درآمدی بر مبانی نظری هم¬افزایی فرهنگی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

چکیده

هدف این مقاله بررسی مفهوم، مفروضات و عناصر هم‌افزایی و هم‌افزایی فرهنگی است. هم‌افزایی یعنی تلاش افراد موجب عمل‌کردی گردد که از مجموع عمل‌کرد اعضاء بیشتر باشد یا به‌عبارتی نوعی منطق فکری است که در آن جمع واقعی حاصل از اجزا از جمع جبری آن بیشتر می شود و تلاش‌های فردی اعضا منجر به سطحی از عمل‌کرد می‌شود که بیش از مجموع درون‌دادهای فردی آن‌ها است. هنگامی که فرهنگ یا روی‌کرد خاصی که بتواند بر کل سازمان، افراد و فرهنگ‌ها احاطه داشته باشد موجود نباشد هم‌افزایی فرهنگی می‌تواند درمقام روی‌کردی مناسب بهکارگرفته شود که از ترکیب و تلفیق چشم‌اندازها و روی‌کردهای فرهنگی متنوع حاصل می‌گردد. هم‌افزایی فرهنگی کامل‌ترین مواجهه و برخورد با تنوع فرهنگی است. هم‌افزایی فرهنگی بر الگوهای فرهنگی کلیه‌ی اعضا تکیه دارد و به تفاوت‌ها به اندازه‌ی شباهت‌ها اهمیت می‌دهد و بهترین جنبه‌های فرهنگ همه‌ی اعضای جامعه را منعکس می‌کند. برای دست‌یابی به هم‌افزایی فرهنگی باید شرایطی همچون اهداف فرهنگی روشن، تعهد به هدف مشترک، ارتباطات خوب میان‌فرهنگی، اعتماد فرهنگی متقابل، مهارت در مذاکره و گفت‌وگوی بین فرهنگی، رهبری اثربخش، هوش و خلاقیت فرهنگی، مهارت‌های مرتبط مدیریتی و فضای حمایتی مناسب و کارامد فراهم گردد.

کلیدواژه‌ها


 

درآمدی بر مبانی نظری هم­افزایی فرهنگی

                علی رشیدپور[1]

                                                                                                علیرضا مرادی[2]

تاریخ دریافت:26/6/1390ـ تاریخ پذیرش:3/8/1390

چکیده

هدف این مقاله بررسی مفهوم، مفروضات و عناصر هم­افزایی و هم­افزایی فرهنگی است. هم­افزایی یعنی تلاش افراد موجب عمل­کردی گردد که از مجموع عمل­کرد اعضاء بیشتر باشد یا به­عبارتی نوعی منطق فکری است که در آن جمع واقعی حاصل از اجزا از جمع جبری آن بیشتر می شود و تلاش­های فردی اعضا منجر به سطحی از عمل­کرد می­شود که بیش از مجموع درون­دادهای فردی آن­ها است. هنگامی که فرهنگ یا روی­کرد خاصی که بتواند بر کل سازمان، افراد و فرهنگ­ها احاطه داشته باشد موجود نباشد هم­افزایی فرهنگی می­تواند درمقام روی­کردی مناسب بهکارگرفته شود که از ترکیب و تلفیق چشم­اندازها و روی­کردهای فرهنگی متنوع حاصل می­گردد. هم­افزایی فرهنگی کامل­ترین مواجهه و برخورد با تنوع فرهنگی است. هم­افزایی فرهنگی بر الگوهای فرهنگی کلیه­ی اعضا تکیه دارد و به تفاوت­ها به اندازه­ی شباهت­ها اهمیت می­دهد و بهترین جنبه­های فرهنگ همه­ی اعضای جامعه را منعکس می­کند. برای دست­یابی به هم­افزایی فرهنگی باید شرایطی همچون اهداف فرهنگی روشن، تعهد به هدف مشترک، ارتباطات خوب میان­فرهنگی، اعتماد فرهنگی متقابل، مهارت در مذاکره و گفت­وگوی بین فرهنگی، رهبری اثربخش، هوش و خلاقیت فرهنگی، مهارت­های مرتبط مدیریتی و فضای حمایتی مناسب و کارامد فراهم گردد.

 

واژه­های کلیدی: فرهنگ، تنوع فرهنگی، هم­افزایی، هم­افزایی فرهنگی.

