غلبه بر تراژدی برآمده از مشکلات فوق بدخیم: محدود ساختن منافع شخصی آینده برای بهبود وضعیت تغییرات اقلیمی جهانی
نوع مقاله : ترجمه
چکیده
بیشترِ آثار مربوط به سیاستگذاری در خصوص تغییر اقلیم در علوم اجتماعی، یا هزینهها و مزایای گزینههای سیاستی خاصی را در مقایسه با مجموعه اهدافی مهم ولی غالباً ناچیز مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند، یا میکوشند موفقیتها و شکستهای گذشته را توضیح دهند. ما معتقدیم که رویکرد «استدلال کاربردی پیشرو»[1] برای دانشمندان علوم اجتماعی که میخواهند به مسأله تغییر اقلیم بپردازند، مناسبتر است. ما این مسأله را مشکلی «فوقالعاده حاد» با چهار ویژگی عمده میخوانیم: فرصت در حال تمام شدن است، کسانی که مسبب مشکلند نیز در پی یافتن راهحلند، اقتدار مرکزیِ لازم برای پراختن به این مشکل یا ضعیف است یا اصلاً وجود ندارد، و تا حدودی به همین دلیل، واکنشهای سیاستی، آینده را نابخردانه نادیده میگیرند. ترکیب این چهار ویژگی موجب بروز «تراژدی» سیاستگذاری میشود؛ یعنی وضعیتی که روشهای تحلیلی سنتی از تشخیص راهحلها ناتوانند، با اینکه کاملاً روشن است برای دچار نشدن به تأثیرات آتیِ فاجعه بار باید هرچه سریعتر کاری کرد. برای فائق آمدن بر این تراژدی، باید توجه بیشتری به ایجاد مداخلات سیاستی وابسته به مسیر داشت که میتواند «منافع شخصی آیندة ما را محدود کند». سه سؤال تشخیصی[2] مطرح میشود که این سؤالات تحلیل سیاستی را به فهم این موضوع سوق میدهند که چگونه میتوان موجب مداخلات تأثیرگذار شد، مداخلاتی که از طریق خط سیرهایی پیوسته فزاینده، به مرور حمایتها را تقویت میکند و در عین حال بر تعداد افراد و جمعیتی که تحت پوشش قرار میگیرند، میافزاید. ما با کمک گرفتن از بهویژه آثار و نوشتههای مربوط به وابستگی مسیر[3] و البته با وارونه کردن آن به منظور ایجاد واکنشهای سیاستی پیشرو، موجه بودن چارچوب خودمان برای شناسایی حوزههای جدید پژوهشی و راههای تازه تفکر راجع به مداخلات برای حل مشکلات فوقالعاده حاد را نشان میدهیم.
[1] applied forward reasoning
[2] diagnostic questions
[3] path dependency
سویل، وابستگی به مسیر را چنین تعریف کرده است: «حوادثی که در یک دوره زمانی پیشین اتفاق افتادهاند، بر نتایج احتمالی مربوط به یک سری حوادثی که در آینده اتفاق خواهند افتاد، تأثیر دارند». به عبارت دیگر، در لحظاتی از تاریخ، کنشگر مختار است که مسیر الف یا ب را انتخاب کند اما وقتی مسیری را انتخاب کرد، دیگر نمیتواند به راحتی برگردد. مسیرهایی که کشورها انتخاب میکنند همین ویژگی را دارند. کشوری در یک مقطع پیشرفت را به صورت نیروی کار ارزان برای تولید انبوه انتخاب میکند و کشوری دیگر پیشرفت ICT را برمیگزیند. این دو کشور مسیرهای متفاوتی را انتخاب میکنند و در نتیجه بازگشت به نقطه قبلی دشوار میشود. (م)