان نیز همین­گونه خواب را تعبیر نمودند. (ذکر اصبهان:8)

علامه علی کورانی اهل عراق، در کتاب عصر ظهور می­نویسد: احادیث نبوی در ستایش ایرانیان در منابع اهل تسنن به­قدری زیاد است که یک محقق به­راحتی می­تواند کتابی در فضایل و مناقب ایرانی­ها و برتری آنها بر عرب­ها با استناد به روایات سنی­ها به رشته تحریر درآورد. (کورانی،1385: 313)

شایان­ذکراست آنچه که مربوط به نقش ایرانیان در فرایند جهانی شدن در لسان اخبار و احادیث فراوان به­آن اشاره شده، تحت­عناوین نه­گانة:"عجم، قوم سلمان (ع)، فارس، سرخ رویان، اهل مشرق، اهل خراسان، صاحبان پرچم‌های سیاه، اهل قم و اهل طالقان" می­باشد.

علاوه­بر مباحث آرمانی و دینی در برنامه­ریزی­های اجرایی کشورمان نیز موضوع "جهانی­شدن" برجستگی داشته و به آن توجه خاصی شده است که در این خصوص بایستی با توجه به عمق نگاه و عنایت ویژه متون و منابع اسلامی به مبحث مهدویت، با جدیت و تلاش بیشتری به مسائل درحال تحقق و آیندة پیش­رو پرداخت و ضمن رصد کردن آنها و تجزیه و تحلیل تحولات و وقایع اتفاقیه و حدس آگاهانه و برگرفته از منابع مذکور، فرایند آینده­نگری و آینده‌نگاری را طی و جزو اولین کسانی باشیم که پارادایم آتی را به­درستی درک کرده و شرایط خود را با آن وفق داده و مهیای بهره­مندی از فرصت­های بیشمار آن هستند.

در این راستا برداشتن گام­های زیر از اولویت­ها به­شمار می­رود:

  1. تمرکز تلاش­ها و هدف­گذاری مطلوب در موضوعات مشترک و مبتلابه جهانی و شناخت دغدغه‌ها و نگرانی‌های مشترک جهانی به منظور بهره‌برداری از آن در راستای بسترسازی همکاری‌های مشترک جهانی.
  2. ارتقای شناخت و آگاهی آحاد ملت‌ها و انسان­ها در جهت افزایش درک هویت خود، رابطه اصولی با پدیده "جهانی­شدن"  و خلق فرصت‌های طلایی و سرعت بخش برای تحقق عدالت به مفهوم کلان آن.
  3. ارتقای نقش و سهم شایسته ایران در شکل­دهی آینده مشترک جهانی مبتنی بر آموزه‌های عمیق آسمانی و فرهنگ و تمدن اسلامی با استفاده از ظرفیت­های حوزه­های علمیه و دانشگاه­ها برای تولید ادبیات جدید بر پایة "جهانی­شدن".
  4. تبیین و اشاعه فرهنگ مدیریت مشترک جهانی در حوزه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر نقد و بررسی وضعیت مدیریت کلان حوزه‌های مختلف.
  5. شناخت ظرفیت­های بالقوه جهانی، ارتقاء، توسعه، تعمیق و هم‌افزایی آن با ایجاد و ارائه تعابیر رسا ازپدیده متعالی، بالنده، پرتلألوو درخشان "جهانی­شدن".
  6. تعمیق نگرش آحاد ملت‌ها و انسان­ها به مفهوم "جهانی­شدن"  از طریق تبیین وتفسیر آینده روشن و مطلوب پیش رو و تلاش جهت ایجاد باور عمیق  و امید و اطمینان در آنها به انطباق تحولات جاری جهانی با جریان تاریخی منتهی به "جهانی­شدن".
  7. تحقق ظرفیت‌های بی‌نهایت برای رسیدن انسان و جهان به کمال و گشایش افق تابناک پیش‌روی بشریت براساس حرکت در جریان عمومی تحولات کلان هستی.
  8. توسعة پژوهش‌های تخصصی برای مشارکت در تدوین سیاست‌ها و راهبردهای موضوع­های جهانی درجریان مذاکرات، الحاق و تعامل با سازمان­ها و کنوانسیون­های جهانی.
  9. ارتقاء و توسعة فعالیت‌‌های تحقیقاتی در مراکز علمی در زمینه "جهانی­شدن"  در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... .