 

مقدمه

درجهان کنونی که ایده­ی یک­سان­سازی فرهنگی با موفقیت چندانی مواجه نشده و وجود فرهنگ­های متنوع بهصورت روزافزون بر اهمیت تنوع و کثرت­گرایی فرهنگی می­افزاید، هم­گرایی فرهنگ­ها برای ساختن جهانی بهتر از مهم­ترین عواملی است که می­تواند ضامن بقای خرده­فرهنگ­ها و فرهنگ­های متنوع موجود باشد. هم­گرایی فرهنگی از تقابل و تعارض میان فرهنگ­ها می­کاهد و از طریق هم­افزایی فرهنگی حاصل می­گردد. هم افزایی نوعی منطق فکری است که در آن، جمع واقعی حاصل از اجزا، از جمع جبری آن بیشتر می­شود و از راه تلاش هماهنگ و سازمان­یافته می­توان به سطحی از عمل­کرد دست یافت که بیش از مجموع درون­دادهای فردی آن­ها است. هم­افزایی فرهنگی نیز نوعی مدیریت تأثیرات تنوع فرهنگی است که با تأکید بر فرهنگ کلیه­ی اعضای جامعه حاصل شده و از تنوع و تفاوت­های فرهنگی همچون عاملی مهم و کلیدی در مدیریت جامعه و فرهنگ­ها بهره می­برد. در برخورد با فرهنگ­های متنوع اغلب هم­افزایی فرهنگی نادیده گرفته می­شود و مدیران و سیاست­گذاران حوزه­ی فرهنگ تنها بر شباهت­ها و نقاط مشترک فرهنگ­ها تأکید کرده و تفاوت­ها و تنوع فرهنگی موجود را نادیده می­گیرند، درحالی­که تفاوت­های فرهنگی نیز به میزان نقاط مشترک فرهنگ­ها دارای اهمیت­اند. به­همین­منظور روشن­ساختن جنبه­های گوناگون هم­افزایی فرهنگی ضروری به نظر می­رسد.

در بررسی هم­افزایی فرهنگی و جنبه­های متنوع آن دراین مقاله با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه­ای به بررسی نظریات محققان و صاحب­نظران فرهنگ، تنوع فرهنگی، هم­افزایی و هم­افزایی فرهنگی پرداخته شده است.

 

فرهنگ

در فرهنگ معین واژه­ی فرهنگ (far- hang) به معنی ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت، مجموعه آداب­ورسوم، علوم و معارف و هنرهای یک قوم و کتابی شامل لغات یک یا چند زبان و شرح آن­ها تعریف شده است. «فرهنج» به معنی علم و دانش، ادب و معرفت، تعلیم­وتربیت، آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت و نیز کتاب لغت، کتابی شامل لغات یک زبان و شرح آن­ها است (عمید، 1837:1382 ). در تعریف فرهنگ جامعه­شناسان نیز اتفاق نظر ندارند و تا کنون بیش از300 تعریف از فرهنگ از دیدگاه­های گوناگون ارائه داده­اند.

جامع­ترین تعریف از آن تایلور است که در کتاب فرهنگ ابتدائی آمده است. به نظر وی فرهنگ عبارت است از «مجموعه پیچیده­ای از دانش­ها، اعتقادات، هنرها، امور اخلاقی، قوانین، عادات و هرگونه توانائی دیگری که انسان به عنوان عضوی از جامعه بدست آورد» (روح الامینی 1368: 25). فرهنگ عبارت است از ارزش­هایی که گروه معینی از آن پیروی می­کنند و کالاهای مادی­ای که تولید می­کنند و کلیه­ی اشکال زندگی یک قوم، ازجمله پایه­های فکری آن را تشکیل می­دهد و تمام زمینه­های فنی موجودیت آن قوم (ازجمله البسه، ساختمان و ابزار) را دربر می­گیرد (وحید 105:1382 ). درمجموع فرهنگ زیربنای حیات جمعی انسان­ها و ارزش­بخش کلیه­ی فعالیت­های آن­ها است. یکی از ویژگی­های اساسی تمامی جوامع اعم از ساده و پیشرفته­ی کنونی حضور ملموس و عینی فرهنگ در تمامی ابعاد زندگی است و فرهنگ یکی از ابعاد اساسی پیوستگی و هم­بستگی افراد انسانی است. به کمک فرهنگ است که انسان­ها به­طور انفرادی یا دسته­جمعی می­کوشند تا جبر زندگی و محیط را با خواسته­های آزادی و خرد انسانی سازگار کنند و از آن راه زندگی و ارتباط خود را با جهان پویاتر و زیباتر سازند (قلی­زاده و جنترانی 22:1385). و بالاخره از دید یونسکو «فرهنگ کلیّت تامّی از ویژگی های معنوی، مادی، فکری و احساسی است که یک گروه اجتماعی را مشخص می کند. فرهنگ نه تنها هنر و ادبیات را در بر می گیرد، بلکه شامل آیین های زندگی، حقوق اساسی نوع بشر، نظامهای ارزشی، سنت ها و باورهاست» (یونسکو 12:1376 ).

 

تنوع فرهنگی

تنوع فقط شامل تفاوت در سن، نژاد، جنس، توانایی جسمی، نوع جنسیت، طبقه­ی اقتصادِ اجتماعی، دین، تحصیلات، اصالت و زبان نمی­‌شود بلکه باید مواردی مانند تفاوت در تجربه‌های زندگی، موقعیت خانوادگی، شخصیت، وظایف کاری، جای­گاه سلسله مراتبی و مشخصه‌های دیگری را نیز که به جنبه­ی فردی شکل می­‌دهد دربرگیرد (شاه­طهماسبی و همکاران 1388). تنوع حیطه­های گوناگونی را دربرمی­گیرد: نژاد، قومیت، جنسیت، رنگ پوست، مذهب و فرهنگ. ویژگی­های فرهنگ را می­توان به­صورت زیر تعریف کرد:

الف. فرهنگ فراگیر است. هر شخص، سازمان، سرزمین و کشوری فرهنگی دارد.

ب. شناخت عقاید، ارزش­ها و ادراکات فرهنگ دیگران برای موفقیت الزامی است.

ج. یادگیری میراث­های فرهنگی گوناگون الهام­بخش و توان­مندکننده است.

د. کارهای تیمی در سطح جهانی بدون توجه به فرهنگ اعضا غیرممکن است.

ه. برنامه­ریزی فرهنگی از طریق شناخت عقاید یک­دیگر آسان­تر می­شود.

و. تفاهم و سازگاری با شناخت فرهنگ خود و پذیرش دبدگاه­ها و سبک و روش دیگران شروع می­شود.

ز. به­منظور رشد و نوآوری استفاده از تنوع فرهنگی لازم است.

تنوع فرهنگی ازجمله مسائل عمده­ای است که مدیران حاضر با آن مواجه­اند. متأسفانه بیشتر مدیران به تفاوت­های فرهنگی درمقام منبع و عامل مؤثر بر ایجاد برتری رقابتی بها نمی­دهند و با این توصیف که تفاوت فرهنگی مسئله­ی مهمی نیست، ما همگی انسانیم و تنها عامل سوءتفاهم میان ما اختلاف زبان است، اگر بر تفاوت­ها تمرکز کنیم از هدف دور می­مانیم و... از فکر کردن به تفاوت­های فرهنگی و مهارت­های لازم برای اداره­ی آن طفره می­روند (فیاضی و جان­نثار احمدی 1385: 41).

         به زعم طرف­داران تنوع فرهنگی همان­طور که نوازندگان سازهای گوناگون هر یک سازی جداگانه می زنند اما در نهایت نوایی خوش و هماهنگ از مجموع آن­ها برمی­خیزد، با محو تنوع فرهنگی تنها به سازی تک­صدا و فاقد تنوع و جذابیت خواهیم رسید. در مقابل کثرت­گرایان طرفدار تنوع فرهنگی، عده­ی دیگری مخالفت صریح خود را با نظریات مربوط به تنوع فرهنگی ابراز داشته و برآن­اند که با آموزش چندفرهنگی جامعه تکه­تکه شده و هویت گروهی و فرقه­ای بر هویت­های جامع مانند هویت ملی غالب می­گردد (کریمی 1387: 42).

         آزادی و تنوع فرهنگی لازمه­ی زندگی انسانی است زیرا فرهنگ جهانی فرهنگی چهل­تکه است و به تعبیر کلود لوی­استروس «تمدن جهانی چیزی نخواهد بود مگر ائتلاف جهان گستر فرهنگ هایی که هر یک اصالت خود را حفظ می کند». تنوع فرهنگی میراث مشترک بشری است که سرمنشأ مبادله، ابداع و خلاقیت میان انسان­ها است و برای بشر همان اهمیتی را دارد که تنوع زیستی برای زندگان. برای آنکه انسان­هایی با فرهنگ­های متنوع بتوانند به شیوه­ای سازگار در کنار یک­­دیگر زندگی کنند از تکثرگرایی گریزی نیست (وحید، 1383: 262-258). مدیریت تنوع، فقط مدیریت حساسیتی شخصی و مهارتی عمومی در مسیر تجربه‌های پیچیده نیست بلکه روشی قدرت­مند برای ترغیب مطالعات به مفهوم­‌دهی ساختارمند به چالش­های نگرش جمعی و فهم آن­ها به­وسیله­ی ارتباط اطلاعات جدید با تجربه‌های شخصی است. در محیطی که اصول مدیریت تنوع رعایت می­شود فرصت‌های مساوی برای همه ایجاد می شود. تنوع به­صورت شمشیری دو لبه ظاهر شده که اگر خوب مدیریت شود فرصت را برای خلاقیت و نوآوری ایجاد می­‌کند ( شاه­طهماسبی و همکاران 1388). به نظر می­رسد روی آوردن به بحث تنوع فرهنگی از مسیر برشمردن مزایای این بحث قابل دفاع باشد:

1-     توانایی سازمان­ها و افراد را در تأمین و پاسخ­گویی به اولویت­های فرهنگی بازارهای محلی افزایش می­دهد.

2-     توانایی سازمان­ها را در جذب نیروها از زمینه­های گوناگون و همچنین نخبگان فرهنگی افزایش می­دهد.

