آمدوشد دولتهای مختلف ظهوریافته پس از انقلاب اسلامی، نشاندهنده واقعی بودن تغییرات در سیاست خارجی در عین حفظ برخی اصول ثابت است. روی کار آمدن دولت سیزدهم نیز حامل برخی عناصر جدید یا دستکم روایتهای جدید از اصول مزبور است. بر این اساس، سیاست خارجی دولت سیزدهم به مثابه یک گفتمان، حامل و حاوی عناصر خاصی است که آن را از گفتمانهای قبل و بعد از خود متمایز میسازد. هدف از این مقاله بررسی مهمترین عناصر و دقایق سیاست خارجی دولت ابراهیم رئیسی در چارچوب روش تحلیل گفتمان است. پرسش مقاله آن است که چگونه میتوان سیاست خارجی دولت سیزدهم را در قالب منظومه گفتمانی ارنستو لاکلاو و شانتال موف، مفهومسازی کرد؟ در این راستا، «انقلابیگرایی عملگرا» یا به تعبیر دیگر «چندجانبهگرایی عدالتمحور» به مثابه نقطه کانونی(دال مرکزی) گفتمان سیاست خارجی دولت مزبور در نظر گرفته میشود که به عناصر پیرامونی خود از قبیلِ: راهبرد خنثیسازی تحریم و متوازنسازی هوشمند روابط خارجی اقتصادی و سیاسی از طریق دو مکانیسم استراتژی «نگاه به شرق» و «سیاست همسایگی»، و همچنین راهبرد مقاومت، پیریزی نظام بینالملل عادلانه مبتنی بر چندجانبهگرایی، راهبرد ضدتحریم از طریق دو مکانیسم پپگیری همزمان خنثیسازی تحریم(به مثابه راهبرد) و سیاست رفع تحریم(بهمثابه تاکتیک) و نهایتاً سست کردن پیوند میان معیشت و اقتصاد ملی، معنا و مفهوم میبخشد.