10. همکاری با مجامع و مراکز مرتبط با مبحث "جهانی­شدن" در کشورهای اسلامی، دوست و در حال توسعه برای ایجاد دیدگاه مشترک نیل به  مواضعی هماهنگ در مجامع بین­المللی و در عین حال پرهیز از برخورد انفعالی و خودباخته با پدیده "جهانی­شدن"  در جهت حفظ هویت و امنیت ملّی.

11. عدم برخورد سلبی و انزواجویانه با پدیده "جهانی­شدن"  و نادیده نگرفتن کلیه جنبه‌های فنی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن، به­منظور مقابله با ناکامی، یأس و تردید در توانمندی هویت و فرهنگ دینی- ملی.

12. برخورد متناسب و در عین حال هماهنگ با ابعاد ناشناخته پدیده جهانی‌شدن، با توجه به حساسیت‌های آرمانی نظام و توان تاریخی فرهنگ اسلامی- ایرانی.

13. گسترش همکاری­های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای جهت مقابله با جهانی‌سازی تحمیلی استکبار جهانی، از طریق تنش­زدایی در روابط بین‌الملل.

همکاری در زمینة تولید برنامه‌های رادیو و تلویزیونی به زبان­های زنده دنیا مرتبط با موضوعات "جهانی­شدن"و تلاش در جهت معرفی زمینه‌های قوّت فرهنگ اسلامی- ایرانی در تجربه تاریخی جذب، پالایش و تغییر جهت‌دهی عناصر مختلف فرهنگی



[1]- Jul Barker

[2]- y.Terner

[3]-F.Monaldow

[4] - Futurology

1)      «امام مهدی (ع) در احادیث شیعه و سنی»، جمعی از محققان، 1388، قم : بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع).
2)      ت‍وم‍اس نیک‍ل‍س‌،۱۳۸۲ «اه‍میت‌ پ‍ارادای‍م‌ه‍ا»، ترجمه امیرحسین تی‍م‍وری ، تهران: نشر آگاه.
3)      حائری پور محمدمهدی و دیگران، 1388«نگین آفرینش»، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع).
4)      شاکری زواردهی، روح الله، 1388«ضرورت طرح مباحث مهدویت»، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع).
5)      ش‍ورم‍ن ف‍رن‍س، 1380 «پارادای‍م‌ه‍ای‌ از دس‍ت‌ رف‍ت‍ه‌، پ‍ارادای‍م‌ه‍ای‌ احی‍ا ش‍ده»‌، ترجمه م‍ح‍م‍د ح‍اجی‌ی‍وسفی‌، (ب‍ه‍ار ۱۳۸۰) تهران: امیرکبیر .
6)      کورانی علی، 1385 «عصر ظهور»، ترجمه مهدی حقی، چاپ سوم، تهران: انتشارات امیر کبیر.
7)      ک‍وه‍ن‌، ت‍ام‍س‌ س‍ام‍وئ‍ل‌، ۱۳۸۷ «پارادایم‌های مفهومی، پارادایم‌های ارزشی و عقلانیت علمی»، ترجمه یاسر خوشنویس.
8)      ندری کامران و دیگران، 1382 «بررسی تحلیلی اصول، قواعد و روشهای آینده نگری»، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام.
9)         واعظی حسن، 1387 «استعمار فرانو، جهانی سازی و انقلاب اسلامی»، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی امام خمینی(ره).
10)     یوسفیان، مهدی، 1388 «طلوع خورشید»، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع).