امر سیاسی در عصر پَساجهانی شدن (بازخوانی آرا و نظرات ژاک رانسیر)
نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
اندیشهی گذار از جهانیشدن، سالهاست که در حوزهی نخبگی و آکادمیک – به ویژه در غرب - مطرح است. این موضوع اگرچه در بنیان خود، اقتصاد محور است، اما دارای مبانی فرهنگی و هویتی جدّیای نیز هست. در فرایند این گذار، در مؤلّفهها، اصول، نشانهها، مدلولها و مصادیق، فرایندها، ساختارها و رویکردها، بازخوانیهایی اساسی صورت گرفته است. یکی از این مفاهیم که در گذار به عصر پَساجهانی شدن دستخوش تحول بسیار شده، امر سیاسی یا سیاست است. بر پایهی فرضیه و مدّعای این نوشتار، در شرایط گذار کنونی و در سایهی نمودیابی عصری که شاید بتوان آن را پَسامدرنیسم متأخر یا پَساپسامدرن نامید، امر سیاسی در دو حوزهی نظر و عمل، معنایی متفاوت از ادوار گذشته یافته است. در این صورتبندی جدید، این اصل در بافتاری متکثّر، هویّتپایه، جامعهمحور، غیرساختاری و فراگیر، فهم میشود. نوشتار پیش رو بر آن است تا با بازخوانی آرا و خوانش ویژهی ژاک رانسیر از امر سیاسی، به درکی متناسب و گویا از این مفهوم در عصر پَساجهانی شدن دست بیابد. رانسیر، نمایندهی طیف نوینی از پژوهشگران سیاسی- اجتماعی است که میکوشد تا بهگونهای سیستماتیک با طرح مفاهیمی همچون پولیس، فهم ساختاری از دموکراسی، پَسادموکراسی، عدالت، الیگارشی، مبانی زیباییشناسانهی سیاست، سیاست راستین، کهن سیاست، فراسیاست، پَساسیاست و... ، مفهوم امر سیاسی را باتوجه به الزامات نخبگی و مبانی انضمامی سیاسی- اجتماعی عصر گذار از جهانیشدن فهم نموده و تئوریزه نماید.