سیاست خارجی ایران در دولت اصلاحات نسبت به اتحادیه اروپا از منظر سازهانگاری
نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
روابط ایران و اروپا که نتیجهی سیاست خارجی متقابل آنهاست، و در چند دههی اخیر با فراز و فرودهای گوناگونی روبرو بود، با پیروزی انقلاب اسلامی به شدّت تیره شد. اوج تیرگی روابط مزبور، در دوران جنگ 8 سالهی عراق علیه ایران، به دلیل حمایتهای همهجانبهای که کشورهای اروپایی از عراق مینمودند، به اوج خود رسید. پس از پایان جنگ تحمیلی، دولت سازندگی تلاش کرد تا ضمن بازسازی خرابیهای گستردهی ناشی از جنگ، روابط خارجی ایران را نیز ساماندهی کند. در این چارچوب، گفتوگوهای انتقادی با اروپا آغاز شد که با رخداد میکونوس، گفتوگوهای مذکور متوقف گردید و تمامی کشورهای عضو اتحادیهی اروپا با اتخاذ سیاستی واحد در قبال جمهوری اسلامی ایران، سفرای خود را از این کشور فرا خواندند. با برگزاری هفتمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری در دوم خرداد 1376، سیدمحمد خاتمی به ریاست جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد. با روی کار آمدن دولت اصلاحات و تفاوت معنادار گفتمان دولت مذکور در عرصههای داخلی و بینالمللی نسبت به گذشته و اتخاذ سیاستها و راهبردهایی جدید نظیر سیاست تنشزدایی و اعتمادسازی، ائتلاف برای صلح و گفتوگوی تمدنها، موجبات بهبود روابط خارجی ایران از جمله با اتحادیهی اروپا فراهم شد. در این پژوهش، تلاش گردیده تا چرایی موفقیت نسبی دولت اصلاحات در زمینهی بهبود روابط ایران و اتحادیهی اروپا، تبیین و تحلیل شود. برای این منظور، نظریهی سازهانگاری که بر مفاهیم مهمی همچون انگارهها، هویت، گفتمان، باورهای بینالاذهانی و ..... که به طورکلی بر ساختارهای اجتماعی و معنوی روابط بینالملل تأکید دارد، به عنوان چارچوب نظری تحقیق انتخاب شد.
بر اساس آموزههای مکتب سازهانگاری، ساختارهای اجتماعی و معنوی روابط بینالملل، نقش مؤثری در بهبود روابط ایران و اروپا در زمان دولت اصلاحات ایفا کردند، به نحوی که گفتمان فرهنگی، اخلاقگرا و صلحمحور دولت اصلاحات که بر تعامل، گفتوگو، احترام متقابل و مدارا به جای ستیز و نزاع در صحنهی بینالمللی تأکید داشت، سبب گردید تا میان ایران و اروپا، نوعی باور بینالاذهانی و درک متقابل شکل گیرد و باعث بهبود و روابط آنها شود.