3-     هزینه­ی ناشی از ریزش مدیران و کارکنان متفاوت از نظر فرهنگ و فرایند جانشین­یابی مناسب برای آنان را کاهش می­دهد.

4-     با بهره­گیری از تنوع دیدگاه­ها و فراهم­آوردن امکان تجزیه و تحلیل نقادانه و جامع تصمیم­گیری را بهبود می­بخشد.

5-     از طریق تنوع در چشم­اندازها و دیدگاه­ها و بهدلیل تأکید کمتر بر ضرورت یک­سانی و هماهنگی خلاقیت را تقویت می­کند.

6-     انعطاف­پذیری و قدرت تحمل و پاسخ­گویی به تقاضاهای مختلف و متعدد محیط­های پویا را افزایش می­دهد.

7-     سازمان­ها در زمینه­ی تدوین استراتژی­ها و بهکارگیری طرح­های جدید تولیدی جامعیت می­یابند .

8-     باعث افزایش سطح رشد در پویایی الگوهای ارتباطی در سازمان­ها می­شود.

9-     افزایش توانایی در اجتناب از تفکر گروهی به دلیل دوری از پذیرش تصمیمات، نتایج و ایده­هایی که متعلق به اکثریت­اند.

10-  در صورت مدیریت و اداره­شدن، تنوع فرهنگی دربرگیرنده­ی جاذبه­ی ذهنی، احساسی و اخلاقی نیز هست.

11-  افزایش قدرت رقابت­پذیری در دنیایی که همه­ی بازارها و رقبا به سمت اقتصاد جهانی و تنوع در حرکت­اند (عسگری و طالقانی 1389: 59).

 

هم­افزایی

واژه­ی  synergyدارای مفهوم هم­افزایی، هم­نیروزایی، تجمع پدیده­آفرین، اثر مضاعف و خاصیت فزونی است (ونوس و دانائی­فرد 1381: 838). اصطلاح سینرژی یا هم­افزایی از کلمه­ی synerga یونانی به معنی تعاون گرفته شده که از نظر محتوایی بیشتر به معنی تعاون و همکاری آمده است و در علوم گوناگون معانی تقریباً مشابهی دارد. در فرهنگ پزشکی سینرژی را «هر ماده یا عضله­ای که با ماده یا عضله دیگر همکاری داشته باشد» می­گویند. در فیزیک سینرژی عبارت است از «افزایش ترکیب دو انرژی که بیشتر از میزان واقعی در حالت انفرادی است». در موسیقی ترکیب دو نوت یا دو صدا انرژی بیشتری تولید می­کند و اثر شدیدتر و متفاوت­تری نسبت به یک­یک نوت­ها به­طور جداگانه دارد. در مباحث مربوط به رفتار انسانی و روان­شناسی اجتماعی هم­افزایی را «رفتار مضاعف و ایجاد کلی که بزرگ­تر از مجموع رفتارهای تشکیل­دهنده آن است» می­گویند (مداح و صلواتی سرچشمه 1384: 36).

انرژی گروه­ها شگفت­انگیز است. جمع دو یا چند انسان که برای رسیدن به هدفی مشترک یک­دیگر را یاری می­دهند همواره کارکردی بیش از مجموع کارکرد تک­تک آن­ها دارد. انرژی نهفته در اتحاد عاملی است که کارها را در پروژه به پیش می­برد. گروه­های موسیقی نمونه­های جالبی از هم­افزایی­اند. صدای مجموعه سازها، که هماهنگ با یک­دیگر می­نوازند، احساس خاصی را در ذهن شنونده به وجود می­آورد که صدای تک­تک آلات موسیقی، به­تنهایی، آن را ایجاد نمی­کند. درمقابل اگر حتی یکی از اعضای گروه نتواند خود را با دیگران هماهنگ سازد نه­تنها کار خود را از بین می­برد بلکه کار کل گروه را نیز بی­ارزش می­سازد. راز هم­افزایی در انرژی نهفته در پیوندهای درونی سیستم است. ارتباطات بین اجزای سیستم­ها چنانچه به­خوبی تعریف و پیاده­سازی شوند می­توانند سبب افزایش کارکرد کل سیستم شوند (اسماعیل­نیا و زاهدی­سرشت، 1386: 57).

هم­افزایی یعنی تلاش افراد موجب عمل­کردی گردد که از مجموع عمل­کرد اعضا بیشتر است (رابینز، 1385: 172). به­عبارتی سینرژی یا هم­افزایی نوعی منطق فکری است که در آن جمع واقعی حاصل از اجزا از جمع جبری آن بیشتر می­شود. به­عبارت­دیگر، در این منطق فکری جمع 2+2 عددی بیشتر از 4 (فرضاً 5) است (بابایی­زکلیکی و هدایتی 1385: 136). پدیده­ی هم­افزایی مثبت از راه تلاش هماهنگ و سازمان­یافته حاصل می­گردد و تلاش­های فردی اعضا منجر به سطحی از عمل­کرد می­شود که بیش از مجموع درون­دادهای فردی آن­ها است (رابینز و دی­سنزو 1382: 298).

با ارائه­ی مثالی مفهوم واقعی سینرژی توضیح داده می­شود: همه می­دانیم که اسب بخار در ماشین­ها چیست. دراصل هنگامی که شما یک اسب را به جلوی کالسکه می­بندید، یک اسب بخار به دست می­آورید. حال با گذاشتن دو اسب در جلوی همان کالسکه چه میزان اسب بخار به دست می­آورید؟ اگر شما دو برابر آن را گمان کنید اشتباه کرده­اید. حتی اگر اسب­ها برای باهم­دویدن پرورش داده نشده باشند شما چهار یا پنج اسب بخار خواهید داشت و اگر آن­ها را پرورش داده باشند می­توانید به میزان ده اسب بخار به دست آورید. بنابراین هم­افزایی این­گونه تعریف می­شود: زمانی که دو یا چند عنصر یا چند عامل با هم هم­یاری یا تعامل داشته باشند معمولاً اثری به وجود می­آید. اگر این اثر از مجموع اثرهایی که هرکدام از آن عناصر جداگانه می­توانستند به­وجود آورند بیشتر شود، دراین­صورت پدیده­ی هم­افزایی رخ داده است. از قدیم نیز گفته­اند: «همکاری نتیجه­ی بهتری می­دهد» و آن نتیجه­ی بهتر همین هم­افزایی است (بابایی­زکلیکی و هدایتی 1385: 137). بااین­حال هم­افزایی اغلب نادیده گرفته شده یا توجه اندکی به آن می­شود. هم­افزایی هنگامی به وجود می­آید که افراد برای هم­کاری برانگیخته شوند و تنها شناخت شرایط محیطی هم­کاری را افزایش نمی­دهد بلکه هم­کاری زمانی به وجود می­آید که افراد نگرش، روش و ماهیت خود را به­گونه­ای تغییر دهند که بدانند چگونه باید با دیگران رفتار کنند. شش عامل انسانی که باعث هم­افزایی در فعالیت­ها می­شود عبارت­اند از:

1-     اتحاد[3]: تعهد مشترک میان افراد و گروه­ها

2-     عمل­کرد[4]: تعهد به نتایج و سنجش

3-     راه­حل[5]: جست­وجوی وجه اشتراک هنگام وجود فرصت­ها و مشکلات

4-     روابط[6]: گفت­وشنود باز

5-     ابتکار[7]: خلاقیت و یافتن امکانات جدید

6-     اصول[8]: دیدگاه مشترک، ارزش­ها و سیاست­های سازنده و راه­گشا (Smith 2001).

برای دست­یابی به هم­افزایی شرایطی باید فراهم گردد که عبارت­اند از:

1-      اهداف روشن: افراد باید دریافتی روشن از اهداف خود داشته باشند و به این باور برسند که هدفشان نتایج مهم و باارزشی در پی دارد. اهمیت این اهداف به افراد شهامت می­بخشد تا انرژی خود را به­دور از امور شخصی در جهت اهداف به­کارگیرند.

2-      تعهد به هدف مشترک: برای دست­یابی به هم­افزایی افراد به اهداف مشترک متعهدند، می­دانند چه چیزی را باید به انجام برسانند و درک می­کنند که چگونه با هم کار کنند تا به این اهداف برسند.

3-      مهارت­های مرتبط: افراد باید توانایی و مهارت­های دست­یابی به اهداف مطلوب و ویژگی­های شخصی عالی در هنگام کارکردن با دیگران داشته باشند و مهارت­های کاری خود را تعالی بخشند تا نیازها را برآورده سازند.

4-      ارتباطات خوب: افراد باید از نظر فنّاوری و ایجاد ارتباط با دیگران مهارت داشته باشند و بتوانند پیام­ها را به شکلی صحیح و روشن دریافت کرده و به یک­دیگر برسانند.

5-      اعتماد متقابل: فضای اعتماد به­شدت تحت تأثیر فرهنگ است. جوامع و سازمان­هایی که برای صداقت، امانت، فرایندهای همکاری، شهامت و آزادی عمل ارزش قائل­اند درواقع فرهنگ اعتماد را خلق می­کنند. با وجود اعتماد متقابل افراد به صداقت، شخصیت و توانایی یک­دیگر اعتقاد دارند.

6-      مهارت در مذاکره: تمایل به انعطاف­پذیری و تغییر مداوم باعث می­شود افراد بتوانند با تغییرات و تفاوت­ها از در آشتی درآیند که این امر با مهارت در مذاکره و تعامل حاصل گردد.

7-      رهبری اثربخش: رهبران کارامد می­کوشند تا اعضا به ارزش خود پی ببرند و لزوماً رهنموددهنده و نظارت­کننده نیستند بلکه نقش معلم و تسهیل­کننده را نیز دارند.

8-      ایجاد فضای حمایتی: از نظر درونی باید زیرساخت­ها سالم باشند. زیرساخت­ها باید اعضا را حمایت کرده و رفتار آن­ها را استحکام بخشند تا سطح عالی عمل­کرد به دست آید. از نظر خارجی نیز باید منابع لازم جهت انجام وظایف را تأمین کنند (رابینز و دی­سنزو 1382: 302).

 

هم­افزایی فرهنگی

مدیران باید همواره ارزش­ها و فرهنگ­های متفاوت را شناسایی کنند و از تنوع فرهنگی همچون عاملی مؤثر و کارامد در مدیریت سازمان­ها و شرکت­ها استفاده کنند. این دیدگاه وقتی حاصل می­شود که روی­کرد و فرهنگی خاص که بتواند بر کل سازمان، افراد و فرهنگ­ها احاطه داشته باشد وجود ندارد. در این شرایط هم­افزایی فرهنگی می­تواند روی­کرد مناسبی باشد. هم­افزایی فرهنگی از ترکیب و تلفیق چشم­اندازها و روی­کردهای فرهنگی متنوع حاصل می­گردد (1992Adler and Bartholomew ).

در مواجهه با تنوع فرهنگی کامل­ترین مواجهه و برخورد هم­افزایی (هم­نیروبخشی) فرهنگی است. هم­افزایی فرهنگی روی­کردی در مدیریت تأثیرات تنوع فرهنگی است که فرایندی را شامل می­شود که مدیران در استراتژی­ها، رویه­ها، ساختارها و اعمال سازمان بر الگوهای فرهنگی اعضای سازمان تکیه می­کنند. سازمان­های نیروافزای فرهنگی اشکال جدیدی از مدیریت و سازمان که تفاوت­های اعضایش را نادیده نمی­گیرد خلق کرده است. بنابراین بر اساس دیدگاه هم­افزایی فرهنگی، برخلاف فرضیات هم­گونی، مشابهت، کوته­بینی و نژادپرستی، معتقدیم که همه با هم یکی نیستند و اغلب افراد با مشابهت­ها و تفاوت­های فرهنگی درمقایسه­با دیگران زندگی می­کنند و راه­های فراوانی برای دست­یابی به هدف وجود دارد و بهترین راه حاصل ترکیب فرهنگ­ها است. سینرژی فرهنگی برآن است که گروه­های گوناگونی هستند که متفاوت­اند و هرکدام با تفاوت­ها و فاصله­های فرهنگی زندگی می­کنند. سینرژی فرهنگی فرض می­کند مشابهت­ها و تفاوت­ها به­یک­اندازه دارای اهمیت­اند. از دید هم­افزایی فرهنگی روش­های معادل فراوانی برای زیستن و کارکردن و دست­یابی به هدف نهایی وجود دارد و روش هیچ فرهنگی ذاتاً برتر نیست. درنهایت هم­افزایی فرهنگی فرض می­کند بهترین روش بستگی به فرهنگ اعضای جامعه دارد. سازمان­های هم­افزای فرهنگی بهترین جنبه­های فرهنگ همه­ی اعضایشان را در استراتژی­ها و ساختارها و فرایند ها، بدون نقض هنجارهای هر فرهنگ فردی، منعکس می­کنند. در این سازمان­ها مدیران از تنوع به­مثابه­ی منبع کلیدی ایجاد فرصت استفاده می­کنند (عسگری و طالقانی 1389: 60).

هم­افزایی فرهنگی نیازمند تفکر صحیحی است که در نتیجه­ی آموزش­های میان­فرهنگی حاصل می­گردد و روش­های مؤثر و کارامد را در مدیریت افراد خلق می­کند. برای ایجاد هم­افزایی فرهنگی مدیران باید مهارت کارکردن با اعضای سایر فرهنگ­ها را کسب کنند. آموزش­های فردی و سازمانی باید بهگونه­ای باشد که افراد توان کار با دیگران و یادگیری از هم­کارانشان را، که فرهنگ­های متفاوتی دارند، به­دست آورند. به­عبارت­دیگر افراد باید توان ایجاد هم­افزایی فرهنگی را داشته باشند (1992Adler and Bartholomew ). برای دست­یابی به هم­افزایی فرهنگی شرایطی باید فراهم گردد که عبارت­اند از:

  • اهداف فرهنگی روشن: فرهنگ و اعضای جامعه باید اهداف فرهنگی مشخص و دریافت روشنی از آن اهداف داشته باشند و برای رسیدن به آن­ها فعالیت کنند.
  • تعهد به اهداف مشترک: عامل اساسی دست­یابی اعضای جامعه به اهداف فرهنگی تعیین شده است و در سایه­ی اتحاد و یک­پارچگی حاصل می­شود.
  • اعتماد فرهنگی: برای تحقق هم­افزایی فرهنگی باید فضای اعتماد متقابل میان افراد و خرده­فرهنگ­ها وجود داشته باشد و تقویت گردد.
  • ارتباطات میان­فرهنگی: ازطریق ارتباطات و تعاملات بین­فرهنگی است که افراد و فرهنگ­ها می­توانند از شباهت­ها و تفاوت­های موجود آگاه شده و از آن برای اعتلای فرهنگی جوامع استفاده نمایند.
  • مهارت در مذاکره (گفت­وگوی فرهنگ­ها): اعضای جوامع و فرهنگ­ها باید توان تحمل یک­دیگر را داشته باشند و با تساهل و تسامح با یک­دیگر گفت­وگو کنند و از این طریق ضمن تأکید بر نقاط مشترک آن­ها را تقویت کرده و از تفاوت­ها و تنوعات فرهنگی به­مثابه­ی فرصت و عاملی کلیدی برای هم­گرایی و انسجام فرهنگی و اجتماعی استفاده کنند.
  • رهبری اثربخش: هم­افزایی فرهنگی تنها با بهره­گیری از رهبری کارامد و اثربخشی حاصل می­گردد که توان همسوسازی نیروهای فرهنگی جامعه را برای تحقق اهداف فرهنگی مشترک داشته باشد.
  • هوش فرهنگی: هوش فرهنگی استعداد به­کارگیری مهارت­ها و توانایی­ها در محیط­های متنوع فرهنگی و ساختاری چند بعدی است که در موقعیت­هایی مثل تعاملات میان­فرهنگی حاصل از تفاوت در نژاد، قوم و ملیت بدان توجه می­شود و قابلیتی فردی است که سبب می­شود افراد در موقعیت­های متنوع فرهنگی به نحوی اثربخش عمل کنند.
  • خلاقیت فرهنگی: برای حل مسائل حاصل از تنوع و تفاوت­های فرهنگی، اعضای جامعه و فرهنگ­ها باید توان و خلاقیت ارائه­ی راه­حل­های هم­افزا و هم­نیروبخش فرهنگی را داشته باشند و بتوانند گزینه­های جدیدی بر مبنای فرهنگ­های گوناگون ایجاد کنند.
  • ایجاد فضای حمایتی: برای تحقق هم­افزایی فرهنگی زیرساخت­های فرهنگی جامعه باید سالم باشد. بهطوری که فرهنگ و اعضا را حمایت کند و به رفتار آنان استحکام بخشد تا از این طریق عمل­کرد مطلوب حاصل گردد. همچنین ساختار سیاسی و حاکمیت جامعه نیز باید منابع لازم دست­یابی به اهداف و عمل­کرد مطلوب را فراهم سازد.
  • مهارت­های مرتبط: افراد باید توان و مهارت­های دست­یابی به اهداف مطلوب و ویژگی­های شخصی عالی در هنگام کار با دیگران را داشته باشند و آن­ها را تعالی بخشند تا نیازهای فرهنگی را برآورده سازند، بهطوری­که توان کار با دیگران و یادگیری از آن­هایی را که فرهنگ­های متفاوتی دارند کسب کنند.

 

نتیجه

قرن بیست­ویکم را می­توان قرن تکثر و تنوع فرهنگی دانست؛ فرهنگ­های متفاوتی که می­توانند با تعامل و هم­گرایی جهان را به مکانی مطلوب­تر جهت زندگی بشر تبدیل کنند. در چنین جهانی نه­تنها نمی­توان تفاوت­ها و ارزش­های گونه­گون فرهنگ­ها را نادیده گرفت، بلکه باید از این تفاوت­ها درمقام عاملی برای مدیریت بهتر جوامع و سازمان­ها بهره جست. مدیران و سیاست­گذاران فرهنگی باید همواره ارزش­ها و فرهنگ­های متفاوت را شناسایی کنند و از تنوع فرهنگی همچون عاملی مؤثر و کارامد بر مدیریت و برنامه­ریزی فرهنگی استفاده کنند. هم­افزایی فرهنگی از ترکیب و تلفیق چشم­اندازها و روی­کردهای فرهنگی متنوع حاصل می­گردد. در جوامعی که از تنوع فرهنگی برخوردارند کامل­ترین مواجهه هم­افزایی فرهنگی است. هم­افزایی فرهنگی روی­کردی در مدیریت تأثیرات تنوع فرهنگی است و فرایندی را شامل می­شود که بر الگوهای فرهنگی اعضا و خرده­فرهنگ­ها تکیه می­کنند. بر اساس دیدگاه هم­افزایی فرهنگی افراد و خرده­فرهنگ­ها با مشابهت­ها و تفاوت­های فرهنگی زندگی می­کنند و برای دست­یابی به اهداف بهترین راه حاصل ترکیب فرهنگ­ها است و برآن است که گروه­های گوناگونی هستند که متفاوتاند و هر کدام با تفاوت­ها و فاصله­های فرهنگی زندگی می­کنند که در این میان مشابهت­ها و تفاوت­ها به یک اندازه دارای مهم­اند.

 در مبحث هم­افزایی فرهنگی باید بهترین جنبه­های فرهنگ­های متنوع در استراتژی­ها، ساختارها و فرایندها، بدون نقض هنجارهای فرهنگ فردی، منعکس گردد و مدیران از تنوع درمقام منبعی کلیدی برای ایجاد فرصت استفاده کنند.

 



[1]- دکترای مدیریت و برنامه­ریزی فرهنگی، استادیار دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات اصفهان.

rashidpoorali@yahoo.com

2- دانشجوی دکترای مدیریت و برنامه­ریزی فرهنگی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات اصفهان. alireza_5425@yahoo.com

[3]- Alignment

[4]- Performance

[5]- Solution

[6]- Relationships

[7]- Inventiveness

[8]- Principles

 
اسماعیل­نیا، علی­اصغر و مریم زاهدی­سرشت (1386) «بهینه یابی انتقال گاز و برق (هم افزایی گاز و برق)»، فصلنامه مطالعات اقتصاد انرژی، سال چهارم، شماره 15: ص. 75-55.
بابایی­زکلیکی، محمدعلی و شهره هدایتی.(1385) «کند و کاوی در مدیریت هم­افزایی هلدینگ­ها»، پیام مدیریت، شماره 17و18: ص. 158-133.
رابینز، استیفن پی. (1385) مبانی رفتار سازمانی، ترجمه علی پارسائیان، محمد اعرابی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی.
رابینز، استیفن پی. و دی­سنزو، دیوید ای. (1382) مبانی مدیریت، ترجمه سیدمحمد اعرابی، محمدعلی حمیدرفیعی، بهروز اسراری­ارشاد، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی.
 
روح­الامینی، محمود (1368)  زمینه فرهنگ شناسی: تالیفی در انسان شناسی فرهنگی و مردم شناسی، تهران، عطار.
 
شاه­طهماسبی، اسماعیل و ناهید امرالهی و ابوذز غلامعلی­زاده.(1388) «مدیریت تنوع؛ منبع جدید مزیت رقابتی»، ماهنامه تدبیر، سال بیستم، شماره 205.
 
عسگری، محمدهادی و محمد طالقانی.(1389) «تنوع فرهنگی و نقش آن در بهبود فرایند کسب و کار»، ماهنامه مهندسی فرهنگی، سال چهارم، شماره 43و44: ص. 65-58.
 
عمید، حسن (1382) فرهنگ عمید، تهران، امیرکبیر.
 
فیاضی، مرجان و هدی جان­نثار احمدی (1385) «هوش فرهنگی؛ نیاز مدیران در قرن تنوع»، ماهنامه تدبیر، سال هفدهم، شماره 172: ص.43-41.
 
قلی­زاده، آذر و لیلا جنترانی (1385) «نقش دانشگاه آزاد اسلامی درتوسعه فرهنگی»، مجموعه مقالات همایش منطقه­ای بزرگداشت ربع قرن فعالیت دانشگاه آزاد اسلامی، تدوین احمدعلی فروغی و همکاران، اصفهان، حوزه معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان.
 
کریمی، علی.(1387) مدیریت سیاسی در جوامع چندفرهنگی، تهران، مرکز پژوهش­های مجلس شورای اسلامی.
 
مداح، معصومه و بهرام صلواتی سرچشمه (1384) «هم­افزایی تکنولوژیک؛ مدل توسعه و ترکیب منابع در کشورهای در حال توسعه»، فصلنامه رشد فناوری، سال اول، شماره 3، ص. 42-35.
 
معین، محمد (1382) فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر.
 
وحید، مجید (1382) سیاست­گذاری و فرهنگ در ایران امروز، تهران، باز.
 
وحید، مجید (1383) «کنوانسیون جهانی تنوع فرهنگی؛ بررسی زمینه­های فکری- تاریخی، موضوع و چشم­انداز تصویب و تبعات در سیاستگذاری فرهنگی»، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 63، ص. 269-253.
 
ونوس، داور و دانائی­فرد، حسن.(1381) فرهنگ جامع مدیریت، تهران، صفار: اشراقی.
 
یونسکو.(1376) فرهنگ و توسعه، رهیافت مردم­شناسی توسعه، ترجمه نعمت الله فاضلی و محمد فاضلی، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
Adler, Nancy J. & Bartholomew, Susan (1992) "Managing Globally Competent People" Academy of Management Executive, vol. 6 (no. 3): pp. 52-65.
Smith, Charlie E. (2001), Who Stole My Synergy? The Human Factors That Make Mergers Work, Organizational Effectiveness Archives, Available from: http://www.pdcounsel